eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.5هزار عکس
36.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتاد و پنجم حتی پس از آن شب که اهل سنت بودنم بر ملا شد، باز هم چند نوبت با مامان خدیجه و زینب‌سادات به همان مسجد رفته و در بین صفوف شیعیان و بدون پنهان کاری، نمازم را به شیوه اهل سنت خوانده بودم که با ناراحتی گفتم: «آخه آسید احمد ناراحت میشه! می‌فهمه ما سرِ اذان مغرب بیرون بودیم و نرفتیم مسجدشون!» فکری کرد و با آرامشی که از مهربانی آسید احمد آب می‌خورد، پاسخ دل نگرانی‌ام را داد: «خُب حالا امشب بغل مسجد اهل سنت هستیم، چه کاری اینهمه راه تا اونجا بریم؟ خُب همینجا نماز می‌خونیم! مطمئن باش ناراحت نمیشه! مهم نماز اول وقته!» و برای اینکه خیالم را راحت کند، اشاره کرد تا حرکت کنیم. دمپایی‌هایمان حسابی خیس شده و ماسه‌های ساحل را به خودش می‌گرفت و تا وقتی به مسجد رسیدیم، نه فقط دمپایی که جورابم غرق ماسه شده و خجالت می‌کشیدم با این وضعیت داخل مسجد شوم که از مجید جدا شده و یکسر به سالن وضوخانه رفتم. در تمام زمانی که وضو می‌گرفتم، فکرم پیِ مجید بود که می‌توانست امشب هم مثل شب‌های دیگر به مسجد آسید احمد برود و نمازش را به جماعت شیعیان بخواند، ولی خودش پیشنهاد داد تا به مسجد اهل سنت بیاییم و با اینکه حالا عضوی از اعضای مسجد شیعیان شده بود، بی هیچ اکراهی به مسجد اهل تسنن آمده و ابایی نداشت که کسی او را در این محل ببیند و همین برایم بس بود تا باز هم هوای تبلیغ مذهب تسنن برای همسرم به سرم بزند، هر چند در این مدت آتش تند و تیز علاقه‌ام به سُنی شدن مجید تا حدودی سرد شده و تیغ مناظره‌هایم هر روز کُندتر می‌شد که دیگر چون گذشته تب و تابی برای هدایت مجید به مذهب اهل سنت در دلم نبود و احساس می‌کردم او در همین مذهب تشیع هم مثل یک مسلمان سُنی به خدا نزدیک است. حالا بیش از یک ماه بود که در خانه عده ای شیعه مقید زندگی کرده و شب و روزم را با ذکر توسل و مناجات‌های شیعیان می‌گذراندم و هیچ کم و کاستی در اعتقاداتشان نمی‌دیدم که بخواهم به ضرب مناظره و مباحثه، زندگی را بر خودم سخت و تلخ کنم تا از همسرم یک مسلمان سُنی بسازم. هر چند شاید هنوز هم اگر روزی می‌رسید که مجید مذهب اهل سنت را می‌پذیرفت، خوشحال می‌شدم، اما دیگر از شیعه بودنش هم ناراحت نبودم که به چشم خود می‌دیدم شیعه در مسلمانی، کمتر از اهل سنت نیست، مگر عشقی که در چشمه جانشان برای خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌جوشید و من هنوز فلسفه‌اش را نمی‌فهمیدم و گاهی به حقیقت چنین ارتباط پُر رمز و رازی شک می‌کردم. وقتی می‌دیدم شبی به مناسبت میلاد یکی از ائمه (علیهم‌السلام)، جشن مفصلی به پا می‌کنند و چند روز بعد به هوای شهادت کسی دیگر، لباس عزا به تن کرده و از اعماق جانشان ضجه می‌زنند، ناراحت می‌شدم که هنوز یکسال از گریه‌های شب قدر و توسل‌های عاجزانه‌ام به دامان ائمه (علیهم‌السلام) نگذشته و فراموش نکرده بودم که مادرم بعد از اینهمه ضجه و ناله، چه ساده از دستم رفت. هنوز هم نمی‌دانستم چرا وقتی به خاطر امام جواد (علیه‌السلام) دلم برای حبیبه خانم و دخترش به رحم آمد و به تخلیه خانه رضایت دادم، آواری از مصیبت بر سر زندگی‌ام خراب شد که دخترم از دستم رفت، مجید تا پای مرگ کشیده شد و همه سرمایه زندگی‌مان به یغما رفت، ولی اینهمه نشانه هم نمی‌توانست حقیقت توسل به اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیهم‌اجمعین) را لکه‌دار کند که در شب شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) و به خاطر گریه‌های من و دست نیازی که مجید به دامن این امام بلند کرد بود، معجزه‌ای در زندگی‌مان رخ داد که غرق چنین نعمت و کرامتی شدیم و وقتی جاده افکارم به اینجا می‌رسید، درمانده می‌شدم که باز هم حقیقت این شیدایی‌های شیعیان را نمی‌فهمیدم. با ما همراه باشید🌹💍https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani - ساز و آواز دیلمان- استاد شجریان & فرامرزپایور.mp3
7.62M
‌✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 بهارا ، بنگر این خاک بلاخیز که شد هر خاربن چون دشنه خونریز بهارا ، بنگر این صحرای غمناک که هر سو کشته ای افتاده بر خاک بهارا ، بنگر این کوه و در و دشت که از خون جوانان لاله گون گشت بهارا ، دامن افشان کن زگلبن مزار کشتگان را غرق گل کن میان خون و آتش ره گشاییم ازین موج و ازین طوفان برآییم دگربارت چو بینم ، شاد بینم سرت سبز و دلت آباد بینم 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*پاسخ شاعر به شعر مقام معظم رهبری* شعری که مقام معظم رهبری خطاب به شهدا خواندند و گریه کردند: (ما سینه زدیم و بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند) شاعر ،خطاب به آقا درجواب شعری که خواندند: از اشک *شما* ارض و سما باریدند بر آه *شما* انس و ملک نالیدند گفتند همه “فدای اشکت *آقا* ” تصویر *شما* را شهدا بوسیدند *آقا خودتان حضرت خورشید* هستید از نور *شما* ستاره ها تابیدند در مجلس خوبان شهدا هم بودند اما همگان گرد *شما* چرخیدند از اول و از آخر مجلس، شهدا آقای جهان 🌹 *سید علی* 🌹 را چیدند
.......: حج را هرچه بتوانيد، به معني و روح و حقيقت آن نزديك كنيد و بدانيد كه هر كس حج را از هويت سياسي آن جدا كند، يا جاهل است و يا مغرض؛ و خداوند نخواهد گذشت از آنان كه براي رسيدن به هدفهاي ناپاك و حقير خود، آماده اند كه بزرگترين حربه ي امت اسلامي در برابر جهان كفر و استكبار را از او بگيرند و حج زندگي ساز و شورآفرين را، به عبادتي فردي و سطحي همراه با سياحت و تجارت بدل كنند. ۲) از بزرگترين مظاهر شرك در عصر حاضر، تفكيك دنيا از آخرت، و زندگي مادّي از عبادت، و دين از سياست است. گويي خداي دنيا - معاذاللَّه - جباران و زورگويان و چپاولگران و ابرقدرتها و جنايتكارانند، و استضعاف و استعباد و استثمار خلايق و علو و استكبار نسبت به بندگان خدا حق مسلّم آنهاست، و همگان بايد پيشاني اطاعت بر آستان تفرعن آنها ساييده و در برابر زورگويي و غارتگري و ميل و اراده ي بي مهار آنان تسليم باشند و اعتراض نكنند؛ چرا كه وعاظالسلاطين و نوادگان «بلعم باعورا»، فرياد برخواهند آورد كه دخالت در سياست كرديد، و اسلام را چه به سياست؟! اين، همان شركي است كه امروز مسلمانان بايد با اعلام برائت، دامن خود و اسلام را از آن تطهير كنند. آنچه جاي تأسف است، اين كه سالها غفلت مسلمين و مهجور ماندن قرآن سبب شد كه دستهاي تحريف بتوانند به نام دين، هر سخن باطلي را در اذهان جاي داده و بديهيترين اصل دين خدا را منكر شوند و شرك را جامه ي توحيد پوشانده و مضمون آيات قرآن را بي دغدغه انكار كنند، و در حالي كه قرآن اقامه ي قسط را هدف از ارسال رسل مي‌داند؛ «لقد ارسلنا رسلنا بالبيّنات و انزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم النّاس بالقسط» (۱۱)، و در حالي كه با خطاب «كونوا قوّامين بالقسط شهداء للَّه» (۱۲)، همه ي مؤمنين را موظف به تلاش براي اقامه ي قسط مي‌كند، و در حالي كه آيات كريمه ي قرآن، اعتماد به ستمگران را ممنوع مي‌سازد و به پيروان خود مي‌فرمايد: «و لاتركنوا الي الّذين ظلموا فتمسّكم النّار» (۱۳)، و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافي با ايمان مي‌شمرد و مي‌گويد: «الم تر الي الّذين يزعمون انّهم امنوا بما انزل اليك و ما انزل من قبلك يريدون ان يتحاكموا الي الطّاغوت و قد امروا ان يكفروا به» (۱۴)، و كفر به طاغوت را در كنار ايمان به خدا قرار مي دهد؛ «فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللَّه فقداستمسك بالعروة الوثقي» (۱۵)، و در حالي كه نخستين شعار اسلام، توحيد، يعني نفي همه ي قدرتهاي مادّي و سياسي و همه ي بتهاي بي جان و باجان بود، و در حالي كه اولين اقدام پيامبر (ص) پس از هجرت، تشكيل حكومت و اداره ي سياسي جامعه بود، و يا دلايل و شواهد فراوان ديگري كه بر پيوند دين و سياست حكم مي‌كند، باز كساني پيدا مي‌شوند كه بگويند دين از سياست جداست، و كساني هم پيدا شدند كه اين سخن ضداسلامي را از آنها بپذيرند. سياستمداراني كه دايماً دم از جدايي دين و سياست مي‌زنند و كساني از مدعيان دينداري كه به كمك آنان شتافته و همين سخن را تكرار مي‌كنند، آيا هرگز در آيات قرآن و تاريخ اسلام و احكام شريعت انديشيده اند؟ آيا فكر كرده اند كه اگر دين جدا از سياست است، پس چرا قرآن همه ي امور سياسي را، يعني حكومت را، قانون را، صف بنديهاي زندگي را، جنگ و صلح را، تعيين دوست و دشمن را و ديگر مظاهر سياست را، همه و همه را به خدا و دين خدا و اولياي خدا مرتبط مي‌كند؟ آيا در آيه ي «يا ايّهاالّذين امنوا لاتتّخذوا عدوّي و عدوّكم اولياء» (۱۶) و آيه ي «و لاتطيعوا امرالمسرفين الّذين يفسدون في الارض و لايصلحون» (۱۷)، يا آيات معرفي حزب اللَّه و حزب الشيطان، يا آيات ولايت اللَّه، يا آيات حكم به غير ما انزل اللَّه، انديشيده و در آن تأمل كرده اند؟ آيا اعمال و رفتار سياسي و اجتماعي انسانها كه بيشترين بخش زندگي آنهاست، بدون جزاست؟ پس «و وجدوا ما عملوا حاضرا» (۱۸) و «وفيّت كلّ نفس ما عملت» (۱۹) چيست و با كدامين ميزان سنجيده مي شود؟.... https://eitaa.com/zandahlm1357