eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.7هزار عکس
36.3هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 استمرار حرکت انقلابی یعنی تلاش برای تأمین اهداف انقلاب 🔺 رهبر انقلاب: «استمرار حرکت انقلابی» یعنی ما هدفهای انقلاب را مدّ نظر قرار بدهیم و همه‌ی نیازهای اکنون و آینده را که ما را به آن هدفها میرساند، در نظر بگیریم و این نیازها را به هر شکلی که میتوانیم تأمین کنیم. ۱۴۰۰/۱۱/۲۸ فرمانده صلوات @zandahlm1357
🔰 جوانها در مقابل فشار اقتصادی و لجن‌پراکنی رسانه‌ای دشمن بِایستند 🔺 رهبر انقلاب: دو وسیله در اختیار دشمن است برای جدا کردن مردم از نظام... یکی فشار اقتصادی، یکی هم لجن‌پراکنی و دروغ‌پردازی‌های رسانه‌ای؛ یعنی دشمنیِ اقتصادی، دشمنیِ رسانه‌ای. جوانها در مقابل اینها باید بِایستند. ۱۴۰۰/۱۱/۲۸ فرمانده صلوات @zandahlm1357
🔰 فردا دیر است... 🔺️ رهبر انقلاب: نیازهای مربوط به آینده نیازهایی است که اگر شما امروز به فکر نیفتید و برایش کاری انجام ندهید، فردا درخواهید ماند؛ یعنی فردا گیر میکنید... مسئله‌ی و تکثیر نسل که من این همه روی آن تأکید میکنم، از این قبیل است. ۱۴۰۰/۱۱/۲۸ ⭐ توانا بود هر که دانا بود 🔺️ رهبر انقلاب: «توانا بود هر که دانا بود»؛ دانش برای یک کشور اقتدار می‌آورد. ما در بخشهای مختلف علمی پیشرفتهایی کردیم که در اوّل انقلاب تصوّرش را هم نمیکردیم.... در قضیّه‌ی انرژی هسته‌ای، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، پزشکی‌های پیچیده، عملهای جرّاحی بسیار دشوار، ناباروری، سلّول‌های بنیادی و ... جوانهای ما همّت کردند، پیشرفت کردند. ۱۴۰۰/۱۱/۲۸ فرمانده صلوات @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید مصطفی چمران به روایت همسرش «غاده» قسمت8⃣1⃣ در وجودم دوست داشتم لبنان بمانم و آمادگی زندگی کردن در ایران را نداشتم . در ایران ما چیزی نداشتیم . به مصطفی گفتم مسئولیتش در لبنان چه می‌شود ؟ و تصمیم گرفتیم که مصطفی در ایران بماند و من هم تا مدرسه تعطیل بشود در لبنان بمانم و کارهای مصطفی را ادامه بدهم . می گفت: نمی خواهم بچه ها فکر کنند من و شما رفته ایم ایران و آنها را ول کرده ایم . در طول این مدت ، من تقریباً هر یک ماه به ایران برمی گشتم و ارتباط تلفنی با مصطفی داشتم ، اما مدام نگران بودم که چه می شود ، آیا این زندگی همین طور ادامه پیدا می کند؟ تا اینکه جنگ کردستان شروع شد . آن موقع من لبنان بودم و وقتی توانستم در اولین فرصت خودم را به ایران برسانم دیدم مثل همیشه مصطفی در فرودگاه منتظرم نیست . برادرش آمده بود و گفت دکتر مسافرت است . آن شب تلویزیون که تماشا می کردم دیدم اسم پاوه و چمران زیاد می آمد . فارسی بلد نبودم . فقط چند کلمه و متوجه نمی شدم ، دیگران هم نمی گفتند . خیلی ناراحت شدم ، احساس می کردم مسئله ای هست ولی کسانی که دورم بودند می‌گفتند: چیزی نیست ، مصطفی بر می گردد . هیچ کس به حرف من گوش نمی کرد. مثل دیوانه‌ها بودم ودلم پر از آشوب بود . روز بعد رفتم دفتر نخست وزیری پیش مهندس بازرگان . آنجا فهمیدم خبری است ، پیام امام داده شده بود و مردم تظاهرات کرده بودند . پاوه محاصره بود . به مهندس بازرگان گفتم: من میخواهم بروم پیش مصطفی . به دیگران هر چه می گویم گوش نمی دهند . نمی گذارند من بروم . ادامه دارد..... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
Part04_سه روایت از یک مرد.mp3
19.87M
"سه روایت از زندگی شهید سید حسین علم الهدی" قسمت 4⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-4 - تصنیف : آفتاب.mp3
859.2K
🆔 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم به قدم چو آفتابم به خرابه‌ها بتابم بگریزم از عمارت سخن خراب گویم من اگر چه سیب شیبم ز درخت بس بلندم من اگر خراب و مستم سخن صواب گویم چو دلم ز خاک کویش بکشیده است بویش خجلم ز خاک کویش که حدیث آب گویم بگشا نقاب از رخ که رخ تو است فرخ تو روا مبین که با تو ز پس نقاب گویم چو دلت چو سنگ باشد پر از آتشم چو آهن تو چو لطف شیشه گیری قدح و شراب گویم ز جبین زعفرانی کر و فر لاله گویم به دو چشم ناودانی صفت سحاب گویم چو ز آفتاب زادم به خدا که کیقبادم نه به شب طلوع سازم نه ز ماهتاب گویم اگرم حسود پرسد دل من ز شکر ترسد به شکایت اندرآیم غم اضطراب گویم 🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶 گرهی ز نقد غنچه بنهم به پیش سوسن صفتی ز رنگ لاله به بنفشه زار گویم بکشد ز کبر دامن دل من چو دلبر آید بدرد نظر گریبان چو ز انتظار گویم ز فراق گلستانش چو در امتحان خارم برهم ز خار چون گل سخن از عذار گویم ز میان او مقامم کمر است و کوه و صحرا بجهم از این میان و سخن کنار گویم بنهد کلاه از سر خم خاص خسروانی بجهد ز مهر ساقی چو من از خمار گویم 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357