نمونه #لایحه_دفاعیه_الزام_به_تمکین از ناحیه زوجه
https://eitaa.com/zandahlm1357
⭕️قابل نگارش و پرینت جهت ارائه به دادگاه
ریاست محترم شعبه ... دادگاه حقوقی محاکم عمومی شهرستان ...
سلام علیکم – با احترام اینجانبه .... بعنوان خوانده دعوی در مقابل خواهان محترم آقای ..... با طرح خواسته بشرح : الزام به تمکین بتاریخ رسیدگی ....... ساعت ...... صبح به کلاسه بایگانی پرونده :
باستحضار می رساند :
ریاست محترم دادگاه ، به موجب یک اصل مستقرشده حقوقی « بار اثبات ادعا بر عهده مدعی است »
بنابر این هر گاه خواهان ادعائی مطرح کند باید به تناسب ادعای خود ادله اثبات ارائه نماید در نتیجه هر حقی که مدعی نتواند دلایلی برای اثبات آن ارائه نماید و خلاف اصل باشد و طرف مقابل نیز آن را منکر شود ، مورد حمایت مرجع قضائی قرار نخواهد گرفت .
اولاً : شروط تمکین :
الف ) داشتن مسکن مستقل با وصف استقلال مادی و روانی
ب ) اثاث البیت متناسب با شأن زوجه
ج ) فقدان مظنه ( خوف ) ضرر مادی ، جانی ، شرافتی می باشد .
در مانحن فیه زوج فاقد مسکن مستقل بوده و در منزل مشترک با پدر و خانواده پر جمعیت در 4 طبقه با سایر برادران و برادرزادگان خواهان زندگی کرده ، وصف اشتراکی داشته و ریشه و منشاء اختلافات از همین ازدحام و دخالت های بی مورد خانواده خواهان است .
ثانیاً : با استرداد جهازیه از سوی اینجانبه و رجوع از اذن اباحه در انتفاع ، زوج فاقد اثاث البیت متناسب بوده و از این منظر نیز مقدمه واجب تمکین وجود ندارد .
ثالثاً : با طرح شکایت و اتهام « سرقت » از سوی پدر خواهان که با سکوت و همراهی خواهان و با بیرون نمودن اینجانبه از منزل بوده ، به شرافت اینجانب و خانواده ام حمله شده ، موضوع به قرار منع تعقیب بعد از بازرسی کیف و لوازم و هتک حرمت در مرجع انتظامی ختم شده که شکایت متقابل تهمت و افتراء علیه ایشان مطرح شده است .
( به پیوست قرار منع تعقیب تقدیم است )
در نتیجه :
« خوف » مظنه ضرر شرافتی بالفعل بوده و با فقدان عناصر اصلی و ارکان تمکین ، دعوی خواهان محکوم به بطلان است .
رابعاً : صدور حکم تعلیقی بدین معنا که الزام به تمکین زوجه منوط به تهیه مسکن مستقل و اثاث البیت متناسب با شأن زوجه در مرحله اجرای حکم شود ، فقدان محل قانونی برای پذیرش دارد و چنین روشی در قانون تجویز نشده است بلکه چون تمکین منوط به وجود بالفعل مقدمه واجب در زمان تقدیم دادخواست شده ، خواهان باید اثبات نماید که در حین تقدیم دادخواست ، مقدمات واجب تمکین را دارا بوده که در مانحن فیه چنین امری در ستون دلایل دادخواست خواهان قابل مشاهده نمی باشد .
بنائاً به مراتب و معنونه در فوق :
و به سبب فقدان وجود مقدمات واجب تمکین بشرحی که مذکور شد و وجود خوف مظنه شرافتی ، صدور حکم بر بطلان دعوی تمکین خواهان که صرفاً به جهت سوء استفاده از اثر حکم تمکین مطرح شده ، مورد استدعاست .
با تشکر و تجدید احترام
خوانده .... ( نام و نام خانوادگی زوجه نوشته شود ).....
https://eitaa.com/zandahlm1357
✅ تفاوت دستور #جلب عادی و سیار
📜هر #قاضی فقط در #حوزه_قضایی خود میتواند دستور جلب صادر کند، برای مثال، کل استان تهران یک حوزه قضایی محسوب میشود و قاضی تهران تنها توانایی صدور دستور جلب در حوزه استان تهران را دارد و چنانچه شخصی که قرار است برایش #دستور_جلب صادر شود، در خارج از حوزه قضایی بود، باید به حوزه قضایی دیگر نیابت داده شود
🌀 دستور جلب نيز به دو روش اجرا میشود:
1⃣ گاهی ممکن است قاضی پرونده دستور جلب را به یک #کلانتری خاص ابلاغ کند که این نوع از قرار جلب، عادی است؛
2⃣اما اگر دستور جلب به همه کلانتری های حوزه داده شود، به آن جلب سیار گفته میشود،
🌐 البته این دو روش جلب به اعلام شما به عنوان شاکی بستگی دارد؛ به این صورت که اگر در دادگاه اعلام کنید محل زندگی فردی را که از او شکایت دارید میدانید، دستور جلب عادی برای شما صادر میشود؛ اما در صورتی که شما از شخصی به علت بدهی شکایت کردید، اما مکان زندگیاش را نمیدانید یا بدهکار متواری شده باشد، باید این موضوع را در دادگاه اعلام کنید تا دستور جلب سیار برای شما صادر شود.به کمک این دستور مدتدار، میتوانید هر جا که بدهکار را دیدید، با کمک یک مأمور انتظامی، او را دستگیر کنید و به دادگاه تحویل دهید.
https://eitaa.com/zandahlm1357
📚چنانچه چکی در اختیار دارید که صادر کننده آن، از پرداخت وجه چک خودداری می نماید، پس از صدور گواهی عدم پرداخت، به سه طریق می توانید اقدام قانونی انجام دهید.
1⃣ تقاضای صدور اجراییه در اداره اجرا ثبت
2⃣ طرح دادخواست حقوقی در دادگستری
3⃣ طرح شکایت کیفری در دادسرا
🔹نکته مهم اینکه دو شیوه اول برای مطالبه وجه چک کاربرد دارد؛ اما نتیجه شکایت کیفری، صرفا محکومیت صادر کننده به ۶ ماه تا دو سال حبس به عنوان مجازات جرم صدور چک بلامحل است و دادگاه در خصوص مطالبه مبلغ چک، پیش از طرح دعوی حقوقی تصمیمی نخواهد گرفت.
https://eitaa.com/zandahlm1357
علی سیدآبادی(وکیل پایه یک دادگستری)
⁉️ چطور و از چه تخلفاتی به سازمان تعزیرات شکایت کنیم؟
✅«سازمان تعزیرات حکومتی» یک مرجع اختصاصی رسیدگی به تخلفات اقتصادی است.
🔹این سازمان زیر نظر وزارت دادگستری فعالیت میکند و بنابراین، زیرمجموعه قوه مجریه محسوب میشود. سازمان تعزیرات حکومتی، طبق ماده ۷۲ «قانون نظام صنفی کشور»، صلاحیت رسیدگی به کلیه تخلفات اقتصادی اصناف را دارد. تمام افراد باید شکایات خود از تخلفات اقتصادی اصناف را، برای رسیدگی، به این سازمان ارائه کنند.
🔹برای اعلام شکایت از تخلفات تعزیراتی، در وهله اول، میتوانید شکایت خود را به اتحادیههای صنفی ارائه کنید. این اتحادیهها، پس از بررسی شکایت یا گزارش، در صورت احراز تخلف واحد صنفی، آن را به شعب سازمان تعزیرات حکومتی ارجاع خواهند داد.
🔹علاوهبراین اشخاص حقیقی و حقوقی میتوانند مستقیماً در شعب بدوی تعزیرات شکایت خود را طرح کنند.
🔹راه سادهتر دیگر، مراجعه به سامانه ۱۳۵ است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم
ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت
گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت
بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد
چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد
صفحه
شاعران ایران زمین
.......:
@zandahlm1357
animation.gif
5.8K
خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی شاعر و لطیفهپرداز نامدارایران در قرن هشتم هجری است. وی ازخاندان زاکانیان بوده و زاکانیان تیرهای از اعراب هستند که به قزوین مهاجرت کرده و آنجا ساکن شده بودند. وی به لحاظ وضعیت اجتماعی آن روزگار، به طنز روی آورد و نظم و نثر خود را وسیلهٔ حمله به عرفها و عادات نادرست و مفاسد و معایب طبقهٔ مشخصی از اجتماع قرار داد. وی در حدود سالهای ۷۷۱ و ۷۷۲ هجری قمری زندگی را بدرود گفت. از آثار برگزیدهٔ او میتوان به مثنوی عشاقنامه، کتاب اخلاقالاشراف، ریشنامه، صد پند، لطایف و ظرایف، رسالهٔ دلگشا و بالاخره منظومهٔ معروف موش و گربه اشاره کرد.
آثار عبید زاکانی در این مجموعه:
دیوان اشعار
عشاقنامه
موش و گربه
اخلاق الاشراف
دیگر صفحات مربوط به عبید زاکانی در این پایگاه:
اوزان اشعار عبید زاکانی
استقبالهای عبید زاکانی از سعدی
https://eitaa.com/zandahlm1357
موش و گربه
اگر داری تو عقل و دانش و هوش
بیا بشنو حدیث گربه و موش
بخوانم از برایت داستانی
که در معنای آن حیران بمانی
ای خردمند عاقل ودانا
قصهٔ موش و گربه برخوانا
قصهٔ موش و گربهٔ منظوم
گوش کن همچو در غلطانا
از قضای فلک یکی گربه
بود چون اژدها به کرمانا
شکمش طبل و سینهاش چو سپر
شیر دم و پلنگ چنگانا
از غریوش به وقت غریدن
شیر درنده شد هراسانا
سر هر سفره چون نهادی پای
شیر از وی شدی گریزانا
روزی اندر شرابخانه شدی
از برای شکار موشانا
در پس خم مینمود کمین
همچو دزدی که در بیابانا
ناگهان موشکی ز دیواری
جست بر خم می خروشانا
سر به خم برنهاد و می نوشید
مست شد همچو شیر غرانا
گفت کو گربه تا سرش بکنم
پوستش پر کنم ز کاهانا
گربه در پیش من چو سگ باشد
که شود روبرو بمیدانا
گربه این را شنید و دم نزدی
چنگ و دندان زدی بسوهانا
ناگهان جست و موش را بگرفت
چون پلنگی شکار کوهانا
موش گفتا که من غلام توام
عفو کن بر من این گناهانا
مست بودم اگر گهی خوردم
گه فراوان خورند مستانا
گربه گفتا دروغ کمتر گوی
نخورم من فریب و مکرانا
میشنیدم هرآنچه میگفتی
آروادین قحبهٔ مسلمانا
گربه آنموش را بکشت و بخورد
سوی مسجد شدی خرامانا
دست و رو را بشست و مسح کشید
ورد میخواند همچو ملانا
بار الها که توبه کردم من
ندرم موش را بدندانا
بهر این خون ناحق ای خلاق
من تصدق دهم دو من نانا
آنقدر لابه کرد و زاری کردی
تا بحدی که گشت گریانا
موشکی بود در پس منبر
زود برد این خبر بموشانا
مژدگانی که گربه تائب شد
زاهد و عابد و مسلمانا
بود در مسجد آن ستوده خصال
در نماز و نیاز و افغانا
این خبر چون رسید بر موشان
همه گشتند شاد و خندانا
هفت موش گزیده برجستند
هر یکی کدخدا و دهقانا
برگرفتند بهر گربه ز مهر
هر یکی تحفههای الوانا
آن یکی شیشهٔ شراب به کف
وان دگر برههای بریانا
آن یکی طشتکی پر از کشمش
وان دگر یک طبق ز خرمانا
آن یکی ظرفی از پنیر به دست
وان دگر ماست با کره نانا
آن یکی خوانچه پلو بر سر
افشره آب لیمو عمانا
نزد گربه شدند آن موشان
با سلام و درود و احسانا
عرض کردند با هزار ادب
کای فدای رهت همه جانا
لایق خدمت تو پیشکشی
کردهایم ما قبول فرمانا
گربه چون موشکان بدید بخواند
رزقکم فی السماء حقانا
من گرسنه بسی بسر بردم
رزقم امروز شد فراوانا
روزه بودم به روزهای دگر
از برای رضای رحمانا
هرکه کار خدا کند بیقین
روزیش میشود فراوانا
بعد از آن گفت پیش فرمائید
قدمی چند ای رفیقانا
موشکان جمله پیش میرفتند
تنشان همچو بید لرزانا
ناگهان گربه جست بر موشان
چون مبارز به روز میدانا
پنج موش گزیده را بگرفت
هر یکی کدخدا و ایلخانا
دو بدین چنگ و دو بدانچنگال
یک به دندان چو شیر غرانا
آندو موش دگر که جان بردند
زود بردند خبر به موشانا
که چه بنشستهاید ای موشان
خاکتان بر سر ای جوانانا
پنج موش رئیس را بدرید
گربه با چنگها و دندانا
موشکانرا از این مصیبت و غم
شد لباس همه سیاهانا
خاک بر سر کنان همی گفتند
ای دریغا رئیس موشانا
بعد از آن متفق شدند که ما
میرویم پای تخت سلطانا
تا بشه عرض حال خویش کنیم
از ستمهای خیل گربانا
شاه موشان نشسته بود به تخت
دید از دور خیل موشانا
همه یکباره کردنش تعظیم
کای تو شاهنشهی بدورانا
گربه کرده است ظلم بر ماها
ای شهنشه اولم به قربانا
سالی یکدانه میگرفت از ما
حال حرصش شده فراوانا
این زمان پنج پنج میگیرد
چون شده تائب و مسلمانا
درد دل چون به شاه خود گفتند
شاه فرمود کای عزیزانا
من تلافی به گربه خواهم کرد
که شود داستان به دورانا
بعد یکهفته لشگری آراست
سیصد و سی هزار موشانا
همه با نیزهها و تیر و کمان
همه با سیفهای برانا
فوجهای پیاده از یکسو
تیغها در میانه جولانا
چونکه جمع آوری لشگر شد
از خراسان و رشت و گیلانا
یکه موشی وزیر لشگر بود
هوشمند و دلیر و فطانا
گفت باید یکی ز ما برود
نزد گربه به شهر کرمانا
یا بیا پای تخت در خدمت
یا که آماده باش جنگانا
موشکی بود ایلچی ز قدیم
شد روانه به شهر کرمانا
نرم نرمک به گربه حالی کرد
که منم ایلچی ز شاهانا
خبر آوردهام برای شما
عزم جنگ کرده شاه موشانا
یا برو پای تخت در خدمت
یا که آماده باش جنگانا
گربه گفتا که موش گه خورده
من نیایم برون ز کرمانا
لیکن اندر خفا تدارک کرد
لشگر معظمی ز گربانا
گربههای براق شیر شکار
از صفاهان و یزد و کرمانا
لشگر گربه چون مهیا شد
داد فرمان به سوی میدانا
لشگر موشها ز راه کویر
لشگر گربه از کهستانا
در بیابان فارس هر دو سپاه
رزم دادند چون دلیرانا
جنگ مغلوبه شد در آن وادی
هر طرف رستمانه جنگانا
آنقدر موش و گربه کشته شدند
که نیاید حساب آسانا
حملهٔ سخت کرد گربه چو شیر
بعد از آن زد به قلب موشانا
موشکی اسب گربه را پی کرد
گربه شد سرنگون ز زینانا
الله الله فتاد در موشان
که بگیرید پهلوانانا
موشکان طبل شادیانه زدند
بهر فتح و ظفر فراوانا
شاه موشان بشد به فیل سوار
لشگر از پیش و پس خروشانا
گربه را هر دو دست بسته بهم
با کلاف و طناب و ریسمانا
شاه گفتا بدار آویزند
این سگ روسیاه نادانا
گربه چون دید شاه موشانرا
غیرتش شد چو دیگ جوشانا
همچو شیری نشست بر زانو
کند آن ریسمان به دندانا
موشکان را گرفت و زد بزمین
که شدندی به خاک یکسانا
لشگر از یکطرف فراری شد
شاه از یک جهت گریزانا
از میان رفت فیل و فیل سوار
مخزن تاج و تخت و ایوانا
هست این قصهٔ عجیب و غریب
یادگار عبید زاکانا
جان من پند گیر از این قصه
که شوی در زمانه شادانا
غرض از موش و گربه برخواندن
مدعا فهم کن پسر جانا
https://eitaa.com/zandahlm1357
این آمار از میان ۲۹۲۵ بیت شعر موجود در گنجور از این شاعر استخراج شده است. توجه فرمایید که در این آمار تک مصرعهای میانهٔ اشعار ترکیبی یک بیت به حساب آمده است. در ضمن، از آنجا که وزنیابی به شیوهٔ دستی و در بعضی موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً درج اشتباهی وزنهای قابل تبدیل از قبیل درج وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف (مفتعلن مفتعلن فاعلن)) وجود دارد. برخی از بخشها شامل اشعار با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومهها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.
https://eitaa.com/zandahlm1357