شانزده سال دارد معاينه نموديم نصف بدن او با يكدستش و صورتش مفلوج و متشنج بود. يكهفته بود كه امكان يك قاشق آب خوردن را نداشت بعد از چندين روز معالجه موفق به باز شدن دهان او شديم كه خودش مى توانست غذا بخورد ولى ساير اعضاء به همان حال باقى بود و دو ماه بود كه كسان مريضه مشاراليها از بهبودى او ماءيوس و متروك گذاشته بودند.
بنده هم تقريبا ماءيوس از معالجه بودم حال كه شنيدم بعد از استشفاى از دربار اقدس طبيب الهى و التجاء بخاك مطهر بقعه سنيه رضويه ارواح العالمين له الفداء در كمتر از لحظه اى بهبودى حاصل كرده حقيقتا به غير از اعجاز چيزى به نظر نمى رسد و از قوه طبيعيه بشريه طبقات رعيت خارج است والله متم نوره و لوكره المشركون (دكتر عبدالحسين لقمان الملك)
گداى كوى شمائيم و حاجتى داريم
روا مدار كه محروم از آستان برو
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
و او خدايي است كه بر عرش تسلط يافت، در حالي كه خداوند بود، اما هيچ آفريده اي نبود و او همانگونه كه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و همين گونه است اگر كسي بگويد: خداوند بالا است و پايين و بالاترين و پايين ترين است.
و خداوند متعال ميفرمايد: «و له الاسماء الحسني فادعوه بها» [۴۶] براي او نامهاي زيباست پس خداوند را با آن نامها بخوانيد. » و خداوند در هيچ يك از كتابهاي آسماني نفرموده كه خداوند محمول است؛ بلكه خداوند حمل كننده در خشكيها و درياها است و نگه دارنده آسمانها و زمين است و حمل كننده هر چيزي است كه غير از خداوند است، و هيچ گاه شنيده ايم كه كسي به خداوند ايمان بياورد و او را بزرگ شمارد و در دعاي خود بگويد: اي كسي كه حمل ميشود!
ابو قره گفت: پس
آيا اين روايت را تكذيب ميكنيد: «هنگامي كه خداوند غضبناك ميگردد، و فرشتگاني كه عرش خداوند را حمل ميكنند، از سنگيني عرش كه بر دوششان احساس ميكنند، متوجه خشم خداوند ميگردند و براي همين ميافتند و هنگامي كه خشم خداوند فرونشست، عرش دوباره به حال اول بازمي گردد و فرشتگان نيز به جاي خود بازمي گردند»؟
امام رضا عليه السلام فرمودند: بگو ببينم از زماني كه خداوند شيطان را لعنت كرد تا امروز و از امروز تا روز قيامت، آيا از شيطان و يارانش خشمگين بوده و خواهد بود يا راضي و
[صفحه ۴۷]
خشنود است؟
ابو قره پاسخ داد: آري بر آنها خشمگين است.
امام رضا عليه السلام فرمودند: پس هرگاه خداوند خشنود گردد، عرش سبك ميشود، ولي با جوابي كه تو دادي، خداوند هميشه بر شيطان و يارانش خشمگين است.
پس امام رضا عليه السلام فرمودند: واي بر تو! چگونه جرأت ميكني و خداوند را به تغير از حالتي به حالت ديگر وصف ميكني و اين كه هر چه بر مخلوقات جاري ميگردد، بر خداوند نيز جاري ميشود؟ سبحان الله! خداوند هميشه بوده است؛ اگر چه ديگران از بين ميروند و با تغيير كنندگان هيچ تغييري نكرده است.
صفوان ميگويد: بعد از جواب امام عليه السلام رنگ ابو قره تغيير كرد و ديگر پاسخي نداشت تا بگويد و بلند شد و از خدمت امام بيرون رفت. [۴۷].
#فضايل_سيره_امام_رضا_(ع)#عالم_آل_محمد در آثار استاد علامه حسن زاده
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#تمدن_اسلامی #تمدن_سازی 🔻خوک سیر یا انسان گرسنه؟ 🔻 فرق اصلی تمدن اسلامی با تمدن غربی در چیست؟ ⬅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صحبت های استاد رحیم پور ازغدی در مورد فساد چای دبش
@zandahlm1357
چشم به راه - قسمت هشتاد و ششم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: هشتاد و ششم
👇👇👇👇👇👇
قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🍂 فضا از عطر تو غوغاست میدانم که اینجایی 🔹با نوای حاج صادق آهنگران ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 نواهای ماندگار
دلیران آزاده
🔸 با نوای
حاج صادق آهنگران
دلیران آزاده ، خبردار و آماده
که رهبر مرحبا گفت به این عزم و اراده...
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
@zandahlm1357
🍂
🔻#پنهان_زیر_باران 0⃣3⃣
سردار علی ناصری
قبل از عملیات، خودم هم یکی دو بار به مأموریت برون مرزی رفتم. در مأموریت اول پس از جعل کلیه اسناد و مدارک لازم، به اتفاق جاسم و حسن هله چی و ابو احمد میاحی و ثائر میاحی" که همگی از مجاهدان عراقی بودند و بعدها به شهادت هم رسیدند، از موقعیت شهید بتایی به طرف خاک و مرز عراق به راه افتادیم. جایی که به خاک عراق نفوذ کردیم، در منطقه نهر صویب بود؛ درست در منتهي اليه.
حاج ابواحمد میاحی در منطقه القرنه روستای مویب که زادگاهش بود در حبن اجرای یک ماموریت به همراه مهدی میاحی و کامل میاحی با نیروهای دشمن درگیر می شوند و به شهادت می رسند. . تانر در انتفاضه شعبانیه عراق در سال ۷۰ در عراق به شهادت رسید.
جنوب غربی هور، آن ناحیه بدون پوشش نی بود و به همین خاط آنجا را در دل تاریکی و شبانه طی کردیم، پشت کانال صویب، جایی سد مانند بود که محل نصب پمپ و تلمبه بود. از آن سد هم رد کردیم و با بلم وارد مرز عراق شدیم.
شب به منزل خاله ثائر (به او ام میثم می گفتیم) در روستای صویب رفتیم که به معنی واقعی کلمه شیرزن بود. شوهرش به دلیل مبارزه با بعثیها در زندان بود و یکی از پسرهایش نیز برای ما کار می کرد و با ما بود. پسرش میثم در سال ۶۵ فکر میکنم در کربلای ۵ به شهادت می رسد. شب وقتی وارد منزل این زن شدیم، ثائر به خاله اش گفت:
گرسنه ایم.
شام مفصلی برایمان درست کرد که خوردیم. خود او هم با واحد اطلاعات ما همکاری داشت. زنی بود مطمئن و رازنگهدار. اهل انس با قرآن بود و قرآن را هم تدریس می کرد. بعد از شام، ثائر با اشاره به من گفت: .. خاله، میدانی این کیه؟
- نه.
- پاسدار خمینیه!
آثار شادی در چهره آن زن پیدا شد. مدتی صحبت کردیم. بعد به من گفت:
- خدایا، تو خودت شاهد باش؛ فاطمه زهرا، من تو را گواه می گیرم که با رعبی که اینجا حاکم است و در بدترین حال، من پاسدار خمینی را به خانه ام راه داده ام. خدایا، اجر این کارها را از تو می خواهم. "
از شنیدن حرفهای او، مو بر تنم راست شد و در خود احساس مسئولیت مضاعفی کردم. اگر بعثیها و عراقیها می دانستند که این زن با واحد اطلاعات قرارگاه نصرت همکاری می کنند و خانه اش پایگاه پاسدارهای ایرانی است، تکه پاره اش می کردند.
پیگیر باشید
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
گرفتن گردن مار در گهواره انس از عمر بن خطاب روایت کرد و گفت: علی (علیه السلام) ماری را دید که به ط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک ناجی و فرخنده
جابر جعفی گفت:
دایه ای که علی (علیه السلام) را شیر داد زنی از بنی هلال بود. او را همراه برادر رضاعی اش که از او یک سال بزرگ تر بود در چادرش گذاشت. کنار چادر چاهی بود، کودک به
طرف چاه رفت و سرش را در چاه فرو برد، و با یک پا و یک دست در چاه معلق شد.
علی (علیه السلام) که هنوز راه نیفتاده بود دنبال وی رفت تا او را نجات دهد که پایش به بند خیمه گیر کرد. در همین حال خود را کشید و دست او را در دهانش و پای او را در دستانش گرفت. مادرش آمد و وی را به این حالت دید در میان مردم فریاد زد: ای مردم! این کودک فرخنده را نگاه کنید؛ علی جان پسرم را نجات داد!.
کودک را از سر چاه برداشتند و از نیرو و هوش حضرت در شگفت بودند. مادرش او را «مبارک» نامید، و از آن زمان به بعد و تا به امروز آن پسر و فرزندانش در قبیله بنی هلال به «فرخنده» شناخته میشوند.
#هفتمین_زیارت
#فاطمه_سادات_درچه_ای
https://eitaa.com/zandahlm1357