#قسم_نخور
💥ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، ﺑﻪ ﭘﯿﺮ، ﺑﻪ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ، ﺑﻪ ﺟﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ، ﺑﻪ ﺟﻮﻥ ﺑﺎﺑﺎﻡ، ﺑﻪ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﺧﺎﮎ ﭘﺪﺭﻡ، ﻭ …
🔸ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻗﺴﻢ؟ ﻃﺮﻑ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﻗﺴﻢ ﻣﯽﺧﻮﺭﻩ ﺗﺎ ﮐﺎﺭﺵ ﭘﯿﺶ ﺑﺮﻩ. ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﺍﺯ ﻗﺴﻢ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﺷﻪ. ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻏﺸﻮﻥ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﻧﺸﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽﮐﻨﻦ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻥ. ﺍﮔﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩ، ﺣﺮﻑ ﺣﻖ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍﻫﺸﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻪ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺴﻢ ﻣﯽﺧﻮﺭﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﻗﺮﺁﻥ ﮔﻔﺖ:
🍃ﻻ ﺗَﺠْﻌَﻠُﻮﺍ ﺍﻟﻞَّﻪَ ﻋُﺮْﺿَﺔً ﻟِﺄَﯾْﻤﺎﻧِﮑُﻢْ🍃
ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻗﺴﻢﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﻫﯿﺪ❌
(ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺁﯾﻪ 224 ﺑﻘﺮﻩ)
(ﺻﻔﺤﻪ 31)
9.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖مقطعی کمیاب وبسیار زیبا از سوره:علق
👤باصدای استاد:عبدالناصر حرک
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
رفتار عباسيان با علويين مأمون وارث خلافت عباسى است. عباسىها از همان روز اولى كه روى كار آمدند , بر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حال اين خودش يك عجيبى استاز عجايب تاريخ كه چگونه است كه چنين مأمونى حاضر مى شود كه حضرت رضا را از مدينه احضار كند , دستور بدهد كه برويد او را بياوريد , بعد كه مىآورند موضوع را به امام عرضه بدارد , ابتدا بگويد خلافت رااز من بپذيرد (۲) , و در آخر راضى شود كه با تو بايد ولايتعهد را از من بپذيرى , و حتى كار به تهديد برسد , تهديدهاى بسيار سخت. او در اين كار چه انگيزه اى داشته؟ و چه جريانى در كار بوده است؟ تجزيه و تحليل كردن اين قضيه از نظر تاريخى خيلى ساده نيست.
جرجى زيدان در جلد چهارم (تاريخ تمدن (همين قضيه را بحث مى كند و خودش يك استنباط خاصى دارد كه عرض خواهم كرد , ولى يك مطلبرا اعتراف مى كند كه بنى العباس سياست خود را مكتوم نگاه مى داشتند حتى از نزديكترين افراد خود و لهذا اسرار سياست اينها مكتوم مانده است. مثلا هنوز روشن نيست كه جريان ولايتعهد حضرترضا براى چه بوده است؟ اين جريان از نظر دستگاه خلافت فوق العاده مخفى نگاه داشته شده است
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......:
جواب نامه
حاج ميرزا حسن طبيب (لسان الاطباء) فرمود:
وقتي كه عازم زيارت حضرت ابي الحسن الرضا (ع) شدم آن زمان مرحوم علامه فقيد زاهد حاج ملا محمدبن محمد مهدي معروف به حاجي اشرف و حجت اشرفي (كه از مشاهير علماء بشمار آمده كه در احوالاتش در كتاب قصص العلماء گفته اند آن جناب از نصف شب تا صبح مشغول عبادت و تضرع و زاري و مناجات با حضرت باري تعالي
بوده و بسر و سينه ميزد. و هر كس او را ميديده خيال ميكرده كه تازه از بيماري برخاسته. ) در وطن اصلي خود اشرف بود و من به جهت امر وصيت نامه خود خدمت آن بزرگوار رفتم.
آن جناب تا مطلع شد كه من عازم زيارتم فرمود هنگاميكه خواستي حركت كني بمن خبر بده. از اين جهت وقتي خواستم حركت كنم نزد آن جناب مشرف شدم پس آن مرحوم پاكتي بمن داد و فرمود (لدي الورود) اين نامه را تقديم حضور امام (ع) كن و در مراجعت خود جوابش را بگير و براي من بياور. من اين تكليف و امر او را عاميانه پنداشتم كه چگونه من جواب بگيرم و لذا از آن ارادتي كه به آن جناب داشتم كاسته شد.
لكن بزرگي او مرا مانع شد كه ايرادي بگيرم در هرحال از خدمتش مرخص شدم و حركت نمودم تا اينكه به آستان قدس امام هشتم (ع) مشرف گرديدم و نظر به اسقاط تكليف پاكت را به ضريح مطهر انداختم.
چند ماه هم براي تكميل زيارت توقف نمودم و سخن آن مرحوم كه جواب نامه را بگيرم و بياور از نظرم محو شده بود، تا شبي كه صبحش عازم بر حركت بودم براي زيارت وداع مشرف شدم. و چون پس از نماز مغرب و عشاء مشغول نماز زيارت شدم شنيدم صداي قرق باش بلند شد كه زائرين از حرم بيرون روند و خدام آن حضرت حرم را تنظيف نمايند.
من متحير شدم كه اول شب كه وقت در بستن نيست ولي تا من از نماز زيارت فارغ شدم ديدم در حرم مطهر كسي نمانده به غير از من پس
من برخاستم كه از حرم بيرون روم ناگاه ديدم بزرگواري در نهايت عظمت و جلالت از طرف بالا سر با كمال وقار قدم ميزند. چون برابر من رسيد فرمود:
حاج ميرزا حسن وقتي كه به اشرف رسيدي سلام مرا به حاجي اشرفي برسان و بگو:
آئينه شو جمال پري طلعتان طلب
جاروب زن بخانه و پس ميهمان طلب
آنگاه از برابر من گذشت و غائب گرديد. من بفكر افتادم كه اين بزرگوار كه بود كه مرا باسم خواند و پيغام داد. پس برخاستم و گردش كردم در حرم مطهر او را نديدم و يكمرتبه ملتفت شدم كه اوضاع حرم به مثل اول است و مردم در حرم مطهر بعضي ايستاده و بعضي نشسته اند و مشغول زيارت و عبادتند.
حال ضعفي بمن روي داد و چون بحال آمدم از هر كس پرسيدم چه حادثه در حرم روي داد مردم از سئوال من تعجب كردند كه حادثه اي نبوده تو چه ميپرسي آنوقت فهميدم كه عالم مكاشفه اي براي من روي داده بود و عقيدهام به حاجي زياد شد و بر غفلت خود متأثر شدم.
پس از مشهد حركت كردم تا به اشرف رسيدم و يكسره رفتم در خانه مرحوم حاجي تا پيغام حضرت رضا (ع) را به او برسانم و چون در را كوبيدم صداي حاجي بلند شد كه حاجي ميرزا حسن آمدي قبول باشد بلي. [۷۳].
آئينه شو جمال پري طلعتان طلب
جاروب زن بخانه و پس ميهمان طلب
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 یک بنده خدایی گفت که خود امام زمان گفته در زمان غیبت من دادن خمس مباح است وا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا