eitaa logo
اخبار زن و خانواده
751 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
255 ویدیو
90 فایل
🍀قلب تپنده هر جامعه، خانه و خانواده است و زنان نسیم روح افزا و جانبخش زندگی🍀 eitaa.com/zan_khanevade 📚از معرفی کتاب و دوره و تحلیل تا فایل های صوتی و متنی. انتشار پیامها با ذکر لینک و معرفی کانال ارتباط با ادمین جهت اطلاع رسانی برنامه ها: @drhsadat
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از زنان تمدن ساز تاریخ
🏴🏴🏴 شیر زنی شیفته اهلبیت (همسر حبیب بن مظاهر) حبیب بن مظاهر از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و از یاران خاص علی علیه السلام و شخصیت های بزرگ کوفه به شمار می آمد. (درباره ایشان در کتاب بیشتر مطالعه بفرمایید) حبیب همسر مؤمن و متعهدی داشت که شیفته اهل بیت بود. وی به شدت دوست داشت که همسرش در رکاب امام شمشیر زده از آن حضرت دفاع کند و خودش نیز آماده هر نوع فداکاری در راه امام و آرمان هایش بود. با شهادت مسلم و وخیم شدن اوضاع کوفه، حبیب تلاش داشت تا کسی مخفی گاه و تصمیم او در ملحق شدن به سپاه امام حسین علیه السلام آگاه نشود، تا مبادا مانعی برای این کار پیش بیاید. امام حسین علیه السلام در بین راه مکه به سوی عراق نامه ای برای حبیب نوشت و با پیکی برای او فرستاد . حبیب نامه را گرفت و به نزد همسرش باز گشت. در آن نامه چنین نوشته بود: این نامه ای است از حسین فرزند علی بن ابی طالب به سوی مرد دانا حبیب بن مظاهر. تو خویشاوندی مرا با پیامبر می دانی و از هر کس ما را بهتر می شناسی. تو مرد بلند طبع و غیرت مندی هستی؛ پس در یاری ما کوتاهی نکن که در روز قیامت جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله پاداش تو را خواهد داد. او در برابر اقوام و کوفیان از ترس جاسوسان حکومت وانمود می کرد که قصدی برای یاری امام حسین علیه السلام ندارد و گفت: من پیر شده ام و از من کاری ساخته نیست. همسرش با شگفتی از او پرسید: گویا برای حضور در کربلا و یاری فرزند زهرا تمایل نداری ؟ حبیب که می خواست همسرش را آزمایش کند، گفت: آری. همسرش با گریه گفت: ای حبیب ! آیا سخن پیامبر را در شأن امام حسین فراموش کرده ای که فرمود: ولدایَ هذانِ سیّدا شبابِ أهلِ الجَنّةِ و هما إمامانِ قاما أو قعدا ... نامه امام حسین به تو رسیده و تو را به یاری می طلبد، آیا جواب مثبت نمی دهی ؟ حبیب گفت: ترس از آن دارم که بچه هایم یتیم شوند و تو بیوه گردی. همسرش گفت: ما به بانوان، دختران و یتیمان بنی هاشم اقتدا می کنیم. خداوند ما را کافی است. حبیب وقتی که همسرش را از هر جهت آماده یافت، حقیقت را به او گفت و برایش دعای خیر کرد. هنگام حرکت، همسرش به او گفت: من در خواستی از تو دارم. حبیب گفت: چیست ؟ او گفت: وقتی به محضر امام حسین رسیدی دست و پاهایش را به نیابت از من ببوس و سلام مرا به او برسان. حبیب وقتی اخلاص و عشق همسرش را به اهل بیت دید خاطرش آرام شد و به وی گفت: همسرم آسوده باش، چشمت را روشن خواهم کرد و این ریش سفید را با خون گلویم رنگین خواهم کرد. خاطرت آرام باشد . حبیب به کربلا آمد و فرماندهی جناح چپ سپاه از سوی امام به وی واگذار شد و در روز عاشورا به شهادت رسید. کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا، صص ۴۹-۵۴ @zananetamadonsaz