eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 اُرتُکند، بهشت گمشده‌ی خراسان رضوی در دل آبشارهای یخ زده ارتکند🥶❤️ مشهد،کلات ارتکند ؛ با آبشار بینظیرش بهترین لوکیشن برای روزهای گرم تابستان اما این روزها به علت سرما و برف یخ زده که جلوه زیبا و شگفت انگیزی داره ییلاق ارتکند، تفرجگاه شهر کلات نادری در خراسان رضوی محسوب می‌شود. اول باید به مشهد برویم و از آنجا وارد جاده‌ مشهد – کلات شویم. حدود ۱۰۷ کیلومتر که رانندگی کنیم، خروجی روستای سررود را می‌بینیم. ۵ کیلومتر جلوتر روستای اُرتُکند را می‌بینیم. از این روستا باید دو ساعتی برویم تا بتوانیم آبشار اول را درون تونلی ببینیم. در ارتکند دو آبشار وجود دارد که دسترسی به دومی سخت‌تر است و کمی سنگ‌نوردی لازم دارد. به مقصد که برسیم، غار کوچکی شبیه به تونل می‌بینیم که آب رودخانه در آن جریان دارد. آب از این غار ۱۵ متری که می‌گذرد، از آن طرف تونل بیرون می‌آید و مثل آبشار از کوه سرازیر می‌شود. اینجا، اولین آبشار ارتکند است که از ارتفاع ۱۰ متری به پایین می‌ریزد. کنار غار دو ردیف نردبان ساخته‌اند که می‌شود از آنها بالا رفت و آبشار بلندتر ارتکند را دید. بلندی آبشار ارتکند به ۳۵ متر می‌رسد.
.......: حکایت ۴۷- نزدیک غروب بود که چند تن از مردم تهران، خدمت پدرم شرفیاب شدند و عرضه داشتند: یکی از بستگان ما مورد خشم دستگاه دولت رضا شاه است دو سال میگذرد که از ایران خارج شده است و هیچگونه اثری از او در دست نیست و از مرگ و زندگیش خبر نداریم؛ کسی ما را به خدمت شما هدایت کرده است تا گره از این کار بگشائید. پدرم اندکی تأمل کردند و پس از آن فرمودند: منسوب شما در لندن است و روز شنبه، خبر سلامتیش از آنجا خواهد رسید و چهارشنبه نیز، خود به ایران باز می گردد. آن چند نفر روز شنبه مراجعه کردند و اظهار داشتند: امروز صبح تلگراف او از لندن رسیده است و درست، روز چهارشنبه بود که گفتند: همین امروز، وارد تهران شده است و ورود او را به ما اطلاع دادند. حکایت ۴۸- انتظام کاشمری - واعظ - نقل می‌کرد که: به خدمت حاج شیخ حسنعلی اصفهانی عرض کردم: دستوری مرحمت فرما که توفیق تهجد یابم و گشایشی در کارم حاصل شود. فرمودند: هر صبح، از تلاوت قرآن مجید مخصوصا (یس) غفلت منما؛ انشاء الله توفیق رفیق خواهد گشت. به کاشمر بازگشتم و هر بامداد، در حین راه رفتن، به قرائت سوره یاسین مداومت می‌کردم، اما نتیجه ای به دست نمی آمد. سال دیگر در ایام عید به مشهد مشرف شدم و در یک شب بارانی برای اصلاح کاری به خانه یکی از علماء شهر رفتم؛ چون در آن شب، آقا به بیرونی نیامده بود، دست خالی بیرون آمدم و اندیشیدم: خوب است به خدمت حاج شیخ حسنعلی شرفیاب شوم و از عدم حصول نتیجه او را آگاهی دهم. با این فکر به منزل حاج شیخ آمدم ؛ دیدم که جماعتی در اطاقند و در بسته است و ایشان، مشغول گفتار و موعظه هستند. با خود گفتم: اگر در اینحال به اطاق روم، ممکن است که جائی برای نشستن من نباشد و دیگر آنکه شاید سخن حضرت شیخ به سبب ورود من به اطاق، قطع شود. از این رو بود که پشت در نشستم و به سخنان ایشان گوش دادم تا مجلس تمام شود و به حضورش شرفیاب شوم. در همین زمان، ناگاه شنیدم که مرحوم حاج شیخ موضوع فرمایشات خود را تغییر دادند و فرمودند: برخی از من دعای توفیق سحری و گشایش امور می‌خواهند، دستور می‌دهم که قرآن تلاوت کنند، لیکن به جای آنکه رو به قبله و در حال توجه به قرائت قرآن پردازند، در حال راه رفتن، سوره یاسین می‌خوانند و بعد به قصد گله می‌آیند که از دستور من حاصلی نگرفته اند. تازه در شب بارانی ابتدا، به منظور انجام کار دنیایی خود، به در خانه دیگران می‌روند و چون به مقصد نمی رسند، به فکر آخرت افتاده، سری هم به منزل من می‌زنند؛ این که شرط انصاف نیست، خوب است بروند و هر بامداد رو به قبله با توجه و تدبر و نه بالقلقة لسان، به تلاوت کلام الله پردازند، آنگاه اگر مقصودشان حاصل نشد گله مند گردند، و پس از این سخنان، باز به موضوع اصلی سخن خود پرداختند. و پس از پایان گفتار، در باز شد و من داخل شدم. حضرت شیخ محبت فرمودند و پرسیدند حاجتی داری؟ عرضه داشتم: جواب خود را شنیدم. فرمودند: پس معطل چه هستی؟ برخاستم و خداحافظی کردم و مجددا پس از چند روز به خدمتش رسیدم. از من خواستند که ظهر در آنجا بمانم، عرض کردم: امروز مهمانم و قرار شده است که برای من آش ترشی فراهم سازند، زیرا که مزاجم احتیاج به مسهلی داشته است. گفتند: امروز در آنجا خبری نیست. گفتم: وعده کرده ام، چگونه ممکن است خبری نباشد؟ فرمودند: همان است که گفتم: در آنجا خبری نیست. به اطاعت فرمان ایشان ظهر ماندم، ولی همه فکرم متوجه محل وعده بود که تخلف کرده بودم. باری، حضرت شیخ از اندرون برای ناهار من قدری گردوی کوبیده و پنیر و نان آوردند. چون از خوردن غذا فارغ شدم، فرمودند: زودتر برخیز و برو که مقصودت حاصل شده است. من ناراحت از اینکه با صراحت، عذر مرا می‌خواستند، از آنجا بیرون آمدم، ولی به مجرد آنکه به منزل رسیدم، مانند کسی که مسهلی خورده باشم، مزاجم اجابت کرد و راحت شدم. و آنگاه معلومم گردید به چه سبب به من فرمودند: زود برخیز و برو. بعد از آن مطلع شدم، میزبان آن روز، پیش از ظهر به محل سکنای من مراجعه کرده و به علت پیدایش مانعی از پذیرائی عذر خواسته بود. از بی نشانها...... شیخ حسنعلی اصفهانی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 خاطره جالب نوه امام از ماجرای عصبانیت ایشان! ♨️ توصیه امام خمینی به خواندن 🔹 برشی از سخنرانی https://eitaa.com/zandahlm1357
0289Nesa 77.mp3
12.1M
۲۸۹ آيه ۷۷ .......: 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست
.......: اذیت و تبعید نمودن ابا ذر و وفات او در صحرای ربذه رابعا عمل و رفتار او با أبی ذر غفاری جندب بن جناده که از صحابۀ خاص رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و محبوب آن حضرت و دومین مرد عالم اسلام از صحابه بوده است جلب نظر هر انسان آزادی را می‌نماید. تمام ارباب حدیث و مورخین بزرگ فریقین اقرار و اعتراف دارند که آن پیر مرد نودساله را با چه خفّت و آزار و اذیت تبعید بشام و از آنجا بمدینه و از مدینه با دخترش سوار بر شتر برهنه بصحرای بی آب و علف ربذه تبعید نمودند تا عاقبت در آن صحرا أبی ذر از دنیا رفت و دختر یتیمه اش بی سرپرست در آن وادی خوفناک تنها ماند. علماء و مورخین بزرگ خودتان مانند ابن سعد در ص ۱۶۸ جلد چهارم طبقات و بخاری در کتاب زکاة صحیح و ابن ابی الحدید در ص ۲۴۰ جلد اول و نیز در ص ۳۷۵ تا ۳۸۷ جلد دوم شرح نهج البلاغه و یعقوبی در ص ۱۴۸ جلد دوم تاریخ خود و أبو الحسن علی بن الحسین مسعودی محدث و مورخ معروف قرن چهارم متوفی سال ۳۴۶ در ص ۴۳۸ جلد اول مروج الذهب و دیگران که وقت مجلس اجازه نمی دهد که مشروحة بیانات همگی آنها را بعرضتان برسانم که عملیات شدید عثمان و عمّال اموی او مانند معاویه و مروان و غیرهما را با آن پیر مرد مؤمن پاکدل محبوب رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بعلاوۀ اهانتهائی که بأمیر المؤمنین علیه السّلام بجرم آنکه چرا مشایعت أبی ذر رفته و همچنین بهمین جرم چهل تازیانه بعبد اللّه بن مسعود حافظ و کاتب وحی زدن را ثبت و ضبط نموده اند. حافظ- اگر آزاری به ابی ذر وارد آمده از اثر عمل مأمورین بی حقیقت بوده و الاّ خلیفه عثمان بسیار دل رحم و رقیق القلب بوده و قطعا از چنین عملیاتی بی خبر بوده است. داعی- مثلی معروف است که می‌گویند«ز مادر مهربان تر دایه خاتون»این دفاعی که جنابعالی از خلیفه عثمان می‌نمائید بر خلاف واقع و حقیقت است چنانچه مراجعه نمائید بکتب معتبرۀ تاریخ قطعا تصدیق خواهید نمود که تمام آزار و اذیتها که بجناب أبی ذر وارد آورده اند بدستور صریح خود خلیفه بوده؟ دلیل بر این معنی کتب معتبرۀ علماء بزرگ خودتان است برای نمونه تمنّا می‌نمایم مراجعه نمائید بجلد اول نهایه ابن اثیر و تاریخ یعقوبی و مخصوصا بص ۲۴۱ جلد اول شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (چاپ مصر) که نامۀ خلیفه را بمعاویه ثبت نموده اند که چون معاویه از شام سعایت از ابی ذر نمود خلیفه عثمان باو نوشت که او را با زجر روانه مدینه نمائید اصل نامه اینست: فکتب عثمان الی معاویة: امّا بعد فاحمل جندبا الیّ علی اغلظ مرکب و اوعره فوجّه به مع من سار به اللیل و النهار و حمله علی شارف لیس علیها الاقتب حتّی قدم به المدینة و قد سقط لحم فخذیه من الجهد [۱] . شما را بخدا انصاف دهید اینست معنی رأفت و عطوفت و مهربانی و رقّت قلب؟! ---------- [۱]: ۱) نوشت عثمان بمعاویه جندب را (اسم ابی ذر بود) سوار بر شتر پیر و بی پالانی بنما با یک مرد بدخوئی که شب و روز او را براند تا بنزد من آورد (بهمین طریق که دستور داده بود آن مرد زاهد عابد صحابی محبوب خدا و پیغمبر را آوردند) وقتی وارد مدینه نمودند گوشت رانهای او می‌ریخت. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
انسان شناسی ۲۲٠.mp3
11.74M
۲۲۰ ⚜در یافتنِ أفضل الأعمال (بهترین عمل رساننده برای من) ، مهمترین فرمول برای انتخاب صحیح، و یا اجتناب صحیح چیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani - مراسم بزرگداشت استاد بنان 1364.mp3
7.06M
.......: ‌ ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 گذرکردم به گورستان یاران به خاک نغذگویان، گلعذاران همه آتش بیان و نغمه پرداز دریغا در گلو شان مرده آواز بسی ساقی که خود افتاده مدهوش همه گلچهره گان باگل هما غوش عجب بزمی که آهنگش خموشیت نه جای باده و نه باده نوشیست نهی گر گوش دل رابر سر سنگ بر آری ناگهان آه از دل تنگ گلندا مان زیر سنگ خفته درآ غو ش خمو شی تنگ خفته نه بانگی درگلو ی نغمه سازان نه جانی در تن گردن فرازان غلط گفتم، درین غمخانه غو غاست نشان عاشقی در بی نشان هاست بسی بلبل که در گل نغمه خوان است قفس ها شان زجنس ا ستخو ان است! به گل ها خفته گل ها دسته دسته به دست ساقیان جام شکسته همه گل پیکران، پاییز دیده سهی قدان ، همه قامت خمیده عرو سان را مغاکی حجله گاهی مبارک باد ما، اشکی و آهی همه آهو وشان، گیسو کمندان نکو یان ،دلبرا ن،مشکل پسندان پری رو یان عاشق دا ده بر باد همه شیرین لبان کشته فرهاد خط بطلان به هر مجنون کشیده بسی دلداده را در خون کشیده گلندامان از گل با صفا تر به لبخندی زجان هم پر بها تر- همه در زیر سروی ، پای بیدی ولی نه آرزویی، نه امیدی! * سیه چشمان شیرینکار دلبند که جان بخشیده اند از یک شکر خند به خدمت خوانده فراش صبا را ندیده از رعونت زیر پا را نگا ه مستشان هرسو فتاده هزاران خان و مان بر باد داده بسی دلداده را دیو انه کرده به نازی ، خانه ها ویرانه کرده همه سیمین تنان،شیر ین سخن ها به زیر سنگ و گل، تنهای تنها به خاک افتاده گیسو داده بر باد چه شد آن ناز ها ؟ ای داد و بیداد! * بیا بنگر که ناز آلو ده ا یی نیست به غیراز استخان سو ده ای نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قدرت عجیب یاران عج در زمان ظهور 🌙 ♦️♦️♦️♦️♦️ حجاب نور، تو را می‌کند ز من مستور کنون که محو توام، بی حجاب با من باش ۹۰ حدّ دین را، حریم قرآن را در جهان پاسدار؛ یعنی تو https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام لطفا 🇮🇷👇 eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525 کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🌺