#معلم خوب
از معبر حرفهایش
درهای بهشت را باز میڪند
بہ روی شاگردانی ڪہ
در ملڪوتِ قلب او
آمادهٔ درس گرفتن هـستند
سلام بر معلمانی ڪہ راههای آسمان را
به شاگرانشان نشان دادند
سلام بر شهدا؛ معلمان مکتب شهادت
#روز_معلم #شهید_مطهری
#خبر
@zandahlm1357
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شفاي نابينا (شفاي نابينا) محدث نوري رحمةالله عليه فرمود: يكي از صلحاء مرا خبر داد كه عده اي از اه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شكفتن گل دعا
شفايافته: پرستو قره گوزلى (محمدى)
اهل گرگان
تاريخ شفا: شانزدهم آبان ۱۳۶۹
بيمارى: عفونت شديد گوش و حلق
شب از نيمه گذشته بود. ماه از لابلاى ابرها رخ مى نماياند. سكوت غمگين در همه جاى شهر سايه انداخته بود. در زير آسمان مهتابى، چراغ خانه اى محقر روشن بود و صداى لالايى مادرى به گوش رسيد كه چشمان
بى فروغ و رنگ باخته او به كودك نازش كه پرستو نام داشت خيره مانده بود.
فاطمه مادر غم ديده، با تنها مريضش كه همه زندگى او بود در دل شب به نجوا پرداخته و كودك معصومش را بر روى پاهايش تكان مى دهد تابلكه صدف ديدگاناميد زندگى اشبراى لحظه اى هم كه شده به خواب برود و از درد و رنجى كه او را فرا گرفته رهايى يابد.
پرستوى كوچولو با صداى گرم لالايى مادرش به خواب مى رود و دقايقى نمى گذارد كه از شدت درد چشمانش باز مى شود.
با گريه پرستو، هوشنگ پدر خسته اى كه تازه چشمانش را خواب فرا گرفته بود بيدار مى شود و به طرف همسرش مى رود! او را دلدارى مى دهد و پرستوى آرزوهايش را در آشيان گرمش جاى مى دهد و او را نوازش مى كند و دور اتاق راه مى رود. به همسرش مى گويد: فاطمه جان! برو كمى استراحت كن، خيلى خسته شده اى. فاطمه طاقتش نمى آيد، داروهاى پرستو را مى دهد و او را با آغوش گرم پدر تنها مى گذارد.
اين اولين شبى نبود كه بدين منوال مى گذشت. يك ماه و نيم كار اين زن و مرد پرستارى و بيدار خوابى در راه عزيز بهتر از جانشان بود.
همه فكر و ذكر فاطمه، پرستو بود؛ پرستويى كه هفت ماه بيشتر از عمر كوتاهش نمى گذشت، اما گويى هفتاد سال سختى و رنج را بر چهره پدر و مادرش به يادگار گذاشته
بود. مادر با چشمان اشكبار، روزها به جسم نحيف چشم و چراغ عمرش خيره مى شد، ديگر نه علاقه اى به خوراك داشت و نه ميلى به خواب، همه چيز او در پرستو خلاصه مى شد. سرنوشت و آينده پرستو مدام در ذهن فاطمه جاى مى گرفت، و او را به دنياى تاريك نا اميدىها رهسپار مى كرد. در افكار غرق شده اش، سالهايى از ازدواجش را به ياد مى آورد، سالهايى كه براى او و شوهرش يادآور خاطرات تلخ و شيرين انتظار بود.
آرى، سه سال انتظار براى فرزند، كم نبود. چه شبهايى كه دست به دعا بر نداشته بود. چه سرزنشها و طعنه هايى كه از اين و آن نشنيده بود، چه نذر و نيازهايى كه نكرده بود. عاقبت انتظار به پايان رسيد و خداوند فرزند پسرى به آنان عنايت كرد كه روشنى بخش محفل كوچك خانه شان گردد. اما افسوس كه اين گرمى و نشاط عمرى طولانى نداشت.
برخلاف تلاش پزشكان و عمل جراحى كه انجام گرديد، متأسفانه دست تقدير و سرنوشت فرزند نه ماهه را كه دچار عفونت گوش شده بود از آنان گرفت. دوباره كلبه محقر آنان چند سالى بى رونق ماند، تا اين كه مجدداً با توسل و دعا خداوند پرستو را به آنان عطا فرمود تا با خاطرات تلخ گذشته وداع گويند. آرى فاطمه حق داشت كه از چنين بيمارى كه فرزند قبلى اش را از او گرفته بود بترسد.
او خود را به
آب و آتش مى زد، تا ماجراى قبلى تكرار نشود. پزشكان مختلفى را براى درمان پرستو انتخاب كرده بودند. حتى از تجارب پزشكان قبلى فرزند اولش هم بهره مى برد. پرستوى عزيز هم دچار عفونت شديد گوشها شده بود. به طورى كه خون و ترشحات چركى از دو گوش اين طفل معصوم بيرون مى آمد. به قدرى بد بو بود كه تاب تحمل اطرافيان را مى گرفت. مداوا اثرى نبخشيد، و اضطراب فاطمه صد چندان شد.
نزد دكتر فرامرز ديلمى در گرگان رفت و او طى معرفى نامه اى، كودك آنان را به بيمارستان قائم مشهدبخش كودكان (گوش و حلق و بينى) معرفى كرد. تا اقدامات پزشكى صورت پذيرد. سراسيمه خود را به مشهد رساندند.
فاطمه با ديدن گنبد و بارگاه امام رضا (ع) بغضش تركيد و سفره دل خويش را بر آشناى غريبان عرضه داشت. پس از اقامت كوتاه در مسافرخانه و كمى استراحت، به حضور طبيب طبيبان، پناه دردمندان، امام على بن موسى الرضا (ع) مشرف مى شود دو بال و پر پرستوى بيمارش را به پنجره مراد مى بندد. پرستوى كوچك مهمان نور است، دو شب از اين ماجرا مى گذرد، ديگر تب و تاب و ناله اى از پرستوى كوچك بر نمى خيزد. فاطمه نگاهش به طناب بازشده پرستو مى افتد و پرستو را در فضاى عطرآگين حرم رها شده بر دستهاى شيفتگان والاى امام غريبان مى بيند..
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
@zandahlm1357
33.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای عنایت امام رضا به زن و شوهر مطرب
@zandahlm1357👈
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ کودکانه حرم امام رضا علیه السلام
لالایی امام رضایی
@zandahlm1357👈
🔷🔸💠🔸🔷
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#مقاومت #فلسطین 🔻یهودشناسی... ⬅️ فیلم روابط نامشروع سران عرب در دستان صهیونیستها... استاد #رحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#توکل
#مقاومت
🔻 چرا می ترسیم؟
⬅️ امام گفت کسانی که از آمریکا میترسند توحیدشان مشکل دارد❗️
استاد #رحیم_پور
@zandahlm1357👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ویژگی های نفاق و منافقین
✅ جلسه 1(بخش چهارم)
🎙آیت الله مجتبی تهرانی(ره)
📖 اشارۀ خداوند به نفاق - نفاق و منافقین مانند شیطان
✍️ در روایتی که مرفوعۀ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَمَّاد است، آمده است:«قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِعِيسَى(ع) لِيَكُنْ لِسَانُكَ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ لِسَاناً وَاحِداً وَ كَذَلِكَ قَلْبُكَ إِنِّي أُحَذِّرُكَ نَفْسَكَ»؛ منِ خدا به تو دارم میگویم: یا عیسی(ع)! مراقب باش و تو را از نفسات بر حذر میدارم؛ رذیلۀ نفسانی شیطانی. «وَ كَفَى بِي خَبِيراً»؛ دیگر بالاتر از منِ خدا از نظر خُبرویّت نیست. من تو را خلق کردم و خطر نفس را میدانم که میگویم: مراقبش باش، بپّا که نفس چموش است. حواسَت جمع باشد که حالت اعتدالی از دست نرود.
«لَا يَصْلُحُ لِسَانَانِ فِي فَمٍ وَاحِدٍ، که از آثار آن است. «وَ لَا سَيْفَانِ فِي غِمْدٍ وَاحِدٍ وَ لَا قَلْبَانِ فِي صَدْرٍ وَاحِدٍ...» 1️⃣ ؛ شایسته نیست که دو زبان در یک دهان، دو شمشیر در یک غلاف و دو دل در یک سینه باشد. ببینید که چه تعبیرات زیبایی کرده است! این تعابیر اشاره به همان دوگانگی است که برایتان مطرح و معنا کردم؛ دوگانگی بر محورِ پنهان کاری، که از فریب و دغلبازی نشأت گرفته است و از نظر نفسانی بود.
1️⃣الكافي، ج2، ص 343 - وسائل الشيعة، ج12، ص 258 - بحار الأنوار، ج72، ص 204 و 206
#مجموعه_اخلاق_ربانی
#ویژگی_های_نفاق_و_منافقین
#آیت_الله_مجتبی_تهرانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
@zandahlm1357👈