eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hafez 69.mp3
7.13M
گر چنین جلوه کند مغبچهٔ باده فروش
.......: سنایی ای عشق تو را روح مقدس منزل سودای ترا عقل مجرد محمل سیاح جهان معرفت یعنی دل از دست غمت دست بسر پای بگل * امر دیرا گرفت مردک مست پای مزدش دو مرغ داد بدست چون فشردش بزور کنک درشت هر دو را مرده دید اندر مشت کودک از کار خود جریده بماند دست خالی و... دریده بماند قصه ی طالب متاع غرور همچنانست اگر نه یی کر و کور شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: ۱۵- نشان قبولی نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه می‌کنند قبول نمی شود. گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند. آری... وقتی ما از نردبان نماز، به معراج می‌رویم که پایه‌های آن، روی زمین محکمی باشد. ولی اگر روی یخ لغزنده یا زمین سُست قرار داده شود، بالا رفتن را مشکل یا غیر ممکن می‌سازد. کمال معنوی در سایه عبادات، آن هم با حسن رفتار و روابط شایسته اجتماعی حاصل می‌شود. مسائل دیگری هم در روایات بیان شده که مانع قبولی اعمال است، مانند شراب خوردن و غیر آن. البته نباید تصوّر شود که حال که خدا قبول نمی کند، پس نماز نخواند و روزه نگیرد و... بلکه اینگونه روایات، نشان دهنده صعف عمل و کم ارزشی آن بخاطر رفتار و خصلت‌های ناشایست عبادت کننده است. پرتوی از اسرار نماز » نشان قبولی قرآن، ثمره نماز را، باز داشتن از فحشاء و منکر می‌داند «إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَرِ» (۱۰۹) و این خاصیّت، مغز و محتوای اصلی نماز و نشان قبولی اعمال و عبادات است. هسته بی مغز، رشد نمی کند و ثمر نمی دهد. نماز بدون بازداشتن از بدی ها، همان عبادت بی محتواست. امام صادق علیه السلام در بیان این نشانه، می‌فرماید: «مَنْ اَحَبّ اَنْ یَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلاتُه اَمْ لَمْ تُقْبَل، فَلْینظُر هَلْ مَنَعتْهُ صَلاتُه عَنِ الْفَحشاءِ وَالمنکر؟ فَبقَدرِ ما ضَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنه» (۱۱۰) هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه باز داشته، به همان اندازه نمازش قبول شده است. انجام کارها و عبادات آسان، از همه کس برمی آید، ولی عباداتی که دشوارتر است و همّت و اراده و رنج بیشتری لازم دارد، با ارزش تر و به کمال نزدیک تر است. قرآن، از کسانی که در دوران سختی، پیامبر خدا را یاری و پیروی کردند ستایش می‌کند. (۱۱۱) امام مجتبی علیه السلام با آنکه مرکب سواری داشت، ولی پیاده به سفر حج می‌رفت تا پاداش بیشتری داشته باشد. قرآن، از نماز شب خوانانی تمجید می‌کند که خود را از بستر نرم و گرم جدا کرده به نیایش و نماز می‌پردازند. (۱۱۲) علی علیه السلام فرموده است: «اَفْضَلُ الاعمالِ ما اَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیْهِ» (۱۱۳) برترین کارها آنست که خود را بر انجام آن وادار کنی. قرآن، پاداش و مقام مجاهدان بزرگ و سخت کوش را برتر دانسته و می‌فرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الُْمجَهِدِینَ عَلَی الْقَعِدِینَ أَجْرَاً عَظِیماً» (۱۱۴) ۲- مهم تر باشد در انجام کارها، رعایت «اهم و مهّم»، نشان عقل و عاقبت اندیشی و مصلحت شناسی است و اسلام، در کارها به آنچه که لازم تر و مفیدتر و مهم تر است تشویق می‌کند، چه در آموختن، چه در عبادت، چه در انفاق. پیامبر اسلام فرموده است: «لا صَدَقَةَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج» (۱۱۵) با وجود بستگان نیازمند، انفاق و کمک به دیگران بی ارزش است. و علی علیه السلام می‌فرماید: «لا قُربَة بِالنَوافِلِ اِذا اَضرَّتْ بِالْفَرائِضِ» (۱۱۶) هر گاه نمازهای مستحب، به نمازهای واجب ضرر برساند، آنگونه عبادت، موجب قرب به خدا نخواهد بود. ۳- اثرش پایدارتر باشد برکت، آثار فراوان و فواید ماندگار یک عمل و انسان است. کاری و عبادتی صفت کمال دارد که آثار آن زودگذر و ناپایدار نباشد. علی علیه السلام می‌فرماید: «رُتَّ یَسیرٍ اَنْمی مِنْ کَثیرٍ» (۱۱۷) چه بسا کارهای کم وناچیز، که از کارهای بسیار رشد ونموّ بیشتری دارد. برخی از تألیفات و اقدامات شایسته و مراکز خدماتی به اندازه ای خیر و برکت و آثار وجودی دارد که بسیاری از آثار و نوشته‌ها و اعمال، فاقد آنست. پس برکت نیز یکی از شرایط کمال عبادات است. از نماز ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357
274.8K
سوال: ⁉️ چرا باید در نماز حجاب داشته باشیم مگر خدا به ما نامحرم است؟
Part01_چگونه یک نماز خوب بخوانیم.mp3
18.99M
فایل صوتی/سخنرانی با بیان استاد قسمت1️⃣ *چگونه دیگران را قانع کنیم نماز بخوانند؟ *تصور اشتباه از نماز خوب *تعریف نماز خوب 1. کاهش نقایص زندگی 2. تنظیم روح آدمی 3. آباد کردن دنیا 4. کلید مقامات مادی و معنوی *برخی از آثار نماز خوب *سادگی و راحت بودن نماز خوب *نماز ابتدایی، رعایت ادب *نماز در مرحله اول، رعایت ادب است، نه عشق بازی *خدا آداب نماز را واجب کرده، نه حال و گریه را
.......: فصل پنجم در شمهاى از آداب وضو است به حسب باطن و قلب من ذلک ما ورد عن الرّضا علیه السلام : انَّما امرَ بالوضُوء لیکونَ العبـد طـاهراً اذا قـام بـینَ یـدىِ الْجبارِ و عنْد مناجاته ایاه ،مطیعاً لَه فیما امرَه نَقیاً منَ الْادناسِ و النَّجاسۀِ؛ مع ما فیه مـنْ ذَهـابِ الکَسلِ و طَرْد النُّعاسِ و تَزْکیۀِ الْفُؤاد للْقیامِ بینَ یدىِ الْجبارِ، و انّما وجب على الْوجه و الْیـدینِ و الرّأْسِ و الرَّجلَینِ، لَانَّ العبد اذا قام بینَ یدىِ الْجبارِ، فَانّما ینْکَشف منْ جوارِحه و یظْهرُ ما وجـب فیه الوضُوء؛ و ذلک انَّه بِوجه یسجد و یخْضَع ،و بِیده یسأَلُ و یرْغَب و یرْهب و یتَبتَّـلُ، و بِرَأْسـه یستَقْبِلُه فى رکوعه و سجوده ،و بِرِجلَیه یقُوم و یقْعد ...(110 ( الخبر مى فرماید: همانا امر شده است به وضوء تا آن که بنده پاك باشد هنگامى کـه مـى ایـستد مقابل خداى جبار و وقت مناجات نمودن او حق را و براى آن که مطیع باشد در آنچـه او را امـر فرموده و پاکیزه باشد از کثافات و نجاست؛ با آن که در آن است فوائـد دیگـر از قبیـل برطـرف شدن کسالت و رفع شدن چرت و پاکیزه شدن دل براى ایستادن در مقابل خداى جبار . تا اینجا نکته اصل وضو را بیان فرمود؛ و اهل معرفت و اصحاب سلوك را متنبه نمود به این کـه در محضر مقدس حقّ جلّ و علا ایستادن و مناجات با قاضى الحاجات نمودن را آدابى است کـه باید منظور شود؛ حتّى با قذارات صوریه و کثافات ظاهریه و کسالت چشم ظاهر نیز نباید در آن محضر رفت چه جاى آن که دل معدن کثافات باشد و قلب مبتلاى به قاذورات معنویه که اصـل همه قذارات است باشد . با آن که در روایت است که خداى تعالى نظر نمـى کنـد بـه صـورتهاى شما بلکه نظر مى فرماید به قلب هاى شما (111 .(و با آن که با آنچه انسان به حق تعـالى توجـه مىکند و آنچه که از عوالم خلقیه لایق نظر به کبریاى عظمت و جلال است قلب اسـت و دیگـر جوارح و اعضاء را از آن حظّ و نصیبى نیست، مع ذلک طهارت صوریه و نظافـت ظاهریه را نیـز اهمال ننموده اند: صورت طهارت را براى صورت انسان مقرر فرمودند، و باطن آن را بـراى بـاطن . او و از آن که تزکیه قلب را در این حدیث شریف از فوائد وضوء قرار داده، معلوم شود که بـراى وضوء باطنى است که به آن تزکیه باطن شود؛ و نیز رابطه مـا بـین ظـاهر و بـاطن و شـهادت و غیب معلوم شود؛ و نیز استفاده شود که طهور ظا هرى و وضوء صورى از عبادات است و اطاعـت رباست، و از این جهت طهور ظاهر موجب طهور باطن گردد، و از طهارت صورى تزکیـه فـؤاد حاصل شود . بالجمله، سالک الى اللَّه باید در وقت وضوء متوجه شود به اینکه مى خواهد متوجـه محضر مقدس حضرت کبریا شود؛ و با این احوالِ قلوب که او را است، لیاقت محضر ندارد، بلکـه شاید مطرود از درگاه عزّ ربوبیت شود؛ پس، دامن همت به کمر زند که طهـارت ظـاهرى را بـه باطن سرایت دهد و قلب خود را، که مورد نظر حق، بلکه منزلگاه حضرت قـدس اسـت، از غیـر حقّ تطهیر کند و تفرعن خود و خودیت را، که اصل اصول قذارات ا ست، از سر بیفکند تـا لایـق مقام مقدس شود . و پس از آن، حضرت رضا سلام اللَّه علیه وجه اختصاص اعضاى مخـصوصه را در وضو بیان مىفرمایند و مىگویند : و همانا واجب شد بر رو و دو دست و سر و دو پا، زیـرا کـه بنـده وقتـى کـه ایـستاد در حـضور حضرت جبار، همانا منکشف مى شود ا ز جوارح او و ظاهر گـردد آنچـه کـه وضـوء در آن واجـب شود؛ زیرا که با رویش سجده کند و خضوع نماید، و با دستش سؤال و رغبت و رهبـت نمایـد و منقطع به حق شود، و با سرش استقبال کند حق را در رکوع و سجودش، و با پاهایش بایستد و بنشیند . حاصل فرموده آن جناب آن است که چون ای ن اعضا را دخالت است در عبودیت حـق و از ایـن اعضا ظاهر شود آن، از این جهت تطهیر آنها لازم شده است . پـس از آن، چیزهـایى کـه از آنهـا ظاهر شود بیان فرمودند و راه اعتبار و استفاده را براى اهلش بـاز نمودنـد و اهـل معـارف را بـه اسرار آن آشنا فرمودند به این که آنچه محل ظه ور عبودیت است در محضر مبـارك حـقّ بایـد طاهر و پاکیزه باشد و اعضاء و جوارح ظاهریه، که حظّ ناقصى از آن معـانى دارنـد، بـى طهـارت لایق مقام نیستند؛ با آنکه خضوع از صفات وجه بالحقیقـه نیـست و سـؤال و رغبـت و رهبـت و تبتّل و استقبال هیچ یک از شئون اعضاى حسیه نیستند، و لى چون این اعضاء مظاهر آنها است تطهیر آنها لازم آمد . پس، تطهیر قلب که محل حقیقى عبودیت و مرکز واقعى این معانى اسـت تطهیرش لازم تر است؛ و بدون تطهیر آن اگر با هفت دریا اعضاء صوریه را شست و شـو نماینـد، تطهیر نشود و لیاقت مقام پیدا نکند، بلکه شیطان را در آن ت صرّف باشد و از درگاه عزّت مطرود گردد . وصل: و من ذلک ما عن العلَلِ بِاسنادهقالَ : جاء نَفَرٌ منَ الیهود الى رسولِ اللَّه صلى اللَّه و علیه و آله. فَسأَلُوهعنْ مسائ
لَ؛ و کانَ فیما سأَلوه : اخْبِرْنا، یا محمد) ص)، لاى علَّۀٍ تُوضَّـ أُ هـذه الْجـوارِح الاربع و هى انْظَف الْمواضعِ فى الْجسد؟ فقال النَّبى صلّى اللَّه علیه و آله : لَما انْ وسوس الشَّیطانُ الى آدم ) ع( و دنا منَ الشَّجرَةِ، فَنَظَرَ الَیها، فَذَهب ماء وجهه؛ ثُم قام ومشى الَیها، و هى اولُ قَدمٍ مشَت الَى الْخَطیئَۀِ؛ ثُم تَناولَ بِیده منها ما علَیها و اکَـلَ، فَتَطـایرَ الحلـى و الْحلَـلُ عـنْ جـسده . فَوضَع آدم یده على . ام رأْسه و بکى فَلَما تاب اللَّه علَیه، فَرَض اللَّه علَیه و على ذُر یته تَطْهیرَ هذه الْجوارِحِ الْاربعِ : فَامرَ اللَّه عزَّ و جلَّ بِغَسلِ الْوجه ،لما نَظَرَ الَى الشَّجرَةِ؛ و امـرَه بِغَـسلِ الْیـدین الَـى ا الْمرْفَقَینِ، لما تَناولَ بِهِما؛ و امرَ بِمسحِ الرَّأْسِ لما وضَع یده على م رأْسهو امرَه بِمسحِ الْقَدمینِ، لما مشى بِهِما الَى الْخَطیئَۀِ(112 .( حاصل ترجمه آن که : یهودان سؤال کردند از حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله که به چه علّت وضوء مختص به این چهار موضع شد، با آن که اینها از همه اعضاء بدن نظیف ترند. فرمود: چون شیطان وسوسه کرد آدم را و او نزدیک آن درخت رفت و نظر به سوى آن کرد، آبرویش ریخت؛ پس برخاست و به سوى آن درخت روان شد - و آن اول قدمى بود که براى گناه برداشـته شـد . پس از آن با دست خویش آنچه در آن درخت بود چید و خورد، پس زینت و زیـور از جـسمش پرواز نمود . و آدم دست خود را بالاى سرش گذاشت و گریه نمود . پس چون خداونـد توبـه او را قبول فرمود، واجب نمود بر او و بر ذریه اش پاکیزه نمودن این چهار عـضو را؛ پـس، امـر فرمـود خداى عزّ و جل به شستن روى، براى آن که نظر نمود به شجره؛ و امر فرمود به شستن دسـتها تا مرفق، چون با آ نها تناول نمود؛ و امر فرمود به مسح سر، چون دست خود را به سر گذاشت؛ و امر نمود به مسح قدمها، چون که با آنها به سوى گناه رفته بود در باب علّت وجوب صوم نیز در حدیث شریف است که یهودان سؤال نمودند که به چه علّـت واجب نمود خداوند بر امت تو سى روز روزه در رو زها. فرمود: همانا آدم علیه السلام چـون از آن درخت خورد باقى ماند در شکمش سى روز؛ پس، واجب فرمود خداونـد بـر آدم و بـر ذریـه اش سى روز گرسنگى و تشنگى را؛ و تفضّل فرمود بر آنها به این که در شبها اجازه خـوردن داد بـه آنها(113 .( از این احادیث شریفه اهل اشارات و اصح اب قلوب را استفاده هایى باشد کـه خطیئـه آدم علیـه السلام با آن که از قبیل خطیئات دیگران نبوده، بلکه شـاید خطیئـه طبیعیـه بـوده یـا خطیئـه توجه به کثرت که شجره طبیعت است بوده یا توجه به کثرت اسمائى پس از جاذبه فناى ذاتـى بوده، لکن از مثل آدم علیه السلام، که صفى ا للَّه و مخصوص به قرب و فناى ذاتى است، متوقّـع نبوده. لهذا به مقتضاى غیرت حبى ذات مقدس حق اعلان عصیان و غوایت او را در همه عـوالم و در لسان همه انبیاء علیهم السلام فرمود . و قال تعالى : و عصى ( آدم ربـه فَغَـوى 114 .(بـا ایـن وصف، این همه تطهیر و تنزیه لا زم است براى خود و ذریه اش که در صلب او مـستکنّ بودنـد و در خطیئه شرکت داشتند، بلکه پس از خروج از صلب نیز شرکت نمودند . پس خطیئه آدم و آدم زادگان را چنانچه مراتب و مظاهرى است- چنانچـه اول مرتبـه آن توجـه به کثرات اسمائیه و آخر مظهر آن اکل از شجره منهیه اسـت کـ ه صـورت ملکـوتى آن درختـى است که در آن انواع اثمار و فواکه است؛ و صورت ملکىِ آن طبیعت و شـئون آن اسـت و حـب دنیا و نفس که اکنون در این ذریه است از شئون همان میل به شجره و اکل آن اسـت - همـین طور از براى تطهیر و تنزیه و طهارت و صلاة و صیام آنها، که بـراى خـروج از خ طیئـه پـدر کـه اصل است مراتب بسیارى است مطابق مراتب خطیئه . و از این بیان معلوم شد که جمیـع انـواع معاصى قالبى ابن آدم از شئون اکل شجره است و تطهیر آن بـه طـورى اسـت؛ و جمیـع انـواع معاصى قلبیه آنها نیز از شئون آن شجره است؛ و تطهیـر آن بـه طـورى اسـت . و جمیـع انـواع معاصى روحیه از آن، و تطهیر آن به طورى است . و تطهیر اعضاى ظاهریه ظلّ طهارات قلبیه و روحیه است براى کمـل، و دسـتور و وسـیله آنهـا است براى اهل سلوك . و انسان تا در حجاب تعین اعضا و طهارات آنها است و در آن حد واقـف است، از اهل سلوك نیست و در خطیئه باقى مانده؛ و چون اشتغال به مراتب طهارات ظاهریه و باطنیه پیدا کرد و طهارات صوریه قشریه را وسیله طهارات معنویـه لبیـه قـرار داد و در جمیـع عبادات و مناسک حظوظ قلبیه آنها را نیز ملحوظ داشت و از آنهـا برخـوردار شـد بلکـه جهـات باطنیه را بیشتر اهمیت داد و مقصد اعلاى مهم د انست، داخل در باب سلوك راه انسانیت شده؛ چنانچه در حدیث شریف کتاب مصباح الشریعه به آن اشاره شده آنجا که فرماید : و طَهرْ قَلْبـک بالتَّقْوى و الْیقینِ عنْد طَهارةِ جوارِحک بِالْما
ء 11(پس، انسان سالک را اول سلوك علمى لازم است که به برکت اهل ذ کر سلام اللَّه علیهم مراتب عبادات را تشخیص داده و عبادات صـوریه را نازله عبادات قلبیه و روحیه بداند؛ و پس از آن شروع به سلوك عملى، که حقیقت سلوك است . و غایت این سلوك تخلیه نفس از غیر حق است و تحلیه آن به تجلّیات اسمائى و ذاتى اسـت و . چون سالک را این مقام دست دهد، سلوکش به انتهاء رسد و غایت سیر کمالى بـرایش حاصـل شود؛ پس به اسرار نسک و عبادات و به لطایف سلوك نائل شود؛ و آن تجلّیات جلالیه است کـه اسرار طهارات است و تجلّیات جمالیه است که غایت عبادات دیگر است . و تفـصیل آن از عهـده این اوراق خارج است الصلاة امام خمینى رضوان االله تعالی علیه https://eitaa.com/zandahlm1357
🔆متن شبهه: شما این تناقض در قرآن را چگونه پاسخ می دهید که در آیاتی الله می گوید فرعون غرق شد اما در آیه در سوره سخن از نجات فرعون می آورد 🔆پاسخ شبهه: 1⃣ در این شکی نیست که به همراه همراهیان و معاندان تحت خدمت خود ، مورد عذاب خداوند قرار گرفته و همه شدند چنان که می فرماید ؛ « فرعون و لشكريانش به ناحق در زمين استكبار كردند، و پنداشتند به سوى ما باز نمى گردند ، ما نيز او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم، اكنون بنگر پايان كار ظالمان چه شد » ( قصص 39_40) 2⃣ این در آیات متعددی تکرار شده است ؛ اسراء 103_ طه 78_ عنکبوت 39_40_ ذاریات 40 و ... 3⃣ حال آنچه مورد قرار گرفته است آیه زیر است که می فرماید ؛ « بنى اسرائيل را از دريا (رود عظيم نيل) عبور داديم، و فرعون و لشكرش از سر ظلم و تجاوز بدنبال آنها رفتند، تا هنگامى كه غرقاب دامن او را گرفت گفت ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده اند وجود ندارد، و من از مسلمين هستم ، (اما به او خطاب شد) الان؟! در حالى كه قبلا عصيان كردى و از مفسدان بودى؟ ولى امروز بدنت را (از آب) نجات مى دهيم تا عبرتى براى آيندگان باشى، و بسيارى از مردم از آيات ما غافلند » ( یونس 90_92) 4⃣ در اينكه از بدن در اينجا چيست؟ در ميان مفسران گفتگو است، اكثر آنها معتقدند منظور همان جسم بى جان فرعون است، چرا كه عظمت فرعون در افكار مردم آن محيط چنان بود كه اگر بدنش از آب بيرون نمى افتاد بسيارى باور نمى كردند كه فرعون هم ممكن است غرق شده باشد، و ممكن بود به دنبال اين ماجرا افسانه هاى دروغين در باره و حيات فرعون بسازند، لذا خداوند بدن بى جان او را از آب بيرون افكند. 5⃣ جالب اينكه بدن در لغت- آن چنان كه راغب در مفردات گفته- به معنى جسد عظيم است و اين مى رساند كه فرعون همانند بسيارى از مرفهين كه داراى زندگانى پر زرق و برق افسانه اى هستند، اندامى درشت و چاق و چله داشت. 6⃣ ولى بعضى ديگر گفته اند كه يكى از معانى" بدن" زره" است و اين اشاره به آن است كه خداوند فرعون را با همان زره زرينى كه بر تن داشت از آب بيرون فرستاد تا بوسيله آن شناخته شود و ترديدى براى كسى باقى نماند. 7⃣ اين نكته نيز شايان توجه است كه جمله فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ با فاء تفريع، آغاز شده و اين ممكن است اشاره به آن باشد كه آن ايمان بى روح فرعون در اين لحظه نااميدى و گرفتارى در چنگال مرگ، اين ايمانى كه همانند جسم بى جانى بود اين مقدار كرد كه خداوند جسم بى جان فرعون را از آب نجات داد تا طعمه ماهيان دريا نشود و هم عبرتى باشد براى آيندگان ، هم اكنون در موزه هاى" مصر" و" بريتانيا" يكى دو بدن از فراعنه به حال موميايى باقى مانده است، آيا بدن فرعون معاصر موسى در ميان آنها است كه بعدا آن را به صورت موميايى حفظ كرده اند يا نه؟ دليلى در دست نداريم، ولى تعبير" لِمَنْ خَلْفَكَ" ممكن است اين احتمال را كند كه بدن آن فرعون در ميان اينها است، تا عبرتى براى همه آيندگان باشد، زيرا تعبير آيه مطلق است و همه آيندگان را شامل مى شود. 📚تفسیر نمونه ج8 ص 377
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 وهابی‌ها میگن چرا برای ائمه گنبد و بارگاه می‌سازید! این‌ها بدعته و زمینه ساز شرک است! 🎞 پاسخ کامل در کلیپ ضمیمه شده ❓ چند پرسش از وهابیت: ١- اگر پیامبر فرموده گنبد نسازید چرا روی قبر پیامبر ساختند؟ ٢- چرا شما بقیه قبور را تخریب کردید ولی قبر پیامبر را که دارای گنبد وبارگاه است تخریب نکردید؟ ٣- آیا روایتی داریم که بگوید ساختن گنبد وبارگاه روی قبور حرام است به‌جز قبر پیامبر؟ ۴- چرا بارگاه داشتن قبور ابوحنیفه و احمد بن حنبل و شافعی و بخاری و خالد بن ولید شرک نیست ولی بارگاه قبور اهلبیت شرک است؟. ۵- چرا عمل به فتوای تخریب قبور فقط در مورد قبور اهلبیت انجام می‌شود؟؟ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
🔆متن شبهه: اگر امامان از غیب آگاهی داشتند پس چرا در موارد متعددی آگاهی خود را از غیب انکار می‌کردند مانند این حدیث ؛ «چهار نفر از اصحاب امام صادق در مجلس آن حضرت بودند که آن حضرت با حال خشم نزد آنها آمده و فرمود: تعجب است از آنان که خیال می‌کنند ما غیب می‌دانیم با این که جز خدا هیچ کس غیب نمی داند من می‌خواستم کنیز خود را تنبیه کنم فرار کرد و ندانستم که در کدام اطاق از اطاقهای خانه است». ( الکافی ۱ ص۲۵۷) 🔆پاسخ شبهه: 1⃣ این قبیل روایات در صدد رد اعتقاد کسانی است که آگاهی امامان از غیب را «ذاتی» و بدون تعلیم الهی می‌دانند وحضرت با این بیان می‌خواهند به مردم بفهمانند که اگر خدا آنها را از غیب آگاه نکند، از پیش خود آگاه نیستند چنان که در روایت دیگر چنین آمده است: «انّ عالمنا لا یعلم الغیب ولو وکل اللّه عالمنا إلی نفسه کان کبعضکم ولکن یحدث إلیه ساعة بعد ساعة... ». «عالم ما اهل بیت دارای علم غیب (ذاتی) نیست و باید خدا به او تعلیم کند و اگر خدا او را به خود واگذارد و چیزی به او تعلیم نکند او هم مانند یکی از مردم عادی خواهد بود ولی خداوند همیشه به او علم می‌آموزد». 📚 بصائر الدرجات، ص ۹۴، چاپ سنگی. 2⃣ نیز در روایت دیگر از امام زمان علیه السلام این طور نقل شده است ؛ «من بیزارم از کسانی که بگویند ما اهل بیت علم غیب داریم و یا در ملک و قدرت، با خدا شریک هستیم ما شریک علم و قدرت خدا نیستیم». 📚 احتجاج طبرسی، ص ۲۶۵، چاپ سنگی نجف. 3⃣ واضح است که این روایت در صدد رد اعتقاد آنان است که می‌خواهند امام را مانند خدا ذاتاً آگاه از غیب بدانند و گرنه کسی که امام را به تعلیم الهی از غیب آگاه بداند او را شریک علم خدا قرار نداده است. گواه روشن این مطلب ذیل همان روایتی است که در سؤال ذکر شده است. زیرا راوی آن روایت می‌گوید ؛ پس از تمام شدن مجلس، که حضرت صادق (علیه السلام) داخل خانه خود شدند با دو نفر دیگر خدمت امام رسیدیم و گفتیم: فدایت شویم ما گفتار شما را راجع به این که دنبال کنیزتان می‌گشتید و نمی دانستید در کدام اطاق خانه است، شنیدیم ولی ما می‌دانیم که شما از علم گسترده ای برخوردار هستید و در عین حال شما را با جمله «عالم به غیب» توصیف نمی کنیم. حضرت در پاسخ آنها، راجع به این که « » نزد امامان است شرحی دادند و در حقیقت گفتار آنان را تصدیق کردند. 4⃣ از این بیان روشن می‌شود که امام صادق (علیه السلام) از این که جمله «عالم به غیب» درباره آنها گفته شود ناراحت بودند. 5⃣ در آن زمانها علم غیب به معنای علم غیب ذاتی و بدون تعلیم استعمال می‌شده است و از همین جهت اصحاب امام صادق (علیه السلام) به آن حضرت می‌گویند ما شما را به علم غیب نسبت نمی دهیم. 📚منشور جاوید ، سبحانی ،ج 10 ص 138
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 -کوتاه -شناسی 🌐موضوع :چرا شیعیان در نماز دست شون رو نمیبندن؟ ✅ تصریح جالب عالم مشهور اهل سنت بر نبستن دست ها در نماز 🎙حجه الاسلام محمد رضا 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
توضیحات درباره دعای معراج.mp3
3.88M
✅ در برنامه یکی از تجربه کنندگان گفت با خواندن دوباره برگشت 🔰اما بارها گفته شده این دعا جعلی هست و هیچ سندی ندارد. حالا با این تناقض چه کنیم؟ 🎤 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)