هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزن بریم صفحه خنده ههههه😂😂😂
.......:
@zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: سنگرسازان بی سنگر چه بچه هاي با حالي و چه روزهاي باصفايي و چه شب هاي آسموني و قشنگي بود. سر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
صدای خروس، سگ، الاغ ...
شلمچه بودیم!
شیخ اکبر گفت:« امشب نمیشه کار کرد. میترسم بچهها شهید بشن». تو تاریکی دورِ هم ایستاده بودیم و فکر میکردیم که صالح گفت: یه فکری! همه سرامونو بردیم توی هم. حرف صالح که تموم شد، زدیم زیر خنده و راه افتادیم. حدود یه کیلومتر از بلدوزرها دور شدیم. رفتیم جایی که پر از آب و باتلاق بود. موشی هم پیدا نمیشد. انگار بیابون ارواح بود. فاصلهمون با عراقیا خیلی کم بود؛ امّا هیچ سروصدایی نمی اومد. دور هم جمع شدیم. شیخ اکبر که فرماندمون بود، گفت: یک، دو، سه. هنوز حرفش تموم نشده بود که صدای دوازده نفرمون زلزلهای بپا کرد. هر کسی صدایی از خودش درآورد. صدای خروس، سگ، بز، الاغ و...
چیزی نگذشته بود که تیربارا و تفنگای عراقیا به کار افتاد. جیغ و دادمون که تموم شد؛ پوتینارو گذاشتیم زیر بَغلمون و دویدیم طرف بلدوزرا. ما میدویدیم و عراقیا آتیش میریختند. تا کنار بلدوزرا یه نفس دویدیم. عراقیا اونشب انگار بلدوزرا رو نمی دیدند. تا صبح گلوله هاشونو تو باتلاق حروم کردند و ما به کِیف و خیال آسوده تا صبح خاکریز زدیم.
صدای خروس، سگ، الاغ ...
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق که میگن همینه دیگه😁🤦♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این شغل ها دوس دارید؟😄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.......:
🔸کم کم جمع شدن دور هم و با خیال راحت خونهٔ دوست و فامیل رفتن داره نوستالژی میشه
🔹حالا میفهمیم چه چیزای کوچیک ولی با ارزشی داشتیم که قدرش را نمیدونستیم ...
نوستالژی😍👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فیلم داستان زندگی (هانیکو) نوستالژی دهه شصت قسمت 10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
51.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم داستان زندگی (هانیکو)
نوستالژی دهه شصت
قسمت 11
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت سی و هشت: وقتی با سکوتم مواجهه شد از نفسش کمک گرف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا 😌
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت سی و نه:
سرم را روی میز گذاشتم. فضای رو به تاریکی آنجا آرامم میکرد اما شلوغیش نه..یان بی توجه به اطراف با انگشت اشاره اش با لبه ی گیلاس بازی میکرد:( بعد از اینکه عثمان از خونه ات اومد بیرون، تنها کاری که نکرد کتک زدنم بود.. اووووووف.. فکر کنم خدا خیلی دوستم داشت. و اِلا با اون چشمای قرمز عثمان؛ زنده موندم یه جور معجزه محسوب میشه..) او هم از خدا حرف میزد.. این خدا انگار خیالِ بی خیالی نداشت..
صدایش صاف بود:( میدونستی عثمان هم روانشناسی خوونده؟؟ اما خب هیچ چیزش شبیه روانشناسا نیست.. مخصوصا اخلاقِ افتضاحش.. ) ولی از نظر من عثمان روانشناس بزرگی بود که این چنین خام و رام کرده بود.
به ساعت مچی اش نگاه کرد و به سمتم چرخید:( نمیدونم چی به عثمان گفتی که اونطور رم کرد. اما وقتی که رفت، من همونجا تو ماشینم منتظرموندم. مطمئن بودم که از خونه میزنی بیرون..) کش و قوسی به صورتش داد:( ولی خب.. انگار یه کوچولو تو اندازه گیری زمان اشتباه کردم. چون چند ساعته که هیچی نخوردم و الان دارم از حال میرم..) صاف نشست:(مشخص نیست؟؟)
این مرد دیوانه چه میگفت؟؟ انگار از تمام دنیا فقط لبخند را به او بخشیده بودند...
وقتی با بی تفاوتیم مواجهه شد. دستش را زیر چانه اش زد:( ظاهرا.. فعلا از غذا خوردن خبری نیست..خب میدونی.. به نظر من گاهی بعضی از آدما بیشتر از آرامش و حرفهای ایده آل روانشناختانه به شوک احتیاج دارن.و من امروز تمام تلاشمو کردم..انگار کمی هم موفق بودم.. ) و شروع کرد به حرف زدن.. از مادر.. از حالِ وخیم روحش.. از سکوتی که امکانِ ماندگاری داشت..از کمکی که باید میکردم.. و.. و.. و… در سکوت فقط گوش دادم.. تمام عمر فقط شنونده بودم نه گوینده..
نگاهم کرد:)میدونم از ایران و مسلمونا متنفری.. عثمان خیلی چیزا از تو برام گفته.. اما فراموش نکن که عثمان هم یه مسلمونه و تا جایی که میشد کمکت کرده.. شاید ایران هم مثه عثمانِ مسلمون، زیادم بد نباشه..) کمکهای عثمان محضِ علاقه ی احمقانه اش بود نه از سرِ انسان دوستی.. مسلمانها همه شان نفرت انگیزند.. اعتماد به عثمان حماقت بود، اعتماد به ایران چه چیزی را به گندآب میکشید؟؟ لابد تمام زندگیم را...
چانه اش را خاراند:(اگه عثمان بدونه که دارم واسه رفتن به ایران تشویقت کنم.. احتمالا میکشتم..) صدایش پچ پچ وارش به گوشم رسید (پسره احمق..).
عثمان چقدر ساده بود که ماندنم را مساوی با کامیابی اش میدانست...
با انگشتانش روی میز ضرب گرفت:(اصلا شاید ایران خیلی بدتر از چیزی باشه که فکرشو میکنی.. اما خب.. به یه بار امتحانش میارزه.. حداقل فقط و فقط به خاطره اون زن که اسم مادر رو به دوش میکشه.. راستی چرا خودتو ایرانی نمیدونی؟؟ )
صدایم کش میآمد:( من نه ایرانیم..نه مسلمون.. من فقط سارام..)
سری تکان داد:( اوه..با اینکه قابل قبول نیست.. اما باشه.. خیلی دوستدارم نظرتو در مورد اون عثمان دیوونه بدونم.. اونکه روی ابرا راه میره..نمونه ایی بارز از یه عشق شرقی.. )
حرفهایش مسخره بود.تلو تلو خوران ایستادم:( اونم یه عوضیه.. مثه پدرم.. مثه برادرم.. و همه ی مردها..)
ابرویی بالا انداخت:(اوه.. متشکرم دختر ایرانی.. فکر میکردم مشکل تو با مسلمونهاست .. اما ظاهرا بیشتر یه فمنیستی.. ) کمی سرش را خاراند و به چیزی فکر کرد:( آخه فمنیست هم نیستی.. اگه بودی که حال و روز مادرت اونطور نمیشد.. واقعا تو چکاره ایی؟)
قدمهایم سست و پر لرزش بود:( من فقط سارام.. سارا..)
ندایی از درون مرا به سمت ایران هل میداد.. مادر حقِ زندگی داشت.. او تمام عمرش صرفِ حفظ من و دانیال در خرابه های فکری و سازمانی پدر شد.. اما.. اما رفتن به ایران هم یعنی خوردن زهر با دستان خود..کاش هرگز به دنیا نمی آمدم...
اما به قول یان، به یکبار امتحان میارزید.. کمترین سودش، ندیدنِ عثمان بود...
یان بازویم را گرفت تا زمین نخورم:(بهتره ببرمت خوونه.. اگه اینجا.. اینطوری رهات کنم. باید فردا با گل بیای بیمارستان ملاقاتم.. چون احتمالا عثمان دو تا پامو خورد میکنه..)
حرفهای یان در مورد حال و روز مادر و سفر به ایران مدام در ذهنم تکرار و تکرار میشد..
و من سرگردانتر از همیشه!
ادامه دارد....
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 21 👈 چه افرادی مستجاب الدعوه هستن؟ ❇️ 90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخلاق مهدوی 46.mp3
3.38M
💠 #مبانی_دعا
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
🎬 جلسه 22
👈 حق تصرف در دعا ممنوع
❇️ 90 جلسه
وقتی دیگه نمونده - @Maddahionlin.mp3
3.29M
🌙 #مناجات #روضه #ماه_رمضان
🍃آخه وقتی دیگه نمونده از ماه مهربونی
🍃آی رفیق یه وقت از قافله جا نمونی
🎤حاج #محمدرضا_طاهری
۱۹۶. به خدا قسم! باید تمیز داده شوید. به خدا قسم! باید خالص شوید، تا از شما به جز اندکی باقی نماند. غیبت نعمانی
۱۹۷. هنگامی که قائم ما قیام کند، جز عرق ریختن و خواب (از فرط خستگی) بر روی زینها نیست. غیبت نعمانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: پيام به سمينار در پاكستان پيام به سمينار در پاكستان بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم اَلّذينَ يُ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيام به نمايندگان مجلس سوم شوراى اسلامى در پايان دوره سوم مجلس
پيام به نمايندگان مجلس سوم شوراي اسلامي در پايان دوره سوم مجلس بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم مجلس شوراي اسلامي از جمله ي افتخارات كشور و نظام انقلابي ما است، زيرا مظهر اعتماد مردم و محصول رأي و اراده ي آنان، و وسيله ي حضور تعيين كننده ي آنان در گزينش گردانندگان امور كشور و نيز در تقنين قوانين حاكم بر حركت عمومي كشور است. مردم، انتخاب نمايندگان را وظيفه ي ديني و انقلابي خود ميشمرند و بر پايه ي معيارهاي اسلامي است كه كسي را به عنوان نماينده ي خود برمي گزينند. از اين رو سمت نمايندگي مجلس، نعمتي الهي و مايه ي شكر و مباهات است. مجلس شوراي اسلامي تاكنون بحمداللَّه راه اسلام را پيموده و در جهت هدفهاي انقلاب و رهنمودهاي امام راحل (رضوان اللَّه عليه) ره سپرده است و ان شاءاللَّه همواره چنين باشد. خداوند ملت شريف ايران را سربلند و پيروز بدارد و از بركات اسلام بهره مند فرمايد و ديگر ملتهاي مظلوم را نيز نصرت دهد. سيّد علي خامنه اي - ۱۳ ذيقعده
۱۴۱۲ - ۲۶/۲/۱۳۷۱
#پیامهای مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: دهه ى فجر در دهه ي فجر، اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه يي تعيين كنن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روابط بين الملل
ملت ما بايد در روابط بين المللي خواري نبيند و اهانت نشود. هيچ كس حق ندارد اهانت به ملت ايران را در كمترين برخورد با ديگران قبول كند. اگر كسي اهانت پذير است، براي خودش اهانت پذير است؛ براي
ملت ايران نمي شود؛ حق ندارد. ملت ايران، ملتي سرافراز و بزرگ و جان دار است و نشان داده است كه قدرت حضور در صحنههاي دنيا را دارد.
اگر شما ملاحظه ميكنيد كه امروز جمهوري اسلامي در سطح جهان و سياست بين الملل به عنوان يك نظام پابرجا و تثبيت شده معرفي گرديده است، و يا اگر امروز كشورهاي غربي... با طرق مختلف سعي ميكنند رضايت ملت ايران را جلب كنند و سابقه ي نامطلوب خودشان در رفتار با ملت ايران را به دست فراموشي بسپارند،... همه ي اين واقعيتها محصول و نتيجه ي تلاشهاي گذشته و مجاهدتهاي امروز شماست.
اگر بخواهيم اصول سياست خارجي را كه بر پايه ي عزت و حكمت و مصلحت استوار است، بر اوضاع و شرايط پيچيده ي امروز دنيا و وضع خاص خودمان تطبيق كنيم، بلاشك فراست، ابتكار عمل، پُركاري، دقت و پايبندي شديد به اصول و آرمانها، جزو وظايف عمومي دستگاه ديپلماسي ماست.
عزت و حكمت و مصلحت، يك مثلث الزامي براي چارچوب ارتباطات بين المللي ماست.... عزت يعني تحميل هيچ كس را قبول نكردن.... حكمت، يعني حكيمانه و سنجيده كار كردن.... مصلحت، يعني مصلحت انقلاب، و اين مصلحت همه جانبه است.
#کلمات قصار نویسنده ؛آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(دام ظله)
https://eitaa.com/zandahlm1357