خانمی ادعا می کرد که من در منزل که یک پسر 8 ساله هم دارم لخت می گردم تا برای او هم این مسائل عادی شود! از ایشان پرسیدم که چرا این مسئله باید برای پسر شما عادی شود؟!
✔️ یک نکته را در این جا اشاره می کنم که در مباحث اقتصادی، بحث خواست – خواسته را مطرح کردم و گفتم که گرسنگی خواست است و غذا خواسته است و لذت به دنبال گرسنگی است نه غذا؛ و گفتیم بعد از یک سالگی باید بین خواست و خواسته بچه ها فاصله بیاندازید و بلافاصله نیازهایشان را برآورده نکنید تا صبوری را یاد بگیرند (به بحث کودک و تفکر اقتصادی مراجعه کنید)
حال در بحث جنسی، پوشش لباس فاصله ی میان خواست و خواسته را زیاد می کند. چرا زن و مرد و حتی زن و شوهر باید برای هم عادی شوند؟
🔷اصل پوشش برای این است که این فاصله زیاد شود، گرسنگی به وجود آید تا وقتی غذا می خورد لذت ببرد. ما همان کاری که با فست فود کردیم را داریم با رابطه ی همسران هم انجام میدهیم.
💠حجاب می تونه نباشه اما اگر نباشه طبیعتاً فاصله ی خواست و خواسته نزدیک می شود. الآن توی هر خیابانی که می رویم پر از فست فود است حالا اگر خیابان ها پر از زن و مرد لخت باشد چه می شود؟ پوشش برای این است که فاصله ی خواست و خواسته زیاد شود؛ وقتی پدر و مادر پوشش خودشان رعایت نمی کنند این فاصله را برای فرزندشان کم می کنند و وقتی عادت به وجود می آید یعنی بی میل است.
آیا این خوبه که بچه های ما بدون میل جنسی بزرگ شوند و یا با احساس گناه بزرگ شوند؟ یا این که با یک میل کنترل شده و تعریف شده بزرگ شوند تا از زندگی زناشویی شان لذت ببرند. این حرف خیلی اشتباه است که مادر لخت بگردد تا پسر عادت کند و بالعکس. بچه ها با محارم نباید عادت کنند.
💠همسران عمیق ترین ارتباط را دارند چون شامل هر پنج حوزه است و در تمام این حوزه ها ارزش ها باید حضور داشته باشند و حرمت ها و حریم ها حفظ شوند. (ادامه دارد...)
#بهداشت_جنسی {قسمت18}
[مباحث کودک متعادل ]
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
پسر بچه ای را می شناختم که در مهد راه می رفت و می زد زیر اندام تناسلی بچه های دیگه و اسم کوچکش را می گفت! یک روز با پدر این بچه صحبت کردم، بسیار پدر با شخصیت و محترم اما خیلی امروزی و باز فکر می کردند و گفتند که در خانواده ی ما اصلاً این مسائل مهم نیست، همه این کار را می کنند این بچه همین طور که راه میره عموش هم میزنه! پدربزرگش هم می زنه! من هم می زنم و همه ی ما راحتیم 😳😄 و اصلاً من با بچم صحبت کردم و اسم واقعی آن را بهش گفتم و براش توضیح دادم که این جا دوتا استفاده داره یکی برای جیش کردنه و دومی را هم خودت بعداً یاد می گیری!
خلاصه این پدر کلی از خودش تعریف کرد و این که کلی به بچه اطلاعات داده بود؛ بعد از این که حرف هایشان تمام شد بهشون گفتم می دونی با پسرت چی کار کردی؟ پسر شما هیکل درشتی داره و سال دیگه هم میره مدرسه! تو مدرسه که میره از خودش بزرگتر هم هستند بعد میره به اون ها هم همین حرکات را می کنه و همین حرف ها را می زنه که می دونی این دوتا استفاده داره! استفاده ی دومش را می دونی؟ طبیعتاً هم کلاسی ها و هم سن های خودش نمی دونن اما میره سراغ چهارمی یا پنجمی که شما استفاده ی دوم این رو می دونین حالا یکی از این ها میگه آره می دونم بیا بریم تو دستشویی بهت نشون بدم ....
بعد شما می آیید ناراحت که پسرم مورد آزار جنسی قرار گرفته! و اون جا است که باید بدانی خودت بذرش را کاشتی، با اطلاعات بی موقعی که به پسرت دادی. اطلاعات بی موقع و توضیح های زیادی در ذهن بچه ها بذر می کارد مواظب باشید که بذر اشتباهی در ذهن بچه هایتان نکارید. (ادامه دارد...)
#بهداشت_جنسی {قسمت19}
[مباحث کودک متعادل ]
https://eitaa.com/zandahlm1357
✅ ماسک با پرتقال و عسل
این ماسک در مدت زمان کم آماده میشوند. اگر پوست خشکی دارید، حتما از این ماسک استفاده کنید، چون پوست را بهشدت هیدراته میکند.
👈 مواد لازم
🔸 پوست پرتقال
🔸 عسل
🔸 پرتقال
🔸 آب یا شیر
🔰 طرز تهیه :
با مخلوط کردن نصف فنجان پرتقال، دو قاشق غذاخوری پوست پرتقال یا پودر پوست پرتقال و یک قاشق غذاخوری عسل یک خمیر درست کنید.
به مواد مقدار مناسبی آب یا شیر اضافه کنید و مواد را هم بزنید.
ماسک را به مدت تقریبا ۱۵ دقیقه روی صورت خود قرار دهید. سپس صورتتان را بشویید.
سه بار در هفته این ماسک را به کار بگیرید تا پوستتان درخشان و شفاف شود.
📣 فواید ماسک :
اگر پوستتان خشک و پوستهپوسته شده است، این ماسک بهترین گزینه برای شما به شمار میرود. این ماسک پوست را مرطوب، تغذیه و درخشان میکند.
✅ ماسک خانگی با کره و عسل
اگر میخواهید پوستی نرم و لطیف به دست بیاورید، از این ماسک استفاده کنید. کره و عسل ترکیبات مرطوبکنندهای هستند که به رفع خشکی پوست کمک میکنند.
👈 مواد لازم :
🔸 کره
🔸 عسل
🔸 آب لیموترش
🔰 طرز تهیه :
یک قاشق غذاخوری کرهی نرم شده، یک قاشق چایخوری عسل خام و یک چهارم قاشق چایخوری آب لیموترش را با هم مخلوط کنید.
مواد را خوب هم بزنید تا یک خمیر نرم به دست بیاید.
ماسک ایجاد شده را روی صورت خود قرار دهید.
اجازه دهید ماسک به مدت ۲۵ تا ۳۰ دقیقه روی صورتتان بماند. سپس صورت خود را بشویید و خشک کنید.
روزی یک بار برای استفاده از این ماسک صورت خانگی کافی است.
📣 فواید ماسک :
کسانی که میخواهند پوستی نرم و روشن به دست بیاورند، میتوانند از این ماسک استفاده کنند.
✅ ماسک با عسل و موز
این ماسک برای مبارزه با افتادگی و پیری پوست مناسب است. استفاده از ماسک زیر به درمان خطوط ظریف روی پوست و سفت کردن سلولهای پوستی کمک میکند.
👈 مواد لازم :
🔸 موز رسیده
🔸 عسل
🔰 طرز تهیه :
برای درست کردن این ماسک باید از موزی استفاده کنید که کاملا رسیده است.
یک عدد موز را در مخلوطکن بریزید و آن را چند پالس بزنید.
چهار قاشق غذاخوری عسل به موز اضافه کنید و مواد را یک تا دو پالس بزنید.
ماسک به دست آمده را روی صورت تمیز خود بمالید و به مدت تقریبا ۲۰ دقیقه صبر کنید.
صورتتان را بهآرامی ماساژ دهید. در پایان صورت خود را با آب گرم بشویید.
از یک تونر و لوسیون استفاده کنید.
برای اینکه بهترین نتیجه را بگیرید، هر یک روز در میان از این ماسک استفاده کنید.
📣 فواید ماسک :
مواد اولیهی این ماسک بهراحتی در دسترس هستند. این ماسک در برطرف کردن پیری و افتادگی پوست اثرگذار است.
✅ ماسک با تخممرغ و عسل
این ماسک صورت هیدراتهکننده برای افرادی مناسب است که از جای جوش رنج میبرند. علت این موضوع این است که تخممرغ استفاده شده در ماسک زیر در رفع اسکار جوش اثربخش است. عسل هم خواص ضدالتهابی و ضدباکتریایی دارد و میتواند به مرطوب و نرم کردن پوست کمک کند.
👈 مواد لازم :
🔸 تخممرغ
🔸 عسل
🔰 طرز تهیه :
یک کاسه بردارید و در آن یک عدد تخممرغ را با چنگال بزنید. دو قاشق غذاخوری عسل به تخممرغ اضافه کرده و مواد را خوب مخلوط کنید.
با استفاده از براش ماسک را روی صورت خود قرار دهید.
۱۵ دقیقه صبر کنید. سپس صورتتان را با آب بشویید.
میتوانید برای روشن کردن پوست خود سه بار در هفته از این ماسک استفاده کنید.
📣 فواید ماسک :
اگر روی پوستتان جای جوش یا خطوط ظریف دارید، از این ماسک برای برطرف کردن مشکلات پوستی خود استفاده کنید.
✅ ماسک صورت برای پوستهای چرب
سِبوم روغن طبیعی پوست است. اگر منافذ پوستی مقدار زیادی از این ماده را ترشح کنند، پوستتان بیش از اندازه چرب خواهد شد. چربیها منافذ پوستی را مسدود میکنند و موجب بروز آکنه و التهاب میشوند.
موز از چربی پوست میکاهد. لیمو ترش هم میتواند منافذ پوست را تمیز کند.
👈 مواد لازم :
🔸 ۱ عدد موز
🔸 ۱۰ قطره آب لیموترش
🔸 ۱ قاشق چایخوری روغنزیتون طبیعی
🔰 طرز تهیه :
موز را در ظرفی بریزید و لهش کنید
برای ایجاد خمیر، آب لیموترش و روغنزیتون را هم به آن اضافه کنید؛
ماسک صورت خانگی را ۱۵ دقیقه روی صورتتان بگذارید و سپس پوستتان را با آب گرم بشویید.
✅ ماسک صورت برای پوستهای خشک
👈 مواد لازم :
🔸 نصف ۱ خیار
🔸 ۲ قاشق غذاخوری ژِل آلوئه ورا
🔰 طرز تهیه :
خیار را داخل مخلوطکن بریزید و با ژل آلوئهورا مخلوط کنید؛
ماسک صورت خانگی آمادهشده را آرام روی پوست صورتتان قرار بدهید؛
اجازه دهید ماسک خیار ۳۰ دقیقه روی پوستتان بماند و بعد آن را با آب بشویید.
✅ ماسک صورت برای رفع چروک صورت
ماسک خانگی برای پوست معمولی میتواند خطوط و چروکهای پوستی را کاهش دهد و پوست را صافتر و کشیدهتر نشان دهد. پودر کاکائو و آووکادو باعث تحریک کلاژن سازی پوست میشوند و استفاده از آنها در کنار عسل که به نرم و مرطوبشدن پوست کمک میکند، باعث میشود چین و چروک صورت کاهش پیدا کنند.
👈 مواد لازم :
🔸 ۲ عدد آووکادو
🔸 ۱ قاشق غذاخوری عسل
🔸 ۲ قاشق غذاخوری پودر کاکائو
🔰 طرز تهیه :
ابتدا آووکادو را در ظرفی له و بعد به آن کاکائو و عسل اضافه کنید؛
ماسک صورت خانگی را آرام روی صورتتان ماساژ دهید؛
اجازه دهید که ماسک ۲۰ دقیقه روی صورتتان بماند و سپس آن را با آب گرم بشویید.
🔺 دلیل اثر مثبت ماسک خانگی صورت روی پوست
ماسکهای صورت میتوانند باعث تازگی پوست و رطوبترسانی به آن شوند. این نتیجه با ماندن مواد موجود در ماسک خانگی صورت بهمدت ۱۰ تا ۳۰ دقیقه روی آن حاصل میشود.
ویتامینها و مواد معدنی موجود در ماسکها از طریق منافذ پوستی به صورت وارد میشوند، لایههای سلولهای مرده پوستی را از روی آن برمیدارند و منافذ عمیق را تمیز میکنند. بهکمک ماسک صورت خانگی میتوانید پوستتان را پاکسازی، لایهبرداری، نرم، درخشان و صافتر کنید.
📣 نکات مهم برای استفاده از ماسک خانگی
برای افزایش اثرگذاری ماسک خانگی صورت، نکات زیر را در نظر بگیرید که در قالب «بایدها» و «نبایدها» مطرح شدهاند:
🟢 بایدهای استفاده از ماسک خانگی
🔹ماسک را ۱۰ تا ۳۰ دقیقه روی پوستتان بگذارید. در این زمان، مواد موجود در ماسک وارد منافذ پوستیتان میشوند. میتوانید قبل از رفتن به حمام یا خوابیدن در وان، از ماسک خانگی استفاده کنید.
🔹قبل از استفاده از ماسک خانگی برای صورت، آن را با پاککنندهای ملایم و آب بشویید. این کار باعث میشود ماسک بهتر به منافذ پوستتان وارد شود.
🔹بعد از شستن ماسک، بهتر است از مرطوبکننده استفاده کنید.
🔹وقتی از ماسکهای بدون نسخه داروخانهای استفاده میکنید، توجه کنید که برای نوع پوستتان مناسب باشند. اگر پوستتان چرب است یا آکنه میزند، باید از ماسکهایی استفاده کنید که منافذ پوست را مسدود نمیکنند.
🔹بعد از استفاده از ماسک خانگی برای صورت، صورتتان را با آب گرم یا سرد بشویید
🟢 نبایدهای استفاده از ماسک خانگی
🔹اگر دچار حساسیت پوستی هستید یا دچار آسیب و آزردگی (قرمزی صورت، خارش یا تحریک و جوش صورت) شدهاید، از ماسک صورت خانگی استفاده نکنید.
🔹ماسک خانگی برای صورت را روزانه استفاده نکنید. استفاده از ماسک ۱ یا ۲ بار در هفته کافی است.
🔹اگر ماسک بیش از حد روی پوست صورت باقی بماند، امکان دارد به آن آسیب بزند و آن را آزار بدهد.
🔹هنگام شستن ماسک از روی صورت، پوستتان را آرام پاک کنید تا قرمز، آزرده و تحریک نشود.
خطرات استفاده از بطری های پلاستیکی
بطری های پلاستیکی آب معدنی و نوشابه ها ازمواد یک بار مصرف هستند که نباید از آن ها به تعداد دفعات بیشتراستفاده کرد.
بیماری های کشنده ای که بطری های پلاستیکی مسبب آنهاست
بسیاری از خانواده های ایرانی از بطری های یک بار مصرف بیش از یک بار یا حتی دوبار استفاده می کنند این می تواند باعث بروز بیماری های سخت و مسمومیت هایی در افراد شود
استفاده از بطری های پلاستیکی باعث ابتلای افراد به بیماری هایی چون دیابت، انواع سرطان و اوتیسم در کودکان تازه به دنیا آمده می شود.
در بطری های پلاستیکی مواد شیمیایی خاصی وجود دارد که باعث اختلال در عملکرد و ترشح هورمون های بدن می شود و در کودکان سبب پرخاشگری و ابتلا به بیماری بیش فعالی و نیز کاهش سطح هوش شود.
دیگر خطرات استفاده از بطری، چاقی، افسردگی، ناباروری در مردان و نیز بروز توده های غیر سرطانی در بافت رحم زنان است
کارشناسان هشدار می دهند افراد از بطری های آب پلاستیکی استفاده نکنند زیرا در آنها از پلی کربنات وفتالات استفاده شده است که در اثر حرارت و تماس با مایعات مواد سمی از خود آزاد می کنند و می توانند باعث ابتلا به بیماری های مرگبار شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#طبیعت
🎨 چه نقاشی خوبی داره . همه تصویرهاش بی نقصه و زیبا و بی نظیر و بی تکرار . بهترین و زیباترین صحنه های جهان خلقت رو ساخته . هم تصویرگر و صداگذار و تدوینگر و موسیقی سازه و هم کارگردان و نویسنده و نورپرداز .
مهندس و صنعتگر هم هست چون دوربینی هم به ما داده که بیش از ۷٠٠ مگاپیکسل کیفیت داره و اتفاقا تصویر 3D و چند بعدی برداشت میکنه . و یک رم اینترنال چند میلیون ترابایتی .
🌺 یا مصور و یا ملون و یا مکون
🌺 سرم خوش است و به بانگ بلند ميگويم
🍷 که من نسيم حيات از پياله ميجويم
🍇 عبوس زهد به وجه خمار ننشيند
🌸 مريد فرقه دردی کشان خوشخويم
🍃 شدم فسانه به سرگشتگی و ابروے دوست
🏑 کشيد در خم چوگان خويش چون گويم
🌈 گرم نه پير مغان در به روے بگشايد
🥀 کدام در بزنم چاره از کجا جويم
🌊 صدای امواج دریا و ساحل زیبا و صخره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.......:
خوانسار،اصفهان
خوانسار نام شهری قدیمی در شمال غرب اصفهان است. این شهر مرکز شهرستان خوانسار است که در فاصلهای نه چندان دور از کویر واقع شده است. نام خوانسار در اصل خونسار به معنی چشمه سار بوده است که از کثرت چشمه در منطقه گرفته شده است. این شهر دارای پوشش گیاهی متنوعی از درختان میوه و جاذبه های طبیعی سد باغکل، چشمه ونک، قنات جلغوت، تونل سبز خوانسار، پارک ملی سرچشمه و کوچه باغهایی زیبا نظیر مرغه و در بند میباشد. در خوانسار همچنین جاذبههای تاریخی و مذهبی مانند موزه مردم شناسی، مسجد جامع، خانه ابهریها، امامزاده سید صالح، مقبره دخترون بکر و امامزاده محمود وجود دارد. این شهر از خوش آب و هواترین شهرهای ایران است که با مناظری دلنشین و هوایی لطیف، کنار آثار تاریخی و مذهبی توان بالایی در توسعه گردشگری استان دارد. شاید به جرئت بتوان گلستانکوه را با مناظری بیبدیل از لالههایی واژگون مهمترین هدف گردشگری در خوانسار دانست. گلستانکوه در اردیبهشت ماه گردشگران زیادی را به سوی خوانسار جذب می کند. مهمترین سوغات خوانسار عسل آن است که در ایران شهرت زیادی دارد.
─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: احاطه مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه به علوم در یادداشتی از حضرت ایشان چنین د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
مسافرتهای ایشان به اطراف
مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه در سال ۱۳۰۲ هجری قمری به سبب پیشامدی که در رابطه با ظل السلطان حاکم اصفهان برای ایشان رخ داد و منجر به تنبیه حاکم از طریق تصرفات نفسانی گردید. [۲] از آن شهر رخت سفر بربستند و در بیست و چهار سالگی، تنها از اصفهان خارج شدند و به عزم مشهد مقدس قدم به راه گذاردند و این نخستین سفر ایشان به آن شهر منور بود که به قصد زیارت مرقد مطهر
حضرت سلطان اولیاء علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) صورت پذیرفت.
لیکن در همان روزهای اول سفر راه را گم میکنند و نزدیک غروب آفتاب، در کوه و بیابان سرگردان میشوند. در این حال به ذیل عنایت حضرت ثامن الحجج علیه السلام متوسل میگردند و عرضه میدارند مولای من! آگاهی که قصد زیارت ترا داشتهام ولی در این وادی سرگردان شده ام. ترا توانائی یاری و مددکاری من هست. از من دستگیری فرما. پس از دقایقی به خدمت با سعادت حضرت خضر علیه السلام تشرف حاصل میکنند و به طریق ظاهر و باطن راهنمایی میشوند و در کمتر از چند دقیقه هجده فرسنگ راه باقی مانده تا کاشان را، به مدد مولا، طی میکنند و وارد آن شهر میشوند. باری، مدت توقف ایشان در شهر مقدس مشهد از یکسال کمتر به طول میانجامد که تمام این مدت را در حجره ای از حجرات صحن عتیق رضوی که ظاهرة اطاق فوقانی درب بازار سنگتراشان بوده است به ریاضت و تصفیه باطن اشتغال داشته اند. سپس به اصفهان مراجعت میکنند و به سال ۱۳۰۴ هجری قمری، بار سفر به صوب نجف اشرف میبندند و مدتی نیز در آنجا به تحصیل علوم ظاهری و تزکیه نفس و ریاضت سرگرم بودند تا آنکه مجددا
----------
[۲]: ۲- به مبحث کرامات مراجعه شود.
به اصفهان باز میگردند.
در سال ۱۳۱۱ هجری قمری برای دومین بار، به ارض اقدس رضوی مسافرت و تا سال ۱۳۱۴ در آن شهر توقف میکنند. در این مدت در مدرسه حاج حسن و فاضل خان سکنی میگزینند ولی برای اشتغال به امور معنوی، حجره ای نیز در صحن عتیق به اختیار خود داشته اند. در همین سفر، در مدتی بیش از یکسال، هر شب ختمی از آن قرآن مجید در حرم حضرت رضا (علیه السلام) قرائت میکرده اند و روزها در محضر علماء زمان به کسب علوم ظاهر همت مینموده اند.
مرحوم پدرم میفرمودند: در همین سفر و در آن زمان که در صحن عتیق رضوی به ریاضت مشغول بودم، روزی پیری ناشناس بر من وارد شد و گفت: یا شیخ، دوست دارم که یک اربعین، خدمتت را کمر بندم. گفتم: مرا حاجتی نیست تا به انجام آن پردازی. گفت: اجازه ده که هر روز کوزه آب را پر کنم. به اصرار پیر تسلیم شدم! و هر روز علی الصباح به در اطاق میآمد و میایستاد و با کمال ادب میخواست تا او را به کاری فرمان دهم و در این مدت هرگز ننشست. چون چهل روز پایان یافت، گفت: با شیخ من چهل
روز ترا خدمت کردم، حال از تو توقع دارم تا یک روز مرا خدمت کنی. در ابتدا اندیشیدم که شاید مرد عوامی باشد و مرا به تکالیف سخت مبتلا کند، ولی چون یک اربعین با اخلاص به من خدمت کرده بود، با کراهت خاطر پذیرفتم. پیر فرمان داد تا من در آستانه اطاق بایستم و خود در بالای حجره روی سجاده من نشست و فرمان داد تا کوره و دم و اسباب زرگری برایش آماده سازم. این کار با آنکه بر من به جهاتی شاق و دشوار بود، به خاطر پیر انجام دادم و لوازمی که خواسته بود فراهم ساختم. دستور داد تا کوره را آتش کنم و بوته بروی آتش نهم و چند سکه پول مس در بوته افکنم و آنگاه فرمود آنقدر بدمم تا مسها ذوب شود. از ذوب آن مسها آگاهش کردم. گفت: خداوندا، بحق استادانی که خدمتشان را کرده ام، این مسها را به طلا تبدیل فرما و پس از آن به من دستور داد بوته را در «رجه» خالی کن و سپس پرسید در رجه چه میبینی؟ دیدم طلا و مس مخلوط است. او را خبر دادم. گفت: مگر وضو نداشتی؟ گفتم: نه. فرمود تا همانجا وضو ساختم و دوباره فلز را در بوته ریختم و در کوره دمیدم تا ذوب شد و به دستور وی و پس از ذکر قسم پیشین، بوته را در «رجه»
ریختم؛ ناگهان دیدم که طلای ناب است. آنرا برداشتیم و باتفاق، نزد چند زرگر رفتیم. پس از آزمایش، تصدیق کردند که زر خالص است. آنگاه طلا را به قیمت روز بفروخت و گفت: این پول را تو به مستحقان میدهی یا من بدهم؟ گفتم: تو به این کار اولی هستی. سپس با هم به در چند خانه رفتیم و پیر پول را تا آخرین ریال به مستحقان داد، نه خود برداشت و نه به من چیزی بخشید و بعد از آن ماجرا از یکدیگر جدا شدیم و دیگر او را ندیدم.
#نشان از بی نشانها......
شیخ حسنعلی اصفهانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
اگر آیندگان پرسیدند که چرا به جبهه رفتم و شهید شدم ؛
بگویید: من از آموزگاری چون حسین(ع) در سرزمینی چون کربلا و در زمانی چون عاشورا ، درسِ عشق و شهادت و آزادمردی گرفتهام و معلم به من گفت:
«انی لا اری الموت الا السعادة و الحیوة مع الضالمین الا...»
مرگ برای من چیزی جز شهادت و افتخار، و زندگی با ظالمین جز خواری و ذلت نیست.
🌷طلبه مجاهد و عارف شهید حسین قاضی زاده
متولد روستای قناتغستان کرمان
شهادت : ۱۷ سالگی
۲۲ بهمن ۱۳۶۴
فاو ؛ عملیات والفجر ۸
#راه_رسم_شهادت
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#لالایی_خدا ۲۵۰ #سوره_نساء ۸_٧ #محسن_عباسی_ولدی #قصه (خاطرات حاج قاسم )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0251Nesa 09.mp3
10.6M
#لالایی_خدا ۲۵۱
#سوره_نساء آیه ۹
#محسن_عباسی_ولدی
#فاطمیه #قصه
(خاطرات حاج قاسم )
قابل توجه دوستان این فایلها تاریخشون به روز نیست
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت چهل و یک: و انگار مهربانی عثمان واگیر دار بود و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت چهل و دو:
دل کندن از ته مانده ی آرامش زندگی برای ادای دِین٬ سختترین کار دنیا بود.. و من انجامش دادم به همت یان و سکوت پر طوفانِ عثمان.
مادر در تمام مسیر٬ تسبیح به دست ذکرهای مشق شده از خدایش را مرور کرد و به رسم لجبازی٬ لب از لب باز نکرد.. گاهی دلم برای صدایش تنگ میشد. صدایی که خنده های دانیال را در گوشم زمزمه میکرد..
آخ که چقدر هوسِ برادرانه هایش را داشتم٬بی توجه به صوفی و حرفهایش!
کاش آن دوست مسلمان هرگز از خیابانه ای روزمره ی تنها خدای زندگیم نمیگذشت و آن را سهمی از تمام دنیا٬ برای من میگذاشت..
هر چه به ایران نزدیکتر میشدیم؛ تپشهای قلبم کوبنده تر میشد. هنوز تصویر آن زنهای چادر مشکی به سر و آن مردهای ریش دار را به خاطر دارم. اما.. حالا بیشتر از هر زمان دیگری از این کشور میترسیدم. ایرانِ حال٬ قصاب تر از ایرانِ گذشته بود.. زشتتر و کریه تر..
ورود به مرزهای ایران از طریق بلندگوهای هواپیما اعلام شد. زنان بی حجاب یک به یک روسری و شال از کیفهایشان بیرون میآورند و علی رغم میل باطنی٬ با غُر زدنهای زیر لبی و صورتهایی پر اعتراض آن را سر میکردند.. چقدر عقب ماندگی بر این دیار حاکم بود..
به مادر نگاه کردم. مثه همیشه روسری به سر محکم کرده بود و در سکوت٬ تسبیح می انداخت محضه رضایِ خدایش..
حالا نوبت من بود.. بی میل٬ به اجبار و از فرط ترس.. روسری آبی رنگی که در آخرین لحظه ی خداحافظی از عثمان هدیه گرفتم را به دور سرم پیچیدم.. و الحق که دیزاینی زیبا داشت با آسمانیِ چشمانم..
ابلهانه بود.. القا تحکمانه ی افکار مذهبی٬ آن هم در عصرِ شکوفایی فکری انسان.. انگار ایرانی با فکر کردن میانه ایی نداشتند..
به ایران رسیدیم.. با ترس از هواپیما پیاده شدم.
مادر لبخند زد.. نفس گرفت٬ عمیق..
چشمانش حرف میزد.. اما زبانش نه.. گونه هایش پر شد از مروارید و من فقط نگاهش کردم. این زن چه چیزی برای دلبستن در این خاک داشت؟؟
وارد سالن فرودگاه شدیم. کمی عجیب به نظر میرسد. تمیز بود و شیک.. بدون حضور شتر و اسب.. با تعجب به اطراف نگاه کردم. فرودگاهش که شباهتی به تصویر سازیِ اخبارهای مورده علاقه ی پدر نداشت. چشم چرخاندم٬ تا جایی که مردمکهایم یاری میکرد.. اینجا چقدر مدل و سوپر مدل حضور داشت.. شاید جشنواره ی بازیگران سینمایشان بود.. و شاید جشنی که ثروتمندان را در اینجا جمع میکرد.. آخر دکورِ چهره و لباسِ زنان و مردان گویایِ چیزی جز یک میهمانی عظیم نبود..
با قدمهایی بهت زده از دیدنِ جوانانِ غرق در آرایش و وسواس در مدِل مو و پیچیده در لباسهای خوش دوخت٬ آرام آرام به سمت خروجی رفتم با چمدانی در دست و مادری حیران مانده در فضا..
نه… بیرون از در هم نه درشکه ایی بود و نه خرابه ایی.. همه چیز زیبا بود٬ درست مانند داخل..
ناگهان چشمم به چند زن و دختر چادر پوش افتاد.. اما اصلا شبیه خاطرات کودکیم نبودند.. دو دختر جوان با روسری و کفشای رنگی که با کیفشان ستِ شده بود٬ سیاهی چادر را به رخ هر بیننده ایی میکشیدن و دو زن میانسالِ همراهشان که شیک و تیره پوشی را در زیر آن پارچه ی مشکی به هر عابری متذکر میشدند..
اینجا ایران بود؟ سرزمینِ زشتی و کشتار؟ شاید هواپیمایی در خاکی دیگر به زمین گیر شده بود..
سوار اولین تاکسی زرد رنگ شدیم..نمیتوانستم درست فارسی صحبت کنم. مادر هم که روزه ی سکوتش را نمی شکست. آدرسِ خانه قدیمی مان در ایران را که سالها قبل روی تکه کاغذی توسط پدر حک شده بود و به کمک یان از میان اوراقش پیدا کرده بودم٬ به پیرمرد راننده دادم..
پیرمرد نگاهی به کاغذ کرد ( اوه.. اسم خیابونا خیلی وقته عوض شده.. این آدرسو از کجا آوردین؟) از درون آیینه نگاهش کردم. لغتی مناسب برای پاسخگویی نمیافتم.
پیرمرد که گنگی ام را دید لبخند زد ( پس شانس آوردین که گیر یه پیرمرد افتادین.. آخه جوونا که اسم قدیمی خیابونارو بلد نیستن.. اما نگران نباشین من میرسونمتون..)
یعنی خیابانهای اینجا چند اسم داشت؟ و این آدرس٬ خاطره ایی خاک خورده از گذشته بود؟
انگار تمام شهر میزبانِ میهمانانِ جشن پوش بود. پدر برای آزادیِ همین خلق شعار میداد و فریاد میکشید؟
خیابانهای زیبا اما شلوغ و پر ترافیک..
زنان و مردانی عجیب که ظاهرشان از آمادگی برای حضور در میهمانی خبر میداد و گاه چادرپوشان و ریش مسلکانِ ساده در بینشان چشم را آگاه میکردند از وجب کردنِ خیابان..
فرقی عظیم بود بین خاطراتِ حک شده در کودکیم و چیزی که قرار بود خاطره شود..
صدای پیرمرد بلند شد( تا حالا ایران نیومدی دخترم؟؟)
پیرمرد سری پر لبخند تکان داد (فارسی بلد نیستی.. اشکال نداره٬ من مسافرایی مثه شما٬ زیاد دیدم. یه مدت که بگذره از منم بهتر فارسی حرف میزنید.. غصه ات نباشه بابا جان)
بابا؟؟ چه مهربانی عجیبی در بابا گفتنش موج میزد.. حسی غریب که هیچ وقت تجربه اش نکرده بودم!
ادامه دارد......
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357