eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
راغب در محاضرات گوید: در قزوین قریه ای است که اهالی آن شیعه و تعصب ویژه ای دارند کسی از آن شهر گذشت، از او پرسیدند: اسم تو چیست؟ گفت: عمر. او را به شدت کتک زدند. گفت: عمر نیست، عمران است. بیشتر او را زدند و گفتند هم عمر هستی و هم دو حرف از عثمان داری لذا سزاوارتر به زدن هستی. تصوف به یکی از صوفیان گفتند: تصوف چیست؟ گفت: دوری کردن از خواسته‌ها (اعراض از اغراض). ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌┄┅═✧☫✧═┅┄ 💯@zandahlm1357
🍂 🔻پسرهای ننه عبدالله/ ۱۷ خاطرات محمدعلی نورانی نوشته: سعید علامیان ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🔸 از آنجا به سپاه آبادان رفتیم آقای مهدی کیانی فرمانده و آقای جوادی عضو شورای فرماندهی سپاه آبادان و چند نفر از بچه های سپاه آبادان بودند. دیدیم خودشان جایی برای خوابیدن ندارند، با محمد و احمد روی چمن کنار خیابان دراز کشیدیم. تا صبح بیهوش، در خوابی شبیه کابوس به سر بردم. پس از نماز صبح محمد ماشین را به من داد و گفت: برو خرمشهر ببین چه خبر است؟ رفتم مسجد جامع، همه آنجا جمع شده بودند؛ بعضی‌ها را می شناختم، بعضیها را نمی‌شناختم. تک و توک از بچه های ما هم بودند. بعد از دو سه ساعت تماس گرفتند که محمد جهان آرا گفته همه به مدرسه کوی بهروز بیایند. همه بچه های سپاه خرمشهر محمد بچه ها را جمع کرد. هر کسی گزارشی داد؛ خبرها بیشتر حکایت شهید و مجروح شدن همرزمان بود. محمد که تا آن لحظه سرش را زیر انداخته بود سرش را بلند کرد و گفت برادرها، اگر شهر سقوط کرد دوباره آن را پس می‌گیریم. مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند! بعد، با لحنی غمگین ولی محکم گفت: «به ما وعده می‌دهند که برایمان کمک می‌آید و توپخانه قوچان در راه است؛ همه اش حرف است، هیچ کسی به دادمان نمی‌رسد. برادرها با همین تعدادی که هستیم یا از شهرمان دفاع می‌کنیم یا همه با هم شهید می‌شویم. صحبت امام حسین(ع) با یارانش در شب عاشورا برایمان تداعی شد. گفت: «هر که میخواهد برود، برود، هر که هم می خواهد بماند، بداند امروز و فردا شهید می‌شود. تکلیف من این است که بمانم، ولی شما تکلیفی ندارید هرکس میخواهد برود، برود!» بچه ها زدند زیر گریه، گفتند ما می مانیم؛ اما چند نفری هم بعد از ظهر آن روز رفتند. همان روز روحانی سیدی به نام آقای طباطبایی خسته و خاک آلوده آمد پرسید: «وضعیت چطور است؟» برایش تشریح کردم که چند روز گذشته چه اتفاقهایی افتاده است. ایشان روی چهارپایه ای نشسته بود و من هم روبه رویش روی زمین نشسته بودم. در حال صحبت دیدم پلک هایش روی هم رفت و خوابش برد. توی ذوقم خورد که دارم برای چه کسی توضیح می‌دهم. محافظی داشت گفت: دلخور نشوید حاج آقا دو شبانه روز اصلا نخوابیده است.» ایشان آقای طباطبایی حاکم شرع خوزستان و رئیس دادگاه انقلاب بود، دلش در اهواز آرام نگرفته به خرمشهر و منزل امام جمعه آقای نوری آمده بود تا کمک کند. آقای نوری ضمن اینکه اسلحه به دست بود و خوب می جنگید، مشغول سازماندهی و توزیع کمکهای مردمی در مسجد جامع هم بود. چند نفر از روحانیون خرمشهر مثل آقای محمدی هم در شهر مانده بودند و فعالیت می‌کردند. پس از آنکه محمد جهان آرا با بچه ها حجت تمام کرد راهی اتاق جنگ در هنگ ژاندارمری آبادان شد. با رضا دشتی و قاسم داخل زاده نشستیم تصمیم بگیریم چه کار کنیم. به رضا گفتم: «تو بچه ها را تقسیم کن برویم توی محورها. گفت این طور که محمد صحبت کرد، معلوم است دولت به فکرمان نیست باید کاری کنیم.» گفتم: «چه کار کنیم؟» گفت «برویم تهران به امام بگوییم. امام نمی‌داند چه اتفاقی دارد اینجا می‌افتد بگوییم ما از خرمشهر آمده ایم، گزارشی به امام بدهیم و ایشان دستور بدهد. گفتم "تا ما برویم تهران و برگردیم، خرمشهری باقی نمانده؛ من که نمی آیم." قاسم گفت: "برویم اهواز استاندار را ببینیم." •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد
49.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پویانمایی زیبای مرحمت 📼 قسمت هفتم : نامه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌┄┅═✧☫✧═┅┄ 💯@zandahlm1357
سؤال👇 سلام روزتون بخیر من تازه با کانالتون آشنا شدم و سوال اینکه دامادم می خواست ماشین ثبت نام کنه به اسم دخترم نمیشد چون ماشین پدرش به نامش بود با کارت ملی خواهر زنش که دختر دومم باشه ثبت نام میکنم میگه از سودش یک مقدار هم به دخترم میده ومیگه یخچال برای جهیزیه میخرم دخترم میگه نه باید پنجاه میلیون پول بدید وقبول میکنه ودرحال حاضر سود بیشتری میکنن ودخترم میگه اشکال نداره همان مقدار که گفتم باشه آیا این پول حلال است ومی تونیم با این پول کربلا برویم ممنون از راهنماییتون 🙏 پاسخ👇 سلام علیکم اگر از نظر قانونی می توانستند این کار را انجام بدهند، اشکالی ندارد.
سؤال 👇 سلام در قنوت اگر دستها با فاصله باشند برای دعا اشکال دارد؟ و اگر ادرار و یا هر مایع یا جامد نجس به اندازه کمتر از یک بند انگشت روی لباس یا بدن باشد مانند خون نماز صحیح هست؟ مقلد رهبر پاسخ 👇 سلام علیکم ۱.‌ مستحب است دست‌ها بسته باشد. باز بودن نیز ضرری به نماز نمی‌زند. ۲. خیر، آن حکم فقط برای خون است.
سؤال 👇 سلام خوبید دوتا سوال داشتم اول اینکه ما مناسبتا دورهم جمع میشم با خانواده وتقریبا شلوغ هستم بعد یکی از این خانواده ها میدونم که عرق وشراب میخوره و بعد سوالم اینه ایشون غذایی که خورده اضاف بیاد را باید بریزم دور یا نه پاک هست وبعد اینکه اون کاملا همه چیش با مااوکی هست فقط این عرق خوردن هست که گه گاهی استفاده میکنه و بعد من برای اینکه ناراحتی ودلخوری پیش نیاد نمیتونم به اونایی که ته غذای سفره را جمع میکنن بگم ازاون غذای اونظرف برندارید نمشه گفت ومن کامل احترام میزارم وفقط الان از شما سوال کردم ودرذهن خودم هست وبقیه خانواده نمیگم ویا اینکه وقتی خونشون میریم چجوریه پاک هست اون غذا و ظروف و اینکه سگ هم دارن بغل میکنن ولی دیدم که بعش دستشون را نمیشورن وهمینجوری داخل قندان واینا میکنن وسگشون روی حیاط هست داخل نمیارن فامیل خیلی نزدیک هست ممنون از پاسخگوییتون پاسخ 👇 سلام علیکم اگر پس از استفاده این ماده، دهن را بشوید، پاک است و مشکلی نیست. درباره دست زدن به سگ نیز اگر دست و سگ خشک باشد، نجاست منتقل نمی‌شود.
سؤال 👇 سلام وقت بخیر مرجع تقلید آقای خامنه ای ماشینی داریم که می خواهیم بفروشیم و در بانک سپرده گذاری کنیم و سال خمسی ما هم 22 بهمن می باشد آیا اگر قبل از سال خمسی این کار را انجام دهیم امسال به این سپرده خمس تعلق می گیرد یا نه ؟ سوال دیگه اینکه ،آیا نمازهای مستحبی مثل نماز شب اگه نشسته بخونیم از ثوابش کم میشه ،در حالی که سرپا می تونیم بخونیم،ولی به خاطر کمبود وقت نشسته می خونیم آیت اله خامنه ای پاسخ 👇 سلام علیکم ۱. بله ۲. مستحب است در صورتی که نمازهای مستحبی نشسته خوانده می شود، هر دو رکعت، یک رکعت حساب شود.
سؤال 👇 ببخشید یه سوال داشتم ممنون جوابش واضع بهم بگید آیا میشه نماز شب یا دیگر نماز های مستحبی رو نيابة امام زمان خوند یا دیگر معصومان ؟ ثواب رو می دونم میخوام نيابة بدونم پاسخ 👇 سلام علیکم بله