eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفىٰ بِاللَّهِ وَكيلًا 💌 و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد! 📖 سوره الأحزاب آیه ۳ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فرازی زیبا از شهید محسن حاجی حسنی کارگر 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 📖سوره ال عمران
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: عكس العمل امام هشتم (ع) اما عكس العمل امام هشتم (ع) ۱ مأمون از امام (ع) دعوت كرد كه با خانواده و دوستان خود بيايد, تا وانمود سازد كه پيشنهاد خلافت به او امر جدى است , و طبيعت قضيه يعنى تسليم شدن حكومت اقتضاء دارد كه امام در مرو, دير بنماند, پس بايد با خاندانش باشد, اما امام (ع) تنها آمد, و چنين رفتارى بى ترديد مى توانست كسانى را كه از مسايل سياسى آگاهى داشتند, بخصوص شيعيان را كه در ارتباط مستقيم با امام بودند, متوجه سازد كه اما اجباراً اين مسافرت را پذيرفته است. ۲ امام (ع) با علم و آگاهى مخصوصى كه داشت , تاكتيك هاى مأمون را مى دانست كه مأمون فقط براى استقرار پايه هاى حكومت خود او را مى خواهد اما همين كه حكومت او استحكام يابد, مأمون كار خود را مى كند, لذا از قبولى پيشنهاد خلافت سرباز زد, و قبولى و لايتعهدى ماه‌ها بطول انجاميد تا آن كه امام تهديد شد و ازروى اكراه و اجبار آن را پذيرفت. ريان مى گويد: بر امام رضا (ع) وارد شدم و گفتم: يابن رسول الله (ع) مردم مى گويند: تو با اين زهد و تقوا چرا ولايتعهدى مأمون را قبول كردى؟ حضرت فرمود: خدا مى داند خوش نداشتم , ولى خود را در معرض قتل مى ديدم پس قبول كردم واى بر اين‌ها مگر نمى دانند كه يوسف نبى كه فرستادهء خدا بود, وقتى كه مضطر شد, تسلط بر دارايى مملكت را براى خود پيشنهاد كرد و گفت: اجعلنى على خزائن الارض انى حفيظ عليم. ۳ مأمون برخلاف شرطى كه از امام قبول كرده بود, مى كوشيد كه امام (ع) را در صحنه بكشاند, و از او براى خاموش كردن غائله‌ها بنفع خود استفاده نمايد, و امام (ع) شرط را به ياد او مى آورد. مأمون از امام (ع) خواست كه نامه ى به دوستانش كه كار را بر مأمون سخت كرده بودند, بنويسد و آنان را به آرامش بخواند, امام (ع) فرمود: من شرط كرده بودم كه در امور مداخله نكنم , و ازروزى كه ولايتعهدى را پذيرفته‌ام چيزى بر نعمتم افزوده نگشته است. قبولاندن اين شرط همه ى فرصت هاى مأمون را از بين برد, و به هدف هايى كه مى خواست به آن برسد, نرسيد. مأمون مى خواست امام (ع) را در كارهاى خود شريك نمايد, و امام با عدم قبولى مسؤوليت , وضعيت ناهنجارى را كه محصول دو قرن بود, نپذيرفت. https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: شفاي برص ابن حمزه ابوجعفر محمد بن علي در معجزات حضرت رضا (ع) فرموده است و اعجب از معجزه اي كه ما در زمان خود مشاهده كرديم. و آن اين است كه: انوشيروان اصفهاني كه مجوسي مذهب و صاحب منزلت و جاهي نزد خوارزم شاه داشت. شاه مذكور او را بعنوان رسالت روانه كرد نزد سلطان سنجر بن ملك شاه و انوشيروان را برص فاحشي بود و به جهت نفرت و تنفر طبايع از برص مي‌ترسيد كه نزد سلطان سنجر برود. وقتي كه به طوس رسيد شخصي به او گفت هروقت بروي نزد قبر حضرت رضا (ع) و او را شفيع خود گرداني نزد خداي تبارك و تعالي و پروردگار متعال را اجابت خواهد فرمود و مرض برص از تو برطرف خواهد شد. انوشيروان گفت من مردي ذمّي مي‌باشم. شايد خدمتگذاران مشهد شريف مرا از داخل شدن در حرم حضرتي مانع شوند. گفت: لباس خود را تغيير ده و وقتي هم داخل شو كه احدي بر حال تو مطلع نشود. انوشيروان چنين كار را انجام داد و پناه به قبر شريف رضوي شد و تضرع و دعا كرد و ابتهال نمود و آن حضرت را وسيله خود نزد خداي تعالي قرار داد. چون از حرم بيرون آمد بدست خود نگاه كرد اثري از بَرَص نديد آنگاه رخت‌هاي خود را از بدن بيرون آورد و تامل در بدن خود نمود ابداً اثر برص در خود نيافت. از مشاهده اين امر عجيب، غش كرد و چون بهوش آمد اسلام آورد و جزء مسلمانان نيك گرديد پس دستور داد براي قبر شريف صندوقي (ضريحي) از نقره درست كردند، مال بسياري در اين خصوص صرف كرد و اين قضيه مشهور و معروف است نزد بسياري از اهل خراسان. گويا اولين ضريح نقره اي كه براي قبر شريف حضرت رضا (ع) گذاشته شده همين ضريحي بوده كه بدست اين مرد زردشتي بنام انوشيروان بنيان گرفت. [۳۶]. غوث وري غياث خلائق خديو طوس نجم هدي و بدر دجي هشتمين شموس از جانب خداي انيس است بر نفوس فيضش رسد بمسلم و نصراني و مجوس شاه وگدا ننهند بدربار او رئوس تا كسب فيض از نظر لطف او كنند https://eitaa.com/zandahlm1357
39.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 فیلم 2 💠 جلسه 2️⃣ ( قسمت اول ) 🔰بررسی علامات غیر حتمی ظهور 🎤 با تدریس استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 استاد در بخشی از زیارت ناحیه مقدس منظور از و آیات قرآن رو تحریف کرده چی هست؟؟ فَالْوَیْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ ،  اى واى براین سرکشان گناهکار!، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِکَ الاِْسْلامَ ، چه اینکه با کُشتنِ تو اسلام را کُشتند، وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ ، و نمازو روزه (خدا) را بدون یاور رها نمودند، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ، وسُنّتها و احکام (دین) را ازبین برده شکستند، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، و پایه هاىِ ایمان را منهدم نمودند، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ ، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، وَ هَمْلَجُوا فِى الْبَغْىِ وَالْعُدْوانِ ،  در (وادىِ) جنایت و عداوت پیش تاختند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 🔸اینجـا منظور از تحریف، تحریف معنویی هست یعنی آیات قرآن را تفسیر به رأی کردند. تحریف قرآن فقط به این معنی نیست. یکی تحریف لفظی داریم، یکی تحریف معنویی. 👈🏻تعریف لفظی؛ یعنی آیات را کم و زیاد کردند که شیعه اصلا چنین عقیده ای ندارد و قرآن همانی هست که بوده. 👈🏻اما تعریف معنویی چرا؛ ما اعتقاد داریم دشمنان آمدند در تفاسیر عده ای از آیات، تفسیر به رأی کردند. یکسری احادیث جعلی در تفسیر برخی آیات وارد کردند این می شود تحریف معنوی. یعنی من از این آیه قرآن برداشت به رأی می‌کنم، تفسیر به رأی می ‌کنم. این تحریفی که اینجا آورده، منظورش همین تفسیر به رأی و تحریف معنویی است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَیستَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ مهمترین اسراف،اسراف عمر است. ✍گویند مردی از گرسنگی رو به مرگ افتاده بود. شیطان برای او غذایی آورد، به شرط آنکه ایمانش را به او بفروشد. مرد پس از سیری از فروختن ایمان خود ابا کرد و گفت: آنچه در گرسنگی فروختم، موهوم و معدومی بیش نبود، چرا که : «آدم گرسنه دین و ایمان ندارد.» گرگ گرسنه چو یافت گوشت، نپرسد کاین شتر صالح است یا خرِ دجال 🖌 🎙 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
خمول خدا به یکی از انبیائش وحی کرد که: اگر می‌خواهی فردا مرا در حظیرةالقدس ببینی، پس در دنیا غریب و تنها و محزون و وحشت زده باش؛ چون پرنده ای که تنها بر زمینی خالی پرواز می‌کند و از میوه درختان می‌خورد و شبانه به لانه می‌رود و شب پناهش می‌دهد و این پرنده جز با من انس ندارد و از مردم وحشت می‌کند. کشکول شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام مَا اخْتَلَفَتْ‌ دَعْوَتَانِ‌ إِلَّا كَانَتْ‌ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَةً‌. امام عليه السلام فرمود: هيچ‌گاه دو دعوت متضاد وجود ندارد مگر اين‌كه يكى از آن دو ضلالت و گمراهى است.
شرح و تفسير ادّعاهاى متضاد اميرمؤمنان على عليه السلام در اين كلمۀ حكمت‌آميز خود به مطلبى اشاره مى‌كند كه ظاهراً واضح است؛ ولى با نهايت تأسف براى گروهى كاملا پيچيده شده است. مى‌فرمايد:«هيچ گاه دو دعوت مختلف و متضاد وجود ندارد مگر اين‌كه يكى از آن دو ضلالت و گمراهى است»؛ (مَا اخْتَلَفَتْ‌ دَعْوَتَانِ‌ إِلَّا كَانَتْ‌ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَةً‌) . بعضى از شارحان نهج‌البلاغه مانند ابن ابى‌الحديد چون اين جمله را بر خلاف عقيدۀ خود در تصويب در فروع دين دانسته‌اند (شرح معناى تصويب خواهد آمد) آن را به مسئلۀ اختلاف در عقايد دينى تفسير كرده و گفته‌اند: دو عقيدۀ مختلف و متضاد دينى نمى‌تواند هر دو درست باشد؛ يكى از آن دو حق است و ديگرى باطل. در صورتى كه كلام امام عليه السلام عام است و هرگونه نظرات متضاد را شامل مى‌شود و گويا امام عليه السلام با اين گفتار حكيمانۀ خود مى‌خواهد عقيدۀ سخيف تصويب را ابطال كند. توضيح اين‌كه گروهى از اهل سنت معتقدند مجتهدانى كه اختلاف در آراء دارند؛ يكى فلان كار را حرام مى‌داند و ديگرى واجب يا يكى حرام مى‌شمرد و ديگرى حلال همگى بر حقند و عقيدۀ همه حكم الهى است نه حكم ظاهرى بلكه حكم واقعى. اين عقيده بر اثر اختلاف آراء شديدى كه ميان فقهاى آنها واقع شد ظهور كرد و متأسفانه آنان هدايت امامان اهل بيت را در اين امور نپذيرفتند و به اين گونه خطاها گرفتار شدند. از آن بدتر اين‌كه بعضى از آنها اختلاف در عقايد دينى اصول دين را هم هرچند متضاد باشد صحيح شمرده و حتى تصريح كرده‌اند كه قرآن هم مطالب متضاد و متناقضى گفته و همۀ آنها صحيح است. مرحوم علامۀ شوشترى از ابن قتيبة در كتاب مختلف الحديث نقل مى‌كند كه عبيد الله بن حسن، از متكلمان اهل سنت كه مدتى قاضى بصره بود نظر داشت كه قرآن دلالت بر اختلاف دارد؛ آن كس كه معتقد به آزادى اراده است صحيح مى‌گويد و مطابق بعضى از آيات قرآن است و آن كس كه معتقد به جبر است او هم صحيح مى‌گويد و موافق بعضى از آيات قرآن است، پس همۀ آنها درست مى‌گويند! روزى از او سؤال شد كه دربارۀ معتقدان به جبر و اختيار چه مى‌گويى‌؟ گفت: هر دو گروه صحيح مى‌گويند. گروهى خدا را بزرگ شمرده و گروهى او را منزه دانسته‌اند.(گروه اول اشاره به جبرى‌هاست كه همه چيز را فعل الله مى‌دانند و گروه دوم اشاره به اختيارى‌ها كه مى‌گويند عدالت خدا ايجاب مى‌كند افراد را مجبور به كارى نسازد و بعد مؤاخذه كند). نامبرده از اين هم فراتر رفته و مى‌گويد اگر كسى زناكار را مؤمن بداند صحيح گفته و اگر كافر بداند او هم صحيح گفته و سخنان ناموزون و ابلهانۀ ديگرى از اين قبيل. ١ بدين ترتيب او قرآن و اسلام را دينى غير منطقى و دور از عقل و خرد معرفى كرده كه هيچ عاقل آزادانديشى حاضر نمى‌شود آن را بپذيرد. امامان اهل بيت عليهم السلام در بيانات مختلفى اين‌گونه عقايد خرافى را نفى مى‌كنند و اسلام را به شكل خردمندانه و مقبول عقلا كه هماهنگ با آيات عقلانى قرآن است معرفى مى‌نمايند. در خطبۀ هجدهم سخنان بسيار كوبنده و شفافى در نفى عقيدۀ تصويب در جلد اول از همين كتاب گذشت كه امام عليه السلام چگونه با بيان بسيار منطقى و روشن‌گر اين‌گونه عقايد را نفى و ابطال مى‌كند و ساحت اسلام و قرآن را مبرا مى‌شمرد. ساير امامان اهل بيت عليهم السلام نيز همين معنا را در سخنان نورانى‌اشان دنبال كرده و با صراحت گفته‌اند: هميشه حق يكى است و آنچه در نقطۀ مقابل آن باشد باطل است و همه با هم بايد بكوشند و حق را پيدا كنند. آرى اگر كسى تلاش و كوشش كافى براى رسيدن به حق چه در اصول دين و چه در فروع دين انجام دهد و راه خطا را بپيمايد در نزد خدا معذور خواهد بود. نه اين‌كه آنچه را به آن رسيده حق و عين واقعيت است، بلكه به مقتضاى «لا يُكَلِّفُ‌ اللّهُ‌ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها» ١ بيش از اين توان نداشته و تكليفى متوجه او نيست وگرنه حق باطل مى‌شود و نه باطل حق. مصيبت بزرگ نسبت دادن تناقض‌گويى به قرآن مجيد است كه واقعاً گفتار بى‌شرمانه‌اى است و نمونۀ آن در كلام عبيدالله بن حسن متكلم گذشت. قرآن مجيد با صراحت مى‌فرمايد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ‌ الْقُرْآنَ‌ وَ لَوْ كانَ‌ مِنْ‌ عِنْدِ غَيْرِ اللّهِ‌ لَوَجَدُوا فِيهِ‌ اخْتِلافاً كَثِيراً» ؛آيا دربارۀ قرآن نمى‌انديشيد اگر از سوى غير خدا بود اختلاف فراوانى در آن مى‌يافتيد». اصولاً نبودن اختلاف در كتابى كه حدود بيست و سه سال از سوى خدا در مورد حوادث تلخ و شيرين و سخت و آسان نازل شده يكى از دلايل اعجاز قرآن است. در جاى ديگر بعد از بيان احكام ده‌گانۀ معروف مى‌فرمايد: «وَ أَنَّ‌ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ‌ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ‌ فَتَفَرَّقَ‌ بِكُمْ‌ عَنْ‌ سَبِيلِهِ‌ ذلِكُمْ‌ وَصّاكُمْ‌ بِهِ‌ لَعَلَّكُمْ‌ تَتَّقُونَ‌» ؛اين راه مستقيم من است از آن پيروى كنيد و از راه‌هاى پراكنده (و انحرافى) پيروى نكنيد كه شما را از راه او دور مى‌سازد؛ اي