eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
3279378.mp3
5.45M
🍂 فضا از عطر تو غوغاست می‌دانم که اینجایی 🔹با نوای حاج صادق آهنگران برای راهیان نور ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @zandahlm1357
🍂 🔻 9⃣2⃣ سردار علی ناصری ما در مرکز اطلاعات قرارگاه نصرت واحدی داشتیم که کار اصلی اش جعل اسناد دشمن بود؛ جعل گواهی نامه، شناسنامه، کارت پایان خدمت، برگ مرخصی، برگ تردد. این کار با تردستی و مهارت بسیار بالایی انجام می گرفت طوری که مدارک جعلی با اصل یکسان بود. در عراق در جبهه ای برگ تردد خاص خود را داشت که رنگ آن با جبهه دیگر فرق می کرد. این برگه ها، هر یکی دو ماه نیز مرتب تغییر می کرد تا امکان جعل آن وجود نداشته باشد؛ اما ما در اطلاعات قرارگاه و زیر نظر مستقیم حمید رمضانی افراد خبره ای را گرد آورده بودیم که کارشان جعل انواع اسناد بود. در داخل ارتش عراق هم کسانی داشتیم که مرتب اسناد جدید و اصلی را برایمان می آوردند و از این نظر می توانستیم خوب کار کنیم. حتی یادم است که در چند نوبت کارت سازمان امنیت عراق (مخابرات) را نیز به دست آوردیم و جعل کردیم که خیلی به دردمان خورد. جالب اینکه ما در آغاز کار به آن دو مأموریت دادیم که فقط به استان های بصره و العماره بروند و از نقاط حساس و مهم عکس بگیرند و کروکی تهیه کنند؛ اما آن دو با دلیری وصف ناپذیر خود قلب دشمن را شکافتند و تا دل بغداد پیش رفتند و برای ما از آنجا نیز اطلاعات آوردند؛ چیزی که حتی در مخیله دشمن هم نمی گنجید. البته در بازگشت، به دلیل تخلف از دستور فرماندهی و اقدام خودسرانه، با آنان برخورد هم شد. یک نیروی اطلاعات باید بسیار نظم پذیر باشد و فقط هدفی را که به او دیکته کرده اند، دنبال کند و از حاشیه روی جدأ بپرهیزد. علی هاشمی البته برخورد چندانی با آن دو نکرد و فقط به دادن تذکری عادی قناعت کرد. سید نور و سالمی در عملیات خیبر به شهادت رسیدند و واحد اطلاعات ما، دو عنصر شجاع فداکار و زیرک و باهوش را از دست داد. پیگیر باشید @zandahlm1357
گرفتن گردن مار در گهواره انس از عمر بن خطاب روایت کرد و گفت: علی (علیه السلام) ماری را دید که به طرفش می‌آید و او در گهواره بود و در حالِ کودکی دستانش بسته بود. خود را برگرداند و دستش را خارج کرد و با دست راستش گردن مار را گرفت و به شدت فشار داد تا جایی که انگشتانش در آن داخل شد، و مار را نگه داشت تا این که مرد. وقتی مادرش این صحنه را دید، فریاد زد و کمک خواست. همراهان جمع شدند سپس به علی (علیه السلام) گفت: «کأنّک حیدره؛ گویی تو از نظر شجاعت و داوری چون شیر هستی. » [۱] ---------- [۱]: . همان. https://eitaa.com/zandahlm1357
سکوت اسطرخس حکیم که همواره در سکوت بود، از علت سکوتش سؤال شد؟ گفت: چون از سکوت پشیمان نشده‌ام و بسیار از سخن گفتن پشیمانم. گویند ماییم و پیر میکده و ذکر خیر او امید ما به اوست که ناریم غیر او حسود حکیمی گفته: ندیدم ستمگری شبیه به ستم شده چون حسود. انفاق، توکل حارث بن عبداللّٰه، انسانی سخاوتمند بود. به او گفتند: چیزی برای فرزندت بگذار. گفت: شرم می‌کنم از خدا که آنها را به توکل غیر خدا ترک گویم. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام قَلِيلٌ‌ تَدُومُ‌ عَلَيْهِ‌ أرْجى‌ مِنْ‌ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ‌ مِنْهُ‌. امام عليه السلام فرمود: كار كمى كه (با نشاط‍‌) آن را ادامه دهى اميدبخش‌تر از كار زياد و خسته‌كننده است.
شرح و تفسير ارزش اعمال كم توأم با نشاط‍‌ امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته‌اى اشاره مى‌فرمايد كه بسيارى از آن غافلند، مى‌فرمايد:«كار كمى كه (با نشاط‍‌) آن را ادامه دهى اميدبخش‌تر از كار زياد و خسته كننده است»؛ (قَلِيلٌ‌ تَدُومُ‌ عَلَيْهِ‌ أرْجى‌ مِنْ‌ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ‌ مِنْهُ‌) . «أرْجى» به معناى اميدبخش‌تر از مادۀ «رجاء» گرفته شده و به يقين، كارى كه دوام داشته باشد هر چند كم باشد اميدبخش‌تر از كارهاى زيادى است كه مايۀ ملالت است و به زودى قطع مى‌شود. بسيارى افراد هنگامى كه اهميت و فوايد كارى را مى‌شنوند - خواه فوايد مادى داشته باشد يا معنوى - به آن هجوم مى‌آورند، به مقدار زيادى انجام مى‌دهند و خسته و وامانده شده و در نتيجه، از آن كار سرخورده مى‌شوند و اى بسا كمتر رغبت تكرار آن را پيدا مى‌كنند در حالى كه اگر كار كمتر باشد و انسان آن را با ميل و رغبت ادامه دهد بسيار مفيدتر است. كارِ گروه اول مانند رگبارى است كه از آسمان نازل شود و سيلابى راه بيفتد و همه جا را آب فرا بگيرد و بسيارى از زراعت‌ها و خانه‌ها را ويران سازد؛ ولى كار گروه دوم مانند باران‌هاى نرم نرم طولانى و مفيد است كه همه جا را آباد مى‌كند بى‌آن‌كه ويرانى به بار آورد. نيز كارِ گروه اول مانند كسى است كه داروى شفابخشى را به مقدار زياد و بدون رعايت كميت لازم مصرف مى‌كند و به جاى درمان، به مسموميت گرفتار مى‌شود و چه بسا براى هميشه از آن دارو بيزار مى‌گردد. كار گروه دوم مانند كسى است كه آن دارو را به مقدار كم و طبق دستور طبيب به‌تدريج در مدت نسبتاً طولانى مصرف مى‌كند و بهبودى مى‌يابد و زيانى دامن او را نمى‌گيرد. شبيه همين كلام حكيمانه در حكمت ٤٤٤ نيز آمده است كه مى‌فرمايد: «قَلِيلٌ‌ مَدُومٌ‌ عَلَيْهِ‌ خَيْرٌ مِنْ‌ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ‌ مِنْهُ‌؛ كار كمى كه دوام يابد بهتر از كار زيادى است كه خسته كننده باشد». همين معنا در حديث مفصلى كه مرحوم كلينى در كافى ذكر كرده، آمده است. آغاز حديث چنين است: همۀ مردم در ايمان و عمل يكسان نيستند؛ بعضى داراى يك سهم، بعضى دو سهم و بعضى بيشترند و نبايد كسى كه توان بيشترى دارد وضع خود را بر كسى كه توان كمترى دارد تحميل كند. سپس امام عليه السلام فرمود: براى تو مثالى ذكر مى‌كنم: مردى از مسلمانان همسايه‌اى داشت كه نصرانى بود، او را به اسلام دعوت كرد و مزاياى اسلام را براى وى برشمرد، او هم پذيرفت و مسلمان شد. هنگام سحر، مرد مسلمان درِ خانۀ همسايۀ تازه مسلمان را كوفت. گفت: كيستى‌؟ گفت: من فلان شخص، همسايۀ توام. گفت: چه‌كار دارى‌؟ گفت: وضو بگير و لباس‌هايت را بپوش و همراه من بيا براى نماز صبح برويم. او وضو گرفت و لباس پوشيد و همراه او آمد و مقدار زيادى پيش از طلوع فجر نماز خواندند. سپس صبر كردند تا صبح شد و مرد تازه مسلمان برخاست تا به خانه‌اش برگردد. رفيق مسلمانش گفت: كجا مى‌روى‌؟ روز كوتاه است و تا ظهر وقت زيادى نيست. آن مرد تازه مسلمان همراه همسايۀ مسلمانش نشست تا نماز ظهر را خواندند. سپس به او گفت: بين ظهر و عصر نيز فاصلۀ زيادى نيست باش تا نماز عصر را بخوانيم. مرد تازه مسلمان مى‌خواست به منزل خود بازگردد، به او گفت: روز به پايان رسيده بمان تا نماز مغرب را بخوانيم. بعد از نماز مغرب مى‌خواست به خانه‌اش برگردد گفت: يك نماز بيشتر باقى نمانده بمان تا آن را هم بخوانيم بعد به منزل مى‌روى. مرد تازه مسلمان نماز عشا را هم خواند؛ سپس از هم جدا شدند و هركدام به منزل خود رفتند. هنگامى كه سحر روز بعد شد بار ديگر مرد مسلمان آمد و درِ خانۀ او را زد. گفت: كيستى‌؟ گفت: من فلان شخص هستم. گفت: چه كار دارى‌؟ گفت: وضو بگير و لباس‌هايت را بپوش برويم نماز بخوانيم: مرد تازه مسلمان گفت: أُطْلُبْ‌ لِهذَا الدِّينِ‌ مَنْ‌ هُوَ أفْرَغْ‌ مِنّى وَ أنَا إنْسانٌ‌ مِسْكينٌ‌ وَ عَلى عَيالٌ‌؛ براى اين دين، آدم بيكارتر از من را پيدا كن. من آدم محتاجى هستم و عيال‌وارم و بايد دنبال كار و زندگى باشم. امام عليه السلام در پايان فرمود:«أدْخَلَهُ‌ فِي شَيْ‌ءٍ أخْرَجَهُ‌ مِنْهُ‌؛ او را داخل اسلام كرد (اما براثر نادانى و تحميل زياد) او را از اسلام خارج ساخت». ١ اين در واقع درسى است به همۀ مسلمانان و به خصوص براى مبلغان و پدران و مادران كه مراقب باشند وظايف سنگين و به خصوص مستحباتى كه جز افاضل و اوتاد تحمل آن را ندارند، بر تودۀ مردم و فرزندان تحميل نكنند و اسلام را آن‌گونه كه هست دين سهل و آسان معرفى نمايند تا بتوانند بر آن تداوم يابند. در واقع آنچه امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه فرموده برگرفته از كلام رسول خدا صلى الله عليه و آله است آن‌جا كه مى‌فرمايد: «إنَّ‌ النَّفْسَ‌ مَلُولَةٌ‌ وَ إنَّ‌ أَحَدَكُمْ‌ لا يَدْري ما قَدْرُ الْمُدَّةِ‌ فَلْيَنْظُرْ مِنَ‌ الْعِبادَةِ‌ ما يُطِيقُ‌ ثُمَّ‌ لِيُداوِمْ‌ عَلَيْهِ‌ فَإنّ‌ أحَبَّ‌ الْأعْمالِ‌ إلَى اللّهِ‌ ما يُديم
ُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ إنْ‌ قَلَّ‌؛ روح انسان كسل مى‌شود و شما نمى‌دانيد چه اندازه توان و تحمل داريد. بايد به سراغ عبادتى برويد كه توان آن را داريد و بر آن تداوم يابيد، زيرا محبوب‌ترين كارها عملى است كه ادامه داشته باشد، هرچند كم باشد».