eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.5هزار عکس
36.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
بحث ادبی اسم فاعل در دو جا در قرآن به معنای مفعول آمده است، یکی آیه شریفه لاٰ عٰاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّٰهِ... [۱] که عاصم به معنای معصوم (عصمت یافته) است و دوم آیه مِنْ مٰاءٍ دٰافِقٍ [۲] که دافق به معنای مدفوق (ریخته شده) است. اسم مفعول نیز در سه جا به معنای اسم فاعل آمده است اول آیه... حِجٰاباً مَسْتُوراً [۳]، است که مستوراً به معنای ساتراً است. دوم کٰانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا [۴]، که مأتیا به معنای آتیا است و سوم جَزٰاءً مَوْفُوراً [۵] است که موفوراً به معنای وافراً است. غیبت محاضرات از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که: مردم را اذیت نکن که بی دوست می‌مانی. ---------- [۱]: ۱) - هود، ۴۳. [۲]: ۲) - طارق، ۶. [۳]: ۳) - اسراء، ۴۵. [۴]: ۴) - مریم، ۶۱. [۵]: ۵) - اسراء، ۶۳. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌┄┅═✧☫✧═┅┄ 💯@zandahlm1357
🍂 🔻پسرهای ننه عبدالله/ ۱۶ خاطرات محمدعلی نورانی نوشته: سعید علامیان ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🔸 شب برای استراحت به مدرسه دریابد رسایی رفتیم. چون مقر ثابتی نداشتیم یکی دو شبی بود که تقی و ناجی و عباس و گروهی از بچه ها شب آنجا می‌خوابیدند. حاجی بودادی تدارکاتچی با یک وانت آمد و به هر نفر یک کتلت و نصف نان داد. تعدادی از بچه ها توی اتاقهای مدرسه خوابیدند. من هم در حیاط مدرسه، روی زمین دراز کشیدم. از خستگی نایی نداشتیم. یکی از بچه ها از راه رسید و گفت: «من از پلیس راه می آیم، آنجا هیچکس نیست، پرنده پر نمی زند، عراقی ها راحت می‌توانند بیایند. باید گروهی بفرستیم مراقب باشند.» به هر کس می گفتم بلند شو برو حال تکان خوردن نداشت. می گفتند خسته ایم، جان نداریم. میخواهیم بخوابیم. من هم حال و روزی بهتر از آنها نداشتم. یاد برادرم عبدالله افتادم او سید احمد عالمشاه، پرویز پور و گروهی از بچه های شهرداری و آتش نشانی هم مسلح بودند. مقرشان در آتش نشانی خرمشهر بود و شبها آنجا استراحت می کردند. به هر زحمتی بود پیاده خودم را به آتش نشانی رساندم. سر خیابان به یکی از محصلین مدرسه عراقی‌ها برخوردم. اسمش «اسد» بود. او را می‌شناختم. از بچه های محله شبیبه بود. خانواده او پیش از انقلاب از عراق آمده بودند و در خرمشهر زندگی میکردند. نگاهی به همدیگر کردیم و از کنار هم رد شدیم. عبدالله همراه آقای عالمشاه و افراد دیگر در محل آتش نشانی بودند. از عالمشاه خواهش کردم تعدادی از بچه های آتش نشانی را برای نگهبانی از محور پلیس راه بفرستد. عالمشاه به هر کدام از نیروهایش می‌گفت، آن قدر آتش خاموش کرده ایم دیگر رمقی برای نگهبانی نداریم. نان و ماست داشتند کمی هم به من دادند. مشغول صحبت با عبدالله بودم که صدای انفجارهای پیاپی خمپاره و توپ بلند شد. صداها از سمت مدرسه بود. به عبدالله گفتم صدا از طرف مدرسه است باید بروم. حاج عبدالله به یکی از بچه ها گفت مرا با ماشین برساند. رفتم توی مدرسه دیدم قیامتی به پا شده عراقیها گرای مدرسه را گرفته و آنجا را با گلوله های خمپاره و توپ شخم زده بودند. پاها و دستهایی که قطع شده بود. آقای روستایی ناله می‌کرد. تقی محسنی فر از کمر دو نیم شده بود. بیشتر بچه های آغاجاری شهید و زخمی شده بودند. در تاریکی از هر گوشه‌ای صدای آه و ناله ای بلند بود. بوی باروت تنفس را سخت می‌کرد. دیدن آن صحنه دل هر انسان شجاعی را هم می‌لرزاند. بچه هایی که آن روز حماسه‌ای را آفریده بودند، این طور ناجوانمردانه در خواب تکه تکه شده بودند. چند نفر، از جمله تعدادی از دختران امدادگر از مسجد جامع آمدند. خودرویی آنجا بود سوئیچ نداشت، یکی آمد با وصل کردن دو سیم آن را روشن کرد، زخمی‌ها و جنازه ها را توی خودرو گذاشتند و بردند. از مدرسه بیرون رفتم احساس غربت می‌کردم. بغض راه گلویم را بسته بود. تک و تنها مانده بودم که خدایا کجا بروم؟ دود و بوی باروت همه جا را پر کرده بود. گیج و منگ کنار خیابان نشسته بودم که خودرویی از راه رسید. بلند شدم تا هر طور شده نگهش دارم. اسلحه را به طرفش گرفتم و فریاد زدم: «ایست» ایستاد. سواری تویوتا بود؛ از تویوتاهایی که در انبار گمرک مانده بود. یکی سرش را از پنجره بیرون آورد و صدا کرد: «محمد!» دیدم محمد جهان آراست. آمد پایین خودم را در آغوش محمد انداختم بغضم ترکید، زدم زیر گریه. در حالی که های های گریه می‌کردم کنار گوشش با گریه گفتم: «محمد بدبخت شدیم، بچه ها شهید شدند.» شانه های جهان آرا به آرامی تکان میخورد اما سعی می‌کرد جلوی صدای گریه اش را بگیرد. گفت: «ما خدا را داریم خودت را کنترل کن صبر داشته باش!» احمد فروزنده هم با او بود. احمد بین بچه ها از لحاظ روحیه از همه محکم تر بود. او هم همراه با بغض اشک می ریخت. گفت: «سوار شوید برویم بیمارستان.» توی بیمارستان سری به زخمی‌ها زدیم. بیمارستان غلغله بود. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد
48.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پویانمایی زیبای مرحمت 📼 قسمت ششم : تعزیه خوان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌┄┅═✧☫✧═┅┄ 💯@zandahlm1357
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام أَنَا يَعْسُوبُ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌، وَ الْمَالُ‌ يَعْسُوبُ‌ الْفُجَّارِ. امام عليه السلام فرمود: من، يعسوب (و پيشواى) مؤمنانم، ومال و ثروت، يعسوب (و پيشواى) بدكاران است. ١ مرحوم سيّد رضى در ذيل اين گفتار حكيمانه مى‌گويد: معنى اين سخن آن است كه مؤمنان از من پيروى مى‌كنند و بدكاران از مال، همان‌گونه كه زنبوران عسل از يعسوب و رئيس خود پيروى مى‌كنند. (قالَ‌ الرَّضِيُ‌: وَمَعْنى‌ ذلِكَ‌ أنَّ‌ الْمُؤْمِنينَ‌ يَتَّبِعُونَني، وَالْفُجّارَ يَتَّبِعُونَ‌ الْمالَ‌ كَما تَتَّبِعُ‌ النَّحْلُ‌ يَعْسُوبَها، وَهُوَ رَئِيسُها)
شرح و تفسير من پيشواى اهل ايمانم امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، فرق ميان پيشواى مؤمنان و فاجران را چنين بيان مى‌كند:«من، يعسوب و پيشواى مؤمنانم، و مال و ثروت، يعسوب و (پيشواى) بدكاران است»؛ (أَنَا يَعْسُوبُ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌، وَ الْمَالُ‌ يَعْسُوبُ‌ الْفُجَّارِ) . آن‌گاه مرحوم سيّد رضى مى‌فرمايد:«معنى اين سخن آن است كه مؤمنان از من پيروى مى‌كنند؛ اما فاجران به دنبال ثروتند، همان گونه كه زنبوران عسل از يعسوب يعنى رئيس خود پيروى مى‌كنند»؛ (قالَ‌ الرَّضِيُ‌: وَ مَعْنى‌ ذلِكَ‌ أنَّ‌ الْمُؤْمِنينَ‌ يَتَّبِعُونَني، وَ الْفُجّارَ يَتَّبِعُونَ‌ الْمالَ‌ كَما تَتَّبِعُ‌ النَّحْلُ‌ يَعْسُوبَها، وَ هُوَ رَئِيسُها) . «يعسوب» به ملكۀ زنبوران عسل گفته مى‌شود كه هر گاه به پرواز درآيد تمام زنبورانى كه در آن كندو با او زندگى مى‌كردند به دنبال او به پرواز درمى‌آيند. سپس به رئيس هر قومى يعسوب اطلاق شده است. عجيب اين است كه بعضى از ارباب لغت، امير و رئيس زنبوران عسل را مذكّر شمرده‌اند، در حالى كه مؤنث است و به همين دليل همه جا در فارسى از آن به ملكه ياد مى‌كنند. واقعيت عينى نيز همين معنا را تأييد مى‌كند كه ملكه از جنس مادّه باشد نه مذكّر. در واقع امام عليه السلام فرق ميان افراد با ايمان را كه به معنويات مى‌انديشند با افراد مادى و بى‌ايمان كه تنها به ثروت مى‌انديشند، بيان كرده، مى‌گويد: من پيشواى مؤمنانم؛ ولى پيشواى فاجران مال و ثروت است. در عصر آن امام عليه السلام اين معنا به خوبى آشكار شد: عده‌اى دنياپرست از اطرافيان آن حضرت، او را رها كرده و به دليل وعده‌هاى هنگفت مالى معاويه به شام رفتند و به او پيوستند و با اين عمل باطن خود را آشكار كردند. در واقع آنچه امام عليه السلام در اين‌جا فرموده محك خوبى است براى شناختن افراد در هر عصر و زمان. افراد با شخصيت و ظاهراً مؤمنى را ديديم كه خود را به اموال نامشروع فروختند در حالى كه مؤمنان راستين گاهى با فقر زندگى مى‌كردند و در برابر آن اموال زانو نمى‌زدند. همان‌گونه كه پيش از اين نيز اشاره شد، اين لقب را رسول اكرم صلى الله عليه و آله به اميرمؤمنان على عليه السلام داده است. ذهبى در ميزان الاعتدال از ابن عباس نقل مى‌كند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به أم‌سلمه فرمود: «إنَّ‌ عَلِيّاً لَحْمُهُ‌ مِنْ‌ لَحْمي وَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ‌ هارُونَ‌ مِنْ‌ مُوسى‌ مِنِّي غَيْرَ أَنَّهُ‌ لا نَبِىَ‌ّ بَعْدي؛ اى امّ‌ سلمه! گوشت على از گوشت من است و او نسبت به من به منزلۀ هارون (برادر موسى) نسبت به موسى است جز اين‌كه بعد از من پيغمبرى نخواهد بود». سپس ابن عباس مى‌افزايد:«به‌زودى فتنه‌اى در ميان مسلمانان پيدا مى‌شود، كسى كه در آن فتنه گرفتار شود بايد دو چيز را رها نكند: قرآن و على بن ابى‌طالب را». در پايان مى‌گويد: من از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم در حالى كه دست على را گرفته بود مى‌فرمود: «هذا أوَّلُ‌ مَنْ‌ آمَنَ‌ بِي وَ أوَّلَ‌ مَنْ‌ يُصافِحُني يَوْمَ‌ الْقِيامَةِ‌ وَ هُوَ فارُوقُ‌ هذهِ‌ الْأُمَّةِ‌ يَفْرُقُ‌ بَيْنَ‌ الْحَقِ‌ّ وَ الْباطِلِ‌ وَ هُوَ يَعْسُوبُ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌ وَ الْمالُ‌ يَعْسُوبُ‌ الظَّلَمَةِ‌؛ على اولين كسى است كه به من ايمان آورد و نخستين كسى است كه روز قيامت با من مصافحه مى‌كند و او فاروق اين امّت است؛ يعنى حق را از باطل جدا مى‌كند و او يعسوب و پيشواى مؤمنان است در حالى كه مال، يعسوب ظالمان است». ١ همين مضمون تقريباً با همين عبارت در انساب الاشراف بلاذرى از ابوذر نقل شده است. ٢ همين معنا با عبارات مختلفى در كتب ديگر اهل سنت آمده است، براى توضيح بيشتر به كتاب شريف الغدير، ج ٢، ص ٣١٣ مراجعه كنيد.
17.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣📣⚠️کجای_کاریدشیعه_ها؟؟!! این فضیلت رو سنی ها میگند نه شعیه ها!!! لطفا ببینیم و انجام وظیفه کنیم حتما نباید یک خطیب یا بالای منبر باشه یا عالم باشه برای امام علی هر روز یک حدیث بگویید هر کس یک فضیلت از امام علی علیه السلام بگوید خداوندگناهان گذشته و آینده اش رو می بخشه... 🎙حجت الاسلام سید احمد دارستانی 💎فضایل مولایمان را به همه بگوییم 👈کپی آزاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌┄┅═✧☫✧═┅┄ 💯@zandahlm1357