فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬
❌ قرآن گفته ها ...
دو گروه از شماها، هرگز بخشیده نمیشین!
استادشجاعی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/zandahlm1357
✍️ آیه های آتش افزا♨️
🔷🔹احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند. روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟ جرأت نمی کرد جواب دهد. فقط می گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند. گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم. گفتند: دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود. گفت: چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می خوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
🔷🔹گفت: نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هر آیه ای که می خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می شود، به من می گویند: می شنوی؟ چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی؟ بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بی تقوا معاف کنید.
📚روایت ها و حکایت ها / ۱۳۱
📚 به نقل از: داستان های پراکنده
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/zandahlm1357
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ دیدن این کلیپ بسیار زیبا و قابل تامل رو از دست ندهید👌
💠 دکتر جفری لانگ استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس آمریکا، از #آتئیسم خارج، و به دین مبین #اسلام مشرف میشوند. در این کلیپ خواهید دید که راجع به الله سبحانه و تعالی و قرآن کریم چه صحبت های جالبی را مطرح مینمایند.
✍ پ ن : دکتر لانگ استادیار ریاضیات در دانشگاه های معتبر آمریکا نه با زور شمشیر اسلام آورده اند ! نه مسلمان زاده بوده اند ! و نه هر سخن مشمئز کننده ای که اهل عناد مطرح میکنند. چنانچه خودشان تصریح میکنند، قرآن را به طور کامل و با دقت خوانده و به آیین ناب اسلام روی آورده اند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
#معاد -برزخ#قیامت......
https://eitaa.com/zandahlm1357
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
❤️🍃جایگاه مستکبر و متکبرین جهنم است
✅استکبار به معنی بزرگی کردن، زیر بار حرف حق نرفتن و خود را بزرگتر و مهمتر از حق دانستن است. وقتی حق برملا میشود و انسان آن را نمی پذیرد، به این تکبر گفته میشود. مثلاً شما از پدر و مادرت، همسرت، فرزندت یا از کسی چیزی را میبینید که حق است. اگر تعصب به خرج بدهی و زیر بار نروی، مستکبر هستی.😱
✅تسلیم حق شدن، خیلی مهم است. همه ما هم در معرض این صفت حق ناپذیری هستیم. جاهایی مقصریم، ولی زیر بار نمیرویم.
🌺🍃اکنون به آیاتی می پردازیم که به جزای مستکبرین و متکبرین اشاره شده است:
«فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذینَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَیُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلیماً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً
🌺🍃 اما کسانى که ایمان بیاورند و کارهاى شایسته کنند، خداوند پاداششان را به طور کامل به آنان مى دهد و از فضل خود بر پاداش آنان مى افزاید، و اما کسانى که از پرستش خدا خوددارى کنند و تکبر ورزند آنان را به عذابى دردناک عذاب مى کند و آنها براى خود کارساز و یاورى جز خدا نخواهند یافت».
#زیبا_زندگی_کن 🌺🍃•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/zandahlm1357
تنبلی و بی حوصلگی_50.mp3
14.99M
#استاد_شجاعی 🎤
دنیا نسبت به آخرت ؛
درست شبیهِ یک رحم سالم هست،
که داره یه نوزاد رو برای تولد سالم آماده میکنه.
فقط می ارزه که؛
از عمرِت در این رحم، برای یه تولد سالم به برزخ، استفاده کنی ...
رحم جای تنبلی و خاله بازی نیست 😉.
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
❗️عمر طلا نیست، بهتر از طلاست
آیت الله مظاهری:
بسياری از مردم #عمر خويش را هدر میدهند و شقاوتمند میشوند. هنگامی که به جهنّم میافتند، درمیيابند که چه بهرهای میتوانستهاند از عمر خويش ببرند و نبردهاند، از اينرو ناله و فرياد آنان بلند میشود و افسوس میخورند.
📖 #قرآن کريم میفرمايد:
و هُمْ يَصْطَرِخُونَ فيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمينَ مِنْ نَصير
(سوره مبارکه فاطر آیه۳۷)
گنهکاران در دوزخ فریاد میزنند پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم غیر از آنچه انجام میدادیم!
✔️در پاسخ به آنان گفته میشود:
👈آیا بدان اندازه به شما عمر ندادیم که در آن هر کس بخواهد بیدار و هوشیار شود، کافی و بسنده باشد؟
👈و آیا انذارکننده و بیمدهندهای به سراغ شما نیامد؟!
👈اکنون بچشید که برای ظالمان هیچ یاوری نیست!
🔥در جهنّم میسوزند و التماس میکنند که به دنيا بازگردانده شوند ولی التماس آنان ديگر نتيجهای ندارد و ياوری پيدا نمیکنند.
✅ اگر برای ضرورت استفاده از عمر، فقط همين يک آيه را داشتيم، بس بود که بگوييم #عمر بسيار ارزشمند است.
⚡️ ارزش و منزلت عمر، به هيچ چيز ديگری قابل مقايسه نيست. حتی اينکه مشهور است میگويند «عمر طلا است»، جسارت به #عمر است و از ارزش عمر میکاهد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/zandahlm1357
📚داستان_پندآموز📚
⚡️۱۵۰ کیلومتر تا جهنم!!!⚡️
یکی از برادران در مسجدی که در کنارش زندگی می کنم صحبت میکرد و به الله قسم میخورد که او این داستان را از صاحبش شنیده است، این جوان توبه کننده
می گوید:
خداوند بر من منت نهاد و مرا از آتش جهنم نجات داد😱، وقتی میان من و آتش جهنم فقط یک بغل باقی مانده بود راوی میگوید:
ما سه دوست بودیم، معصیت و گناه ما را دور هم جمع کرده بود، دو دوست من هر سال به یکی از کشورها می رفتند، در آن جا با انواع و اقسام کار های زشت و ناپسند مثل شراب خواری، زنا، قمار و…. با الله مبارزه می کردند، امسال مرا قانع کردند که با آن ها به مسافرت بروم و کارهای زشت و ناپسند را برای من آراستند، تصمیم گرفتیم که امسال با ماشین برویم تا حرکت و لذت تا آخرین حد برای ما آسان شود، سوار ماشین شدیم و کیلومترها راه را طی کردیم، من در صندلی عقب نشسته بودم و دوستانم جلو نشسته بودند، ناگهان چشمانم به تابلویی افتاد که مسافت میان شهرها را نشان می دهد، چیزی که مرا متعجب کرد این بود که روی تابلو نوشته بود:
« ۱۵۰ کیومتر به جهنم.»
!! یا الله!!پ
از روی صندلی ام پریدم و به دوستانم گفتم: مگر شما نخواندید؟گفتند: چی؟گفتم: تابلوی راه را که رویش نوشته بود:« صد و پنجاه کیلومتر به جهنم.»به من گفتند تو خسته هستی ونیاز به خواب داری و این تخیلاتت هست.
من ساکت شدم. بعد از پنجاه کیلومتر تابلوی دوم آمد تا خداوند مرا با آن نجات دهد.
خواندم:
« ۱۰۰ کیلومتر به جهنم!»
در این جا شروع کردم به قانع کردن دوستانم به ضرورت بازگشت و توبه به سوی خداوند، گفتم که این یک اخطار و هشدار از طرف خداست، ولی آن ها به من گوش ندادند، در این جا تصمیم گرفتم که از ماشین پایین بیایم و برگردم، آن ها مرا پیاده کردند و رفتند.
ساعت سه بعد از نیمه شب بود، حدود یک ساعت در کنار راه منتظر ماندم، ناگهان یک ماشین سنگینی را دیدم که می آید، من خدا را سپاس گفتم، راننده برای من نگه داشت و من سوار شدم، او با من سخن نمی گفت، ولی مرتب تکرارگ می کرد:
انا لله و انا إلیه راجعون.
به او گفتم: که تو را چه شده است؟
گفت: یک ماشین از روبه رو می آمد که تصادف کرد و کسانی که داخلش بودند همه سوختند. سعی کردم به دو سرنشینش کمک کنم ولی آتش آن ها را بلعید.به او گفتم:
این ماشین این رنگی بود؟
گفت: بله
غافلگیر شدم، چون ماشین دوستانم بود. در این جا شروع کردم به گریه و خدای بزرگ و توانا را سپاس گفتم که با فضل و رحمتش مرا نجات داد.سفارشم به جوانان این است که به پروردگارتان بازگردید و به خالقتان پناه ببرید، خدایا به ما رحم کن و عاقبت ما را ختم به خیر کن.
••┈┈┈•✦ ✿✦•┈┈┈┈••
https://eitaa.com/zandahlm1357
نظام تقديم 81.mp3
6.54M
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
🔇 جلسه هشتم
نظام تقديم 80.mp3
8.19M
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
🔇 جلسه هفتم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه تست هوش
حل معما
باما همراه باشید👇👇👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
1-آن چیست که چه پرباشدوچه خالی وزنش یکی است
2-یک زن وشوهرهفت پسردارندوهرپسریک خواهراین خانواده چندنفرند
3-آن چیست که دررادیو ودریامشترک وهردوآن رادارند
4-آن چیست سفیداست قندنیست ریشه دارد درخت نیست
5-آن چیست سخت است ولی سنگ نیست تخم می گذاردومرغ نیست چهارپا داردوسگ نیست
6-چه پرنده ای است اگرنامش رابرعکس کنیم نام پرنده دیگری می شود
7-آن چیست که باگریستن اسمان اشک آن روان می شود
8-بالای آن جای حساب است،پایین آن بازی تاب است
9-آن کدام گیاه است که اگرنصفش کنی نیم آن لنگ ونیم دیگرش غصه باشد
10-آن چیست به قدر یک گلابی ست.هم سرخ وسفیدوسبزوآبی ست.مه نیست ولی چوماه روشن.بی جان بود وستانداوجان.محفوظ همیشه درحبابی ست
11-آن چیست که پراشک بود دامن او.ازدورچه استخوان نماید تن او.می سوزدومی گویدواین شدفن او.خواهی که شودزده بزن گردن او
12-آن چیست می خوردخون سیاه می رود راه سفید
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1-آن چیست که چه پرباشدوچه خالی وزنش یکی است 2-یک زن وشوهرهفت پسردارندوهرپسریک خواهراین خانواده چند
.......:
1-نوار
2-ده نفر
3-موج
4-دتدان
5-لاک پشت
6- غاز
7-ناودان
8-ساعت پاندول دار
9-شلغم نیم آن لنگ است درمعنی 10-لامپ
11-شمع
12-قلم نی
https://eitaa.com/zandahlm1357
⏪امام صادق عليه السلام فرمودند: اى ابا محمد! بخدا سوگند كسى كه در شب بيست و سوم ماه رمضان سوره هاى عنكبوت و روم را بخواند، اهل بهشت خواهد بود و هيچ كسى را از آن استثنا نمى كنم. و خداوند براى اين سوگند گناهى بر من نخواهد نوشت. و اين دو سوره نزد خداوند منزلت زيادى دارند.
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
#کتاب_ثواب_الاعمال_و_عقاب_الاعمال_شیخ_صدوق
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌸✨ جهت #دفع_بیخوابی اطفال
آیه ۲۷ سوره یس را بنویسد و
زیر گهواره نهد ✨
📚 خواص قرآن کریم ۱۵۱
جهت درمان #آبله آیه ۷۱
سوره یس را به ظرفی نوشته و آبش را
بر آکله بپاشید
جهت دفع #گریه_طفل آیه ۷۰
سوره یس را بر ایشان بندد
جهت افزایش #شیر زنان و
حیوانات آیه ۶۹ سوره یس را
نوشته و همراه ایشان کنند
📚 دو هزار و یک ختم
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خواص ۵سوره کوچک قرآن(2)🌹
مسد) درمان دردها، استتار از دشمن
قریش ) ایمنی از بلا ،ناراحتی قلبی و مسمومیت، برکت غذا
فیل) دعای محبت،روزی و پیروزی
کافرون)حاجت ، آمرزش والدین و خواب آرام
عصر) درمان افسردگی و صبر
https://eitaa.com/zandahlm1357
#شهید_میشم...:
《 #از_بیت_الاحزان_من_تا_فردوس_تو 》
💛قسمت چهل وهفتم
تو اون دوماه که اونجا نمیرفتم و فرهادم چیزی نمیگفت، ذهنم تقریبا از آشفتگی و فکر کردن به حرفای اون روزش در اومده بود الله تعالی مسیر هدایتِ بیشتر رو برام فراهم کرد و در سال اول دبیرستانم تونستم با چند نفر آشنا بشم که هم فکرِ خودم بودن زینب یکی از دوستام بود که خودش توسط دامادشون هدایت پیدا کرده بود
هر هفته برمیگشت خونه و از دامادشون کتاب های دینی و کمیاب قرض میگرفت، میآورد مطالعه میکردیم و پس میدادیم نعمت بزرگ دیگه ای که الله تعالی نصیبم کرد، توفیق شاگردیِ استادی بود که من اون موقع شان و مقامش رو اونطور که حقش بود درک نمیکردم ایشون معلم همین مدرسه ای بود که توش درس میخوندم خیلی زود تشخیص دادم که آقای کامیاب یک داعی دین هست، چون همیشه یه ربع بیست دقیقه ی آخرِ کلاس رو به پند و نصیحت های دینی اختصاص میداد با اینکه این کار ربط چندانی هم به کتابی که درس میداد نداشت؛ بااینکه هر روز بیشتر از روز قبل به معلوماتم اضافه میشد، اما هنوز سوال های بی پاسخ زیادی تو ذهنم بود
🔸از تمام فرصت هایی که برام پیش می اومد برای رسیدن به جواب سوالام استفاده میکردم سرِکلاس، در راهرو و حیاطِ مدرسه و حتی گاها بعد از تعطیلی مدرسه تا سرِ خیابان دنبال آقای کامیاب میرفتم و تا سوارِ تاکسی میشدن کنارشون میموندم که به جوابم برسم از وقتی که وارد دبیرستان شده بودم روحیاتم بکلی عوض شده بود با چهار نفر از دوستام اکیپی تشکیل داده بودیم که مدیر و معاون مدرسه دائما از عجولی و شیطنتامون شاکی بودن
😁همیشه آخرِ کلاس مینشستیم و کلاس رو میزاشتیم رو سرِمون چون شاگردِ زرنگی بودم و شلوغیام توهین به کسی نبود و فقط جنبه ی شوخی داشت، معلما اعتراضی نمیکردن و خوششون میومد. سال داشت تموم میشد و واسه تعطیلات نوروز برگشتیم خونه خودم خبر نداشتم حرف افتاده بود دهنِ فامیل که عمه بزرگَم میخواد واسه پسرش خواستگاریم کنه ؛ پسرش فقط یک سال ازمن بزرگتر بود و من اون موقع پانزده سالم بود!!!
🔸از یه طرف خبر داشتم که عمه دلش می خواد دخترِشو به عقد فرهاد در بیاره فرهاد رو همه دوست داشتن چون واقعا دوست داشتنی و جذاب بود و خیلیای دیگه هم تو فامیل دوست داشتن دامادشون بشه با اینکه حرفای فرهاد رو فراموش کرده بودم اما با شنیدن این خبر بهم ریختم ، فرهادم شنیده بود که میخوان واسه پسرعمه م خواستگاریم کنن بی قرار شده بود. چند بار زنگ زد خونمون نتونستم باهاش حرف بزنم اما حرفاش رو شنیدم گفت من بیشتر از قبل رو حرفم هستم توهم اگه فکرات رو کردی و دوستم داری، باید جواب منفی به خونه عمه بدی
😔میدونستم اگه خواستگاری هم بکنن بابا هیچوقت به این زودیا راضی به ازدواجم نمیشه اما تو این مسئله میذاشت عهده ی خودم بهشون جواب بدم که خودش مقابل عمه نایسته، منم اگه جواب منفی میدادم عمه دنیا رو از حرف پر میکرد که دختره ی چشم سفیدِ نمک نشناس؛ اون همه ترو خشکش کردم و حواسم بهش بود، الان که بزرگ شده قدرنشناسی میکنه
جدا از جریان ِفرهاد، اصلا دلم نمی خواست عروسِ عمه بشم چون از جَوِ خونشون خوشم نمیومد و چون تو بچگی براشون زحمتایی داشتم، الان اگه قبول میکردم که عروسش بشم، فکر میکردن وظیفمه و قدرمو نمیدونستن. کارِ شب و روزم دعا کردن بود دعا میکردم خدا تو این موقعیت قرارم نده که جواب منفی بدم و ازم ناراحت بشن. الحمدلله که دعاهام قبول شد و رسما نیومدن خواستگاری منم اون مدت تونستم نارضایتیم نسبت به این وصلت رو با توجیهاتِ قابل قبولی به گوش عمه و دختراش برسونم و حرف و حدیث خوابید. بعدا فهمیدم که ازم دلخور شدن اما از خواستشون عقب نشینی نکردن فقط سکوت کردن تا درسم تموم بشه و پسرشونم کمی بزرگتر بشه اون موقع دست بکار بشن تعطیلات تموم شد و برگشتیم مدرسه. رفت و آمدهام به خونه عمو باز شروع شد. فرهاد کاری کرده بود که علناً همه از نیتش نسبت به من باخبر شده بودن. اما من هنوز نتونسته بودم خودم رو قانع کنم که باهاش زندگی کنم. چون میدونستم عقیدمون بهم نمیخوره
💛 ادامه دارد....
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani-6 - کانال شعر و موسیقی اصیل ایرانی.mp3
1.63M
موج بی قرار
https://eitaa.com/zandahlm1357
◼️◼️ إنا لله و إنا إلیه راجعون ◼️◼️
🔺سردار رشید اسلام #سردار_سلیمانی فرمانده سپاه قدس به شهادت رسید🖤😭
رسانه های عراقی به نقل از مقام های رسمی این کشور اعلام کردند که سردار سلیمانی و ابومهندس زمانی که با دو خودرو از فروگاه بین المللی بغداد خارج شدند، توسط بالکردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و هر دو به شهادت رسیدند.
گفته می شود سردار سلیمانی از لبنان وارد فرودگاه بین المللی بغداد شده است.
منابع رسانه ای عراق می گویند تفنگداران آمریکایی هر دو خودرو را هدف قرار دادند.
خبر شهادت سردار سلیمانی اکنون در صدر اخبار
رسانه های عراق، منطقه و جهان قرار دارد.
✍ #انقلابیــــون