🌺داستان تنها مولود کعبه🌺 فاطمه بنت اسد س نه ماه برای تولد فرزندش انتظار کشید و هنگام به دنیا آمدن کودکش, به کنار کعبه رفت و به خداوند گفت:« ای خدای مهربان! من به تو و پیامبران تو و کتاب هایی که تو فرستاده ای ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم ع را ( همان که این کعبه را درست کرد و گفت تنها تو خدا هستی) قبول دارم.(یگانگی خدا را تصدیق میکنم). پس به خاطر کسی که این خانه را ساخت و به خاطر فرزندی که در شکم دارم، به دنیا آمدن کودکم را آسان کن.» پس از این مناجات، دیوار کعبه شکافت و فاطمه بنت اسد س وارد کعبه شد و دیوار ، دوباره به حالت اول خود برگشت. سه روز از این ماجرای حیرت انگیز گذشت و در روز چهارم فاطمه بنت اسد س در حالی که فرزندش علی ع را در آغوش داشت از خانه ی خدا بیرون آمد و یک راست به سوی خانه ی خود رفت. ابو طالب از دیدن پسرش خوش حال شد. به اذن خدا، علی ع زبان باز کرد و به پدر سلام داد. وقتی رسول خدا ص برای دیدن پسر عموی نو رسیده اش آمد، علی ع از خوش حالی تکانی خورد و به پیامبر ص لبخندی زد و گفت: «سلام بر تو ای رسول خدا.» منبع: کتاب لبخند ستاره ها کاری از آقای غلامرضا حیدری ابهری #قصه_های_اهل_بیت #ولادت_امام_علی_ع @zaminesazanezohoor313

بسم الله الرحمن الرحیم 🌸لقب کاظم 🌸 بدخواهان امام ، ایشان و پدرانشان را رودر روی امام بد می گفتند و سخنانی دور از ادب به زبان می آوردند ولی امام با بردباری برخورد می کرد و حتی خشم خود را فرو می خورد به همین خاطر ایشان به کاظم معروف شدند. 🌸لقب باب الحوائج 🌸 به خاطر اینکه بسیار خدارا عبادت می کردند هر کسی که به او متوسل می شد حاجتش برآورده می شدبه همین دلیل این لقب را داشتند. یکی از خلفاء به دل درد مبتلا شد اما داروهای حکیم او را درمان نکرد. به امام کاظم ع متوسل شد ، ایشان دعایی کردند و او شفا پیدا کرد. از امام پرسیدند چه دعایی فرمودید؟ امام فرمودند: ای خدا ! چنانکه ذلت گناه را به این مرد نشان دادی ، عزت اطاعت را نیز به او نشان بده. #امام_کاظم_ع #قصه_های_اهل_بیت @zaminesazanezohoor313

تولد امام حسین ع سحرگاه سوم شعبان رسیده بود. پیامبر ص و اهل بیتش که می دانستند خداوند به زودی فرزندی به آنها هدیه خواهد کرد در انتظار تولدش به رازو نیاز با خدا مشغول شدند. با پیچیدن صدای موذن در کوچه های مدینه عطر نماز در همه خانه ها پیچید تا بار دیگر با خدای خود رازو نیاز کنند. مدت زیادی نگذشته بود که خبر ولادت دومین فرزند امام علی ع شادی و سروری در دل مردم به وجود آورد. پیامبر ص با خوشحالی به خانه دخترش آمد و ولادت این نوزاد را تبریک گفت . کودک را درپارچه سفید پیچیده و نزد ایشان آوردند، او را در آغوش گرفت و در گوش راستش اذان ودر گوش چپش اقامه گفت و اورا بوسید و فرمود: خداوند نام حسین را برای این کودک انتخاب کرده است. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺 تربیت امام حسین ع توسط پیامبرص تربیت امام حسن ع و امام حسین ع از همان کودکی تحت نظر پیامبر ص بود و تا 6 سالگی یعنی تا زمانی که ایشان در دنیا بودند ادامه داشت. روزی پیامبرص از راهی عبور می کرد که کمی آن طرف تر امام حسین ع با دیگر بچه ها در حال بازی کردن بود. پیامبر ص تا امام حسین ع را دید به سوی او رفت تا اورا در آغوش بگیرد ولی امام حسین ع تا متوجه پیامبر ص شد به سوی دیگر رفت تا پیامبر ص دنبال او رفته و با او بازی کند. پیامبر ص هم به دنبالش می دوید تا اینکه اورا گرفت و بوسید و فرمود: ✨حسین از من است و من از حسین .هر کس حسین را دوست بدارد ؛ مرا دوست داشته و هرکس مرا دوست بدارد ؛ خدارادوست داشته است و هرکس خدارا دوست بدارد بهشت برای اوست.✨ 📚برگرفته از کتاب امام حسین ع چاپ جمکران #قصه_های_اهل_بیت #امام_حسین_ع @zaminesazanezohoor313

بسم الله الرحمن الرحیم ⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸 ⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸 ⭐️🌸⭐️🌸 ⭐️🌸 ⭐️ امام حسن ع بسیار خوش اخلاق بود. حتی اگر کسی به او دشنام می داد ، او مهربان و دوستانه با او حرف می زد. روزی مردی از اهل شام وارد مدینه شد و کینه عجیبی از امام در دلش داشت .مرد شامی وقتی امام حسن ع را در کوچه دید به آن حضرت دشنام داد. امام اصلا عصبانی نشد. خیلی آرام به او فرمود: ✨گویا در این شهر ، غریبی؟ اگر گرسنه ای سیرت می کنیم ، اگر جا نداری به تو جا می دهیم و اگر لباس نداری به تو لباس می بخشیم.✨ مرد شامی با رفتار خوب امام حسن ع خیلی شرمنده شد و از حضرت عذر خواهی کرد و تازه فهمید امامان چه انسان های خوب و بزرگواری هستند و بعد از این اویکی از دوستان امام شد. 📚برگرفته از کتاب من امام حسن ع را دوست دارم .نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری #قصه_های_اهل_بیت #امام_حسن_ع @zaminesazanezohoor313

✨نماز مادر✨ آن شب ، به کلمات مادر که در گوشه ای از اتاق رو به قبله نشسته بود، توجه می کرد. او نماز و دعای مادرش را گوش می داد با اینکه هنوز کودک بود ، می خواست بداند مادرش حضرت زهرا س که این همه برای مسلمانان دعای خیر می کند برای خود چه چیزی از خدا می خواهد امام حسن ع آن شب را تا وقتی مادر نماز می خواند ، بیدار بود، اما مادر حتی یک کلمه هم برای خودش دعا نکرد.... صبح پیش مادر رفت و گفت: مادر جان ! من هر چه گوش کردم شما برای دیگران دعای خیر کردید و برای خودتان حتی یک کلمه هم دعا نکردید؟! حضرت فرمودند: ✨پسر عزیزم ! اول همسایه را دعا کنیم ، بعد خودمان را✨ #قصه_های_اهل_بیت #امام_حسن_ع 📚منبع: امام شناسی استاد محسنی @zaminesazanezohoor313

🔸داستان کوتاه ازپیامبرص🔸 روزی پیامبر ص برای نماز به مسجد می رفت. در راه، گروهی از کودکان که در حال بازی بودند، با دیدن پیامبر ص دست از بازی کشیدند و دور ایشان جمع شدند. کودکان به علت اینکه آن حضرت همواره امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را بر دوش خود می گرفت، از ایشان درخواست کردند تا با آنها هم بازی کند. پیامبر ص از طرفی نمی خواست آنها را برنجاند و ازطرف دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می خواست خود را به مسجد برساند. بلال که در مسجد همراه مردم منتظر پیامبر ص بود با دیر کردن پیامبر ص نگران شده و به طرف خانه ایشان حرکت کرد... بلال در راه به جست وجوی پیامبرص پرداخت و پس از مدتی، آن حضرت را در حال بازی با کودکان دید. خواست کودکان را از طرف ایشان دور کند ولی پیامبرص مانع شد و فرمود: ✨«برای من دیر شدن زمان نماز، از ناراحتی کودکان بهتر است.»✨ آن گاه از بلال خواست تا به خانه ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه کند تا آنها پیامبر ص را رها کنند. بلال رفت و پس از جست وجو،تعدادی گردو پیدا کرد. پیامبرص آنها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند تا آن حضرت را رها کنند. 💚امام مهدی ع💚 🌺پدری مهربان برای همه🌺 امام مهدی ع هم فرزند پیامبر ص است و هم جانشین ایشان. مهربانی را از ایشان ارث برده 💕 امام مهربانی که وقتی بیاید دست نوازش رو سر همه میکشد و حتی گناهکاران را به توبه و خوبی دعوت میکند.✨💫 امام مهربان هر روز برای آمدنت دعا میکنیم🙏 #قصه_های_اهل_بیت #پیامبر_ص #ویژه_کودکان @zaminesazanezohoor313

🕯بسم الله الرحمن الرحیم 🕯 به مناسبت وفات بانوی ادب حضرت ام البنین (س) بعداز شهادت حضرت زهرا (س)، امام علی (ع) با بانوی با ایمان و شجاع به نام فاطمه معروف به ام البنین (س) ازدواج کرد. ام البنین (س) از امام علی (ع) چهار فرزند به دنیا آورد، چون ۴ پسر داشتند ایشان رو ام البنین یعنی مادر پسران صدا میزدند. بزرگترین فرزند امام علی (ع) و حضرت ام البنین (س) حضرت عباس (ع) بود. حضرت ام البنین (س) خیلی به فرزندان حضرت زهرا (س) محبت و خدمت می کرد. ایشان به فرزندانش یاد می داد که همیشه احترام آنهارا نگه دارند و از آنها اطاعت کنند. حضرت عباس (ع) علاقه زیادی به امام حسین (ع) داشت او از مادرش حضرت ام البنین (س) یاد گرفته بود که تمام حرف های امام را گوش کند و هیچ وقت امام حسین (ع) را تنها نگذارد. روزی حضرت ام البنین (س) امام علی (ع) را دید که حضرت عباس (ع) را در آغوش گرفته و بر دستانش بوسه می زند وگریه می کند . حضرت ام البنین (س) علت گریه ایشان را پرسید. امام علی (ع) فرمود: فرزندم عباس در یاری برادرش حسین (ع) دست هایش را از دست میدهد و من برای آن روز گریه می کنم. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ماهم که از دوستداران آنها هستیم باید احترام حضرت زهرا س و فرزندانشان را نگه داریم و سعی کنیم احادیثشان را یاد بگیریم و عمل کنیم تا خدای مهربان از ما راضی و خوشحال بشه. #قصه_های_اهل_بیت #ام_البنین_س #ویژه_کودکان @zaminesazanezohoor313

بسم الله الرحمن الرحیم ⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸 ⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸 ⭐️🌸⭐️🌸 ⭐️🌸 ⭐️ امام حسن ع بسیار خوش اخلاق بود. حتی اگر کسی به او دشنام می داد ، او مهربان و دوستانه با او حرف می زد. روزی مردی از اهل شام وارد مدینه شد و کینه عجیبی از امام در دلش داشت .مرد شامی وقتی امام حسن ع را در کوچه دید به آن حضرت دشنام داد. امام اصلا عصبانی نشد. خیلی آرام به او فرمود: ✨گویا در این شهر ، غریبی؟ اگر گرسنه ای سیرت می کنیم ، اگر جا نداری به تو جا می دهیم و اگر لباس نداری به تو لباس می بخشیم.✨ مرد شامی با رفتار خوب امام حسن ع خیلی شرمنده شد و از حضرت عذر خواهی کرد و تازه فهمید امامان چه انسان های خوب و بزرگواری هستند و بعد از این اویکی از دوستان امام شد. 📚برگرفته از کتاب من امام حسن ع را دوست دارم .نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری 🌸نماز مادر آن شب ، به کلمات مادر که در گوشه ای از اتاق رو به قبله نشسته بود، توجه می کرد. او نماز و دعای مادرش را گوش می داد با اینکه هنوز کودک بود ، می خواست بداند مادرش حضرت زهرا س که این همه برای مسلمانان دعای خیر می کند برای خود چه چیزی از خدا می خواهد امام حسن ع آن شب را تا وقتی مادر نماز می خواند ، بیدار بود، اما مادر حتی یک کلمه هم برای خودش دعا نکرد.... صبح پیش مادر رفت و گفت: مادر جان ! من هر چه گوش کردم شما برای دیگران دعای خیر کردید و برای خودتان حتی یک کلمه هم دعا نکردید؟! حضرت فرمودند: ✨پسر عزیزم ! اول همسایه را دعا کنیم ، بعد خودمان را✨ 📚منبع: امام شناسی استاد محسنی #قصه_های_اهل_بیت #امام_حسن_ع @zaminesazanezohoor313

داستان کوتاه از امام صادق ع روزی امام صادق ع خادم را دنبال کاری فرستاد. چون خادم دیر کرد حضرت به دنبال آن کار رفت. در وسط راه دید که خادم در گوشه ای خوابیده است، حضرت او را باد زد تا اینکه بیدار شد. پس با مهربانی به او فرمود: ✨خوب است شبها بخوابی و روزها کار کنی✨ #قصه_های_اهل_بیت #امام_صادق_ع @zaminesazanezohoor313

🌸داستان کوتاه از امام جواد ع🌸 روزی مامون با همراهانش سوار بر اسب به طرف شکارگاه میرفتند ، مامون با غرور به مردم نگاه میکرد و همه به او احترام میگذاشتند و راه را برای او باز میکردند تا اینکه مامون به کوچه پهنی رسید… چند تا بچه در حال بازی بودند صدای اسب مامون که به گوش بچه ها رسید همگی از ترس پا به فرار گذاشتند. اما یکی از بچه ها بدون ترس سر جای خود ایستاده بود مامون جلوتر که رسید با تعجب پرسید: تو چرا با بقیه فرار نکردی؟؟؟ کودک گفت: من اشتباهی نکردم که لازم باشه فرار کنم! راه هم تنگ نیست که با فرار خودم راه را برای تو باز کنم. از هر کجا که میخواهی میتوانی بروی…! مامون خلیفه بود و همه از او حساب می بردند این اولین باری بود که کودکی با شجاعت روبروی او ایستاده و با او صحبت می کرد. با تعجب پرسید تو کیستی؟ کودک گفت من محمد پسر علی ؛ یعنی امام جواد ع هستم. ☘☘☘☘☘ بعد از شهادت امام رضا ع پسرشون امام جواد ع که فقط 8 سال داشتند به امامت رسیدند. مردم و دانشمندان برای اینکه علم امام رو امتحان کنند ؛ سخت ترین سوالاتشون رو آماده کرده و از امام پرسیدند. امام جواد ع با آرامش تمام سوالات را پاسخ دادند و مردم همه متوجه شدند که امام جواد ع در همین سن کم میتوانند امام مردم باشند. #امام_جواد_ع #قصه_های_اهل_بیت @Zaminesazanezohoor313

🕯بسم الله الرحمن الرحیم 🕯 به مناسبت وفات بانوی ادب حضرت ام البنین (س) بعداز شهادت حضرت زهرا (س)، امام علی (ع) با بانوی با ایمان و شجاع به نام فاطمه معروف به ام البنین (س) ازدواج کرد. ام البنین (س) از امام علی (ع) چهار فرزند به دنیا آورد، چون ۴ پسر داشتند ایشان رو ام البنین یعنی مادر پسران صدا میزدند. بزرگترین فرزند امام علی (ع) و حضرت ام البنین (س) حضرت عباس (ع) بود. حضرت ام البنین (س) خیلی به فرزندان حضرت زهرا (س) محبت و خدمت می کرد. ایشان به فرزندانش یاد می داد که همیشه احترام آنهارا نگه دارند و از آنها اطاعت کنند. حضرت عباس (ع) علاقه زیادی به امام حسین (ع) داشت او از مادرش حضرت ام البنین (س) یاد گرفته بود که تمام حرف های امام را گوش کند و هیچ وقت امام حسین (ع) را تنها نگذارد. روزی حضرت ام البنین (س) امام علی (ع) را دید که حضرت عباس (ع) را در آغوش گرفته و بر دستانش بوسه می زند وگریه می کند . حضرت ام البنین (س) علت گریه ایشان را پرسید. امام علی (ع) فرمود: فرزندم عباس در یاری برادرش حسین (ع) دست هایش را از دست میدهد و من برای آن روز گریه می کنم. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ماهم که از دوستداران آنها هستیم باید احترام حضرت زهرا س و فرزندانشان را نگه داریم و سعی کنیم احادیثشان را یاد بگیریم و عمل کنیم تا خدای مهربان از ما راضی و خوشحال بشه. #قصه_های_اهل_بیت #ام_البنین_س #ویژه_کودکان @zaminesazanezohoor313

🍀بسم الله الرحمن الرحیم🍀 در زمان متوکل عباسی زنی نزد او آمد و گفت : من حضرت زینب هستم و به خواست خدا هر چهل سال یکبار جوان میشوم. متوکل ، بزرگان و علما را جمع کرد و به آنها گفت: دلیلی برای دروغگویی او دارید؟ گفتند : نه آنان به متوکل گفتند: امام هادی (ع) را بیاور شاید بتواند دروغگویی این زن را ثابت کند. امام حاضر شد و فرمود: این زن دروغ می گوید و حضرت زینب (س) در فلان سال وفات یافت. متوکل گفت: دلیل دیگری برای ثابت کردن دروغگویی او داری؟ امام (ع) فرمود: بله، گوشت فرزندان حضرت فاطمه (س) بر درندگان حرام است. متوکل خواست زن را در قفس شیر🐅 بیندازد که دروغ او معلوم شود. بعضی دشمنان امام به متوکل پیشنهاد کردند که خود امام داخل قفس برود. متوکل به امام عرض کرد : آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟ امام داخل قفس شیرها رفت وقتی امام داخل شد شیرها آمدند و در کنار امام خوابیدند و امام آنهارا نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیر به کنار می رفت.🐅 وزیر متوکل به او گفت: زود او را بیرون بیاور وگرنه آبروی ما می رود. متوکل از امام هادی (ع) خواست بیرون بیاید و امام بیرون آمد. امام فرمود: هر کس می گوید فرزند حضرت فاطمه (س) است داخل شود. متوکل به آن زن گفت : داخل شو آن زن گفت: من دروغ می گفتم . به این صورت دروغ آن زن به همه ثابت شد. 📚بحارالانوار ج 50 #امام_هادی_ع #قصه_های_اهل_بیت @zaminesazanezohoor313