علت خون دماغ شدن چیست؟
به طور کلی رگهای خونی که به بینی خونرسانی میکنند، خیلی ظریف هستند، خونریزی بینی یا همان خون دماغ، وقتی اتفاق میافتد که به هر دلیلی رگهای داخلی بینی چه در پایین تیغه بینی و چه در قسمتهای بالاتر پاره شود. شایعترین قسمتی که از آن خونریزی بینی آغاز میشود پایین بینی و روی دو طرف بینی است که بیشتر به واسطه خشک شدن، دستکاری و پاره شدن رگ به وجود میآید.به همین دلیل، علت بیشتر خون دماغ شدنها اغلب به دنبال یک ضربه شدید به بینی است، ولی در برخی موارد دلایل دیگری نیز میتواند علت خون دماغ شدن باشد. برخی دلایل بروز این مسئله عبارتند از:
فین کردن شدید شخص
انگشت داخل بینی کردن و کندن ترشحات خشک شده بینی به وسیله انگشت
بالا رفتن فشار خون (خونریزی پیوسته از بینی اغلب نشانه بالارفتن ناگهانی فشار خون است.)
ضربه به سر و بینی
گرمازدگی و تابیدن آفتاب به سر به ویژه در روزهای گرم و هوای خشک
سرماخوردگی و خشک شدن بینی
وجود تومور در بینی
سخت شدن سرخرگها (وجود بیماریهایی نظیر چربی خون، کلسترول بالا و تجمع رسوبات در دیواره سرخرگها یکی از دلایل خون دماغ شدن در سنین بالا است.)
مصرف برخی داروهای رقیق کننده خون مانند بعضی انواع آنتی بیوتیکها و داروهای ضد روماتیسم
التهاب سینوسها و بیماری سینوزیت
برخی عفونتهای بینی
آلرژی
كمبود ويتامينهای K و C و کمبود کلسیم
ارتفاع زیاد
مصرف الکل و مواد مخدر (الکل از انعقاد خون جوگیری کرده و یکی از علتهای خونریزی بینی است)
انحراف تیغه وسط بینی
بوییدن مواد محرک شیمیایی
درمان خون دماغ شدن در طب سنتی
اولین مرحله درمان خونریزی بینی و بند آمدن خون دماغ، نشاندن بیمار است. سپس محل اتصال قسمتهای استخوانی و غضروفی و درست در لبه برجستگیهای استخوان بینی را فشار دهید. بعد از چند دقیقه سوراخ بینی در حال خونریزی را با مقداری پنبه یا دستمال کاغذی ببندید.
یکی دیگر از شیوههای درمان خون دماغ شدن در طب سنتی، استفاده از گل انبه است، این درمان بسیار موثر بوده، عصاره این گیاه خاصیت بند آوردنده خون دارد.
برگهای تازه گشنیز را آسیاب کنید. سپس یک تا دو قطره از شیره گشنیز آسیاب شده را در سوراخ بینی بچکانید. این امر موجب توقف خونریزی خواهد شد.
از راهکارهای درمان خون دماغ شدن، استفاده از پیاز است. مقداری پیاز رنده شده را با سرکه مخلوط کرده و چند قطره از این مخلوط را در سوراخ بینی بچکانید، از خون دماغ جلوگیری میشود.
یکی از راههای توصیه شده در طب سنتی برای درمان خون دماغ شدن، چکاندن 2 الی 3 قطره از ترکیب گلاب 5 واحد + سرکه 2 واحد در سوراخ بینی است.
چنانچه علت خون دماغ شدن به دلیل خشکی بینی باشد، چکاندن اسانس نعنا به بینی از خونریزیهای مجدد بینی پیشگیری خواهد کرد.
از دیگر راههای درمان خون دماغ، استفاده از ضماد تهیه شده با سماق است، به این منظور ضماد آب سماق رابه پیشانی و روی بینی خود بمالید، خونریزی بینی را قطع می کند.
یک تکه پنبه را آغشته به آب لیمو کرده و در سوراخ بینی بگذارید. خون دماغ را برطرف خواهد کرد.
از دیگر راههای خانگی درمان خون دماغ شدن، چکاندن چند قطره آبغوره هنگام خونریزی، در داخل سوراخ بینی است.
1526451658132.mp3
1.54M
❤️ جشن رمضان
🎤🎤 رضا صادقی
❤️ #ماه_رمضان #رمضان #صلوات
🌺 https://eitaa.com/zandahlm1357
از آنجا که شرح حال اولیاء خدا باعث بیداری از خواب غفلت می شود هر دوشنبه مختصری از زندگینامه یک ولی خدا تقدیم می شود
باربر ، حمّال و کشیکچی یا نگهبان ساده بازار اصفهان بود. آنقدر ساده بود و بی ریا که مردم به او لقب "هالو" داده بودند. اما کسی نمی دانست که در ورای این ظاهر ساده و فقیرانه روح بلندی وجود دارد صاحب مقامی رفیع نزد حضرت صاحب الأمر و الزّمان أرواحنا لتراب مقدمه الفداء است
آقا (عجل الله فرجه) کارپردازانی دارند که در ایام غیبت با آنها ارتباط دارند که در دعای عهد یاد شده: «واجعلنا من المسارعین الیه فی قضاء حوائجه». بله، کسانی به این مقام می رسند که وقتی آقا حاجتی دارند آنها را صدا بزنند و آنها با سرعت برای برآورده کردن خواسته امام به سوی ایشان بشتابند
مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو (متوفی ۱۳۰۹ ه ق) که بدن مطهرش در بهشت تخت پولاد ، خاک تابان جنوب زاینده رود آرام گرفته است ،حکایتی شگفت انگیز دارد که از قول مرحوم حاج آقا جمال اصفهانی در کتاب عبقری الحسان با رعایت امانت نقل گردیده است
نزدیک اذان ظهر روز بود. مثل هر روز مهیای رفتن به مسجد شدم. از منزل ما تا مسجد فاصله چندانی نبود . چند سالی بود که توفیق امامت جماعت در این مسجد به من عنایت شده بود. مسجدی که بواسطه قرار گرفتنش در راسته بازار ، پاتوق کسبه و اهل بازار بود و البته حضور باربران و کشیکچیان و نگهبان های بازار هم رونق خاصی به مسجد می داد
هنوز چند قدمی به مسجد مانده بود که صدای جمعیت اندکی که تابوتی را بر دوش خود حمل می کردند مرا متوجه خود ساخت. جلوتر رفتم ؛ تابوتی ساده و فقیرانه بر دوش چند نفر که همه از باربران بازار بودند و چند نفری مشایعت کننده نیز در کسوت ساده حمّالان و کشیکچیان بازار که البته چهره برخی از آنها برایم آشنا بود. معلوم بود که میّت ، یکی از منسوبان همین آدم های سر و ساده و فقیر است که اینچنین غریبانه و بی پیرایه تشییع می شود
در همین بین ، ناگهان چشمم به میرزا حبیب ، تاجر سرشناس و مؤمن بازار افتاد که با حالتی نزار و پریشان در حالی که بشدت می گریست و مویه می کرد ، جنازه را مشایعت می نمود. مشاهده میرزا حبیب ، آن هم با این حال پریشان که گویی صاحب عزای اصلی است و نزدیک ترین کسان خود را از دست داده است ، مرا بسیار شگفت زده کرد
آخر میرزا حبیب از بازاریان و تجّار سرشناس و مؤمن بازار و از نیکان اصفهان بود. اگر از نزدیکان و بستگان او کسی فوت نموده ، پس چگونه است که اینچنین غریبانه و بی خبر تشییع می شود؟!
نگاه پریشان میرزا حبیب به من افتاد بطرفش رفتم و دست بر شانه اش گذاشتم . پیش از آنکه سخنی بگویم با صدایی لرزان و مصیبت زده گفت: «حاج آقا جمال! به تشییع جنازه یکی از اولیای خدا نمی آیید؟! »
کلامش بر قلب و جانم نشست و مرا بی اختیار بسوی جنازه کشاند. از رفتن به مسجد منصرف شدم و به همراه میرزا حبیب و جماعت باربران و کشیکچیان بازار ، جنازه را به طرف غسّالخانه مشایعت نمودم
که در تمام طول مسیر ، جمله میرزا حبیب در توصیف صاحب جنازه ، ذهنم را به خود مشغول ساخته بود و بشدت کنجکاو بودم تا صاحب آن را بشناسم