☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
استاد میشه راجع به نبرد قرقیسیا توضیح بدین؟
1) اینکه چه موقعی هست??
2) بین سفیانی با چه کسانی هست؟؟
3) و بر سر چه موضعی آیا نفت است یا غیره..؟
4) آیا درسته ائمه شیعیان را از حضور در این جنگ نهی کردند؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
⚔ نبرد قرقیسیا برای زمانی
است که سفیانی شامات را می گیرد و میخواهد به سمت عراق بیاید، آنجا درگیر می شود.
🔸طرف دوم جنگ مشخص نیست، اما مشخص است که هر دو طرف جنگ باطل هستند. یعنی هم سفیـانی بـاطل است و هم طرف دوم جنگ.
❓حالا بر سر چه موضوعی است.. نوشته سر گنج های که زیر زمین است، حال ممکن است نفت یا چیزهای دیگر باشد.
🔸حضور شیعیان هم در این جنگ بله تا جایی که یادم می آید نهی شده، چون هر دو طرف معامله باطل اند. پس لزومی هم ندارد که شیعیان در این جنگ شرکت داشته باشند.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
.......:
فردا نزد او رفتم، ولی دلیلی ارائه نداد و روز سوّم هم نزد او رفتم باز نتوانست دلیلی ارائه دهد!
پس از آن به نزد اسحاق احمر رفتم. او را جوانی پاکیزه منظر دیدم، خانه اش از خانه باقطانی بزرگ تر بود و اسب و غلامانی بیشتر از باقطانی داشت، و ظاهراً از او جوان مردتر به نظر میرسید، و عدّه بیشتری نسبت به مجلس باقطانی گرد او جمع شده بودند.
من داخل شده و سلام کردم، مرا به خوبی استقبال کرده، و به خود نزدیک نمود. صبر کردم تا جمعیت کمتر شد پرسید: کاری داشتی؟
همانطور که به باقطانی گفته بودم به او نیز جواب دادم. او نیز سه روز مرا چرخاند و آخر هم نتوانست دلیلی ارائه دهد!
آنگاه به نزد ابو جعفر، عثمان بن سعید رفتم، او پیرمرد متواضعی بود. لباس سپید پوشیده و در اطاقی کوچک روی گلیمی نشسته بود نه غلامی داشت و نه ظاهر چشم گیری و نه اسبی، بر خلاف آنچه نزد آن دو نفر دیده بودم.
خدمت او رفتم و سلام کردم، جوابم را داد، و مرا به خود نزدیک کرد، و برای من جایی باز نمود، از احوالم پرسید، خود را معرّفی کرده و گفتم: از ناحیه جبال کردستان آمدهام و مالی با خود آورده ام.
گفت: اگر دوست داری که آن را به محلّش برسانی، برو به سامرّا و سراغ خانه ابن الرضا وکیل امام علیه السلام را بگیر. در خانه ابن الرضا کسانی هستند که مربوط به این کار میباشند و آنچه را که میجویی آنجاست.
سپس از او جدا شده، به طرف سامرا حرکت کردم. به خانه ابن الرضا رفته، سراغ وکیل امام علیه السلام را گرفتم.
دربان به من گفت: او در خانه مشغول کاری است و به زودی خارج خواهد شد.
کنارِ در نشستم و منتظر خروج او شدم، بعد از یک ساعت او را دیدم که از خانه خارج شد. برخاستم و سلام کردم، دست مرا گرفت و به خانه خود بُرد و حالم را جویا شد و این که چرا نزد او آمده ام؟
خودم را معرفی کردم و او را در مورد مالی که به همراه داشتم آگاه نمودم، و این که دلیلی میخواهم تا آن را تحویل دهم.
گفت: باشد! آنگاه برای من طعامی حاضر کرد، و گفت: میل کن و کمی استراحت نما که خسته هستی و تا موقع نماز نیز یک ساعت فرصت هست و به موقع به کارت رسیدگی میکنم.
من هم غذا خورده، خوابیدم، نزدیک وقت نماز برخاستم و پس از ادای نماز برای استحمام خارج شدم و دوباره بازگشتم. پاسی از شب نگذشته بود که آن مرد بازگشت در حالی که نامه ای بدین مضمون با خود داشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم. احمد بن محمّد دینوری با شانزده هزار دینار در فلان و فلان کیسه آمده، آنگاه یک یک کیسهها را با نام
صاحب آنها نام برد که در کیسه زره ساز شانزده دینار موجود است».
ادامه دارد....👇👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
🌸ارتعاش مثبت بدهید
✔️به هر کس که می رسید، از شادکامی و سلامتی، از آرامش و شکوفایی و از سعادت و نیکبختی سخن بگویید.
✔️به جنبه ی خوشایند هر چیز نگاه کنید. فقط به بهترین ها فکر کنید، فقط به خاطر بهترین ها کار کنید و فقط در انتظار بهترین ها باشید.
✔️با دیدن و شنیدن موفقیت دیگران به همان اندازه شاد و خوشحال شوید که از موفقیت خود شاد و خوشحال می شوید.
✔️از اشتباهات گذشته درس گرفته و آن را به فراموشی بسپارید و با عزم راسخ و ثبات قدم بیشتر به سوی دستاوردهای عظیم آینده بشتابید.
✔️به هر کس که می رسید، لبخند بزنید.
برای دیدن چیزهای مثبت در زندگی و اطرافیان به قدری وقت صرف کنید که وقتی برای جستجوی منفیها نداشته باشید.
✔️خود را لايق بهترینها بدانید
زيرا هر انسان تحفه ای الهی است.🍃🍃🍃
👤دکتر الهی قمشه ای
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: شخصیت علمی شیخ بهایی در نیمه اول قرن یازدهم هجری، حوزه علمیه اصفهان از وجود نوادری چون شیخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی سیاسی شیخ بهایی
حیات شیخ بهایی با چهار تن از سلاطین سیاسی از جمله: طهماسب اول، اسماعیل دوم، محمد خدابنده و شاه عباس اول، همراه بود.
خاندان شیخ بهایی در قزوین، مورد توجه و عنایت دربار شاه طهماسب قرار گرفتند و شاه در نکوداشت بهاءالدین و فراهم نمودن اسباب تعلیم و معیشت وی توصیه و سفارش بسیار نمود. با ظهور شاه عباس اول در سال ۹۶۶ق و برقراری نظم و امنیت در کشور و تغییر پایتخت از قزوین به اصفهان، شیخ بهایی به اصفهان فراخوانده شد و به مقام شیخ الاسلامی رسید.
https://eitaa.com/zandahlm1357