هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: نمل متن حديث سورة النمل (۲۷) الصدوق قال: حدّثنا عبدالله بن محمّد بن عبدالوهّاب القرشى، قا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
نور
متن حديث
سورة النور (۲۴) ۱- علىّ بن إبراهيم قال: حدّثنى أبى عن عبدالله بن جندب، قال: كتبت إلي أبى الحسن الرضا عليه السلام أسأل عن تفسير هذه الآية [ الله نور السموات و الارض... و الله بكل شئ عليم ]. فكتب إلي الجواب: أما بعد فإنّ محمّداً كان أمين الله فى خلقه، فلمّا قبض النبىّ كنّا أهل البيت ورثته، فنحن امناء الله فى أرضه، عندنا علم المنايا و البلايا و أنساب العرب و مولد الإسلام، و ما من فئة تضلّ مائة به و تهدى مائة به إلّا و نحن نعرف سائقها و قائدها و ناعقها، و إنّا لنعرف الرّجل إذا رأيناه بحقيقة الإيمان و حقيقة النفاق. و إنّ شيعتنا لمكتوبون بأسمائهم و أسماء آبائهم، أخذ الله علينا و عليهم الميثاق، يوردون موردنا، و يدخلون مدخلنا، ليس علي ملّة الإسلام غيرنا و غيرهم إلي يوم القيامة، نحن آخذون
بحجزة نبيّنا، و نبيّنا آخذ بحجزة ربّنا، و الحجزة النور، و شيعتنا آخذون بحجزتنا، من فارقنا هلك، و من تبعنا نجا، و المفارق لنا و الجاحد لولايتنا كافر، و متّبعنا و تابع أوليائنا مؤمن، لايحبّنا كافر، و لا يبغضنا مؤمن، و من مات و هو يحبّنا كان حقّاً علي الله أن يبعثه معنا. نحن نور لمن تبعنا، و هدي لمن اهتدى بنا، و من لم يكن منّا فليس من الإسلام فى شى ء، و بنا فتح الله الدين و بنا يختمه، و بنا أطعمكم الله عشب الأرض، و بنا أنزل الله قطر السماء، و بنا آمنكم الله من الغرق فى بحركم و من الخسف فى برّكم، و بنا نفعكم الله فى حياتكم، و فى قبوركم، و فى محشركم، و عند الصّراط، و عند الميزان، و عند دخولكم الجنان. مثلنا فى كتاب الله، كمثل مشكاة و المشكاة فى القنديل فنحن المشكاة فيها مصباح المصباح، محمّد رسول الله (المصباح فى زجاجة) من عنصرة طاهرة (الزجاجة كأنّها كوكب درّى يوقد من شجرة مباركة زيتونة لاشرقيّة و لا غربيّة) لادعيّة و لامنكرة (يكاد زيتها يضى ء و لو لم تمسسه نار) القرآن (نور علي نور يهدى الله لنوره من يشاء و يضرب الله الأمثال للناس و الله بكلّ شى ء عليم). فالنّور علىّ عليه السلام يهدى الله لولايتنا من أحبّ، و حقّ علي الله أن يبعث وليّنا مشرقاً وجهه منيراً برهانه، ظاهرة عند الله حجّته
، حقّاً علي الله أن يجعل أولياءنا المتّقين و الصدّيقين و الشّهداء و الصّالحين و حسن اُولئك رفيقاً. فشهداؤنا لهم فضل علي الشهداء بعشر درجات، و لشهيد شيعتنا فضل علي كلّ شهيد غيرنا بتسع درجات، نحن النجباء، و نحن أفراط الأنبياء و نحن أولاد الأوصياء، و نحن المخصوصون فى كتاب الله، و نحن أولى النّاس برسول الله صلّي الله عليه و آله، و نحن الّذين شرع الله لنا دينه، فقال [ الله ] فى كتابه (شرع لكم من الدّين ما وصّي به نوحاً و الّذى أوحينا إليك - يا محمّد - و ما وصّينا به إبراهيم و موسي و عيسي). قد علّمنا و بلّغنا ما علمنا و استودعنا علمهم، و نحن ورثة الأنبياء و نحن ورثة اُولى العلم و اُولى العزم من الرّسل أن أقيموا الدين (و لاتموتنّ إلّا و أنتم مسلمون) كما قال الله (و لاتتفرّقوا فيه كبر علي المشركين ما تدعوهم إليه) مِن الشرك مَن أشرك بولاية علىّ عليه السلام (ما تدعوهم إليه) من ولاية علىّ عليه السلام. يا محمّد فيه هدى (و يهدى إليه من ينيب)، من يجيبك إلي بولاية علىّ عليه السلام و قد بعثت إليك بكتاب فتدبّره و افهمه، فإنّه شفاء لما فى الصدور و نور، و الدليل علي أنّ هذا مَثَل لهم قوله (فى بيوت أذن الله أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها بالغدوّ و الآصال - إلي قوله - بغير حساب) ثمّ ضرب الله مثلاً لأعمال من نازعهم،
فقال (و الّذين كفروا أعمالهم كسراب بقيعة) و السراب هو الّذى تراه فى المفازة يلمع من بعيد كأنّه الماء، و ليس فى الحقيقة بشيء فإذا جاء العطشان لم يجده شيئاً، و البقيعة المفازة المستوية. ۲- الكلينى عن علىّ بن محمّد عن سهل بن زياد عن يعقوب بن يزيد عن العباس بن هلال قال: سألت الرضا عليه السلام عن قول الله (الله نور السّموات و الأرض) فقال: هاد لأهل السماء، و هادٍ لأهل الأرض. و فى رواية البرقيّ: هدي من فى السماء، و هدي من فى الأرض.
سوره نور (۲۴) ۱- علي بن ابراهيم از پدرش، از عبدالله بن جندب روايت كرده است كه گفت: طي نامه اي به ابوالحسن الرضا (ع) از ايشان راجع به تفسير آيه (خداوند نور آسمانها و زمين است... و خدا به هر چيزي داناست) ۱ سؤال كردم، آن حضرت در جوابم نوشت: اما بعد، همانا محمد امينِ خدا در ميان خلق او بود، و چون پيامبر رحلت فرمود ما اهل بيت وارثان او شديم، بنابر اين ما نيز امناي خدا در زمين هستيم، علم مردنها و بلايا و نسبهاي عرب و زادگاه اسلام نزد ماست، هيچ گروهي نيست كه صد نفر را گمراه يا صد نفر را هدايت كند مگر آن كه ميدانيم از كجا نشأت ميگيرد، رهبرش كيست و غوغاگر آن كيست، ما هر مردي را كه ميبينيم ميفهميم آيا براستي
مؤمن است يا منافق. شيعيان ما به نام خود و نام پدرانشان (نزد ما) مكتوب است، خدا از ما و از آنان (نسبت به امامت و ولايت ما و اطا
عت آنان از ما) پيمان گرفته است، هر جا كه ما وارد شويم آنان نيز وارد ميشوند، و هر كجا كه ما در آييم آنان هم در ميآيند، جز ما و آنان، تا روز قيامت، كسي ديگر بر آيين اسلام نيست. ما به كمربند پيامبرمان چنگ در زده ايم، و پيامبرمان به كمربند خدايمان - و مقصود از كمربند نور است - و شيعيان ما به كمر بند ما چنگ در زده اند، هر كه از ما جدا شود هلاك شود، و هر كه از ما پيروي كند نجات يابد، و جدا شونده از ما و منكر ولايت ما كافر است، و پيروي كننده از ما و پيرو دوستان ما مؤمن است، هيچ كافري ما را دوست نمي دارد، و هيچ مؤمني دشمنمان نمي دارد، هر كس با دوستي ما از دنيا برود بر خداست كه او را با ما برانگيزد. ما براي آن كه از ما پيروي كند نور و روشنايي (راه) هستيم، و براي هر كس كه از ما راهنمايي بجويد راهنماييم، هر كه از ما نباشد از اسلام بهره اي ندارد، خداوند اين را با ما آغاز كرده است و به ما ختم ميكند، به بركت وجود ماست كه خداوند گياهان زمين را
براي شما ميروياند، به بركت وجود ماست كه خداوند از آسمان باران ميفرستد، به بركت وجود ماست كه خداوند شما را از غرق شدن در دريا و فرو رفتن در كام زمين نگه ميدارد، و به واسطه ماست كه خداوند در زندگي تان و در قبرهايتان و در محشرتان، و در هنگام صراط و ميزان و ورود به بهشت به شما سود ميرساند (و كمكتان ميكند). مثل ما در كتاب خدا، مثل چراغداني است كه در آن چراغ است، پس ما چراغدان هستيم كه در آن چراغي باشد، و چراغ همان محمد رسول خداست، (آن چراغ درون آبگينه اي است (از عنصري پاك) و آن آبگينه چونان ستاره درخشنده اي است برافروخته از روغن درخت پر بركت زيتون كه نه خاوري است و نه باختري (يعني نه نطفه ناپاك است و نه مجهول النسب) روغنش روشني بخشد هر چند آتشي بدان نرسد (كه مقصود از آتش قرآن است) روشنايي بر روي روشنايي است و خدا هر كس را كه بخواهد به نور خويش راه مينمايد و خدا براي مردم مثلها ميآورد و خدا به هر چيزي داناست) ۲. اين نور، علي (ع) است و خداوند هر كه را كه دوست داشته باشد با ولايت ما رهنمون ميشود، و بر خداست كه دوستدار ما را با چهره اي تابان و برهاني روشن و حجتي آشكار نزد خود، برانگيزد، بر خداست كه دوستان
ما را در زمره پرهيزگاران و صديقان و شهيدان و صالحان قرار دهد، و چه نيكو رفيقان و همدماني هستند ايشان. شهداي ما بر ساير شهدا ده درجه برتري دارند، و شهيد شيعه ما بر شهيد غير ما نه درجه، ماييم برگزيدگان، و ماييم بازماندگان پيامبران و فرزندان اوصيا (ي پيامبران)، و ماييم ويژگان در كتاب خدا، و ما از همه مردم به رسول خدا (ص) نزديكتريم، و اين ما هستيم كه خداوند دينش را برايمان مقرر كرده و در كتاب خود فرموده است (براي شما از دين همان را مقرر كرد كه به نوح سفارش كرد و آنچه را به تو وحي كرديم -اي محمد- و آنچه را به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش كرديم، (به ما آموخت و رساند آنچه را كه بايد بياموزد و علوم اين پيامبران را به ما سپرد، و ما وارثان پيامبران هستيم و ما وارثان صاحبان علم و پيامبران اولوالعزم هستيم و آن سفارش اين بود كه) دين را به پا داريد) ۳ و (جز مسلمان نميريد) ۴ چنان كه خداوند فرمود (و در دين پراكنده و فرقه فرقه نشويد، تحمل آنچه بدان دعوت ميكنيد بر مشركان دشوار است) يعني كساني كه به ولايت علي (ع) مشرك شدند بر آنان دشوار است تحمل آنچه بدان دعوت ميكنيد، يعني ولايت علي، اي محمد (هدايت در اوست و خداوند هر كس را كه بدو باز گردد به سوي خود
رهنمون ميشود
) ۵، يعني هر كس كه دعوتِ تو ولايت علي (ع) را بپذيرد. (اي عبدالله بن جندب) اين نامه را برايت ميفرستم، پس در آن نيك بيندش و سعي كن مطالب آن را بفهمي، چرا كه مطالب آن شفا بخش سينهها و روشنگر دلهاست، و دليل بر آن كه اين (آيه نور) مثلي است براي آنان (ائمه عليهم السلام) اين سخن خداوند است كه (در خانههايي كه خداوند اجازه داده است تا نام او در آنها به بلندي ياد شود و هر بام و شام او را تسبيح گويند.... بدون حساب) ۶ پس از آن خداوند براي اعمال مخالفان ايشان مثلي زده و فرموده است (و آنان كه كافر شدند اعمالشان چونان سرابي در بيابان است) ۷ سراب چيزي است كه در بيابان از دور ديده ميشود و ميدرخشد و به نظر ميرسد كه آب است، اما وقتي شخص تشنه نزديك آن ميرسد چيزي نمي يابد۸. ۲- كليني از علي بن محمد، از سهل بن زياد، از يعقوب بن يزيد، از عباس بن هلال روايت كرده است كه گفت: از حضرت رضا (ع) درباره آيه (خدا نور آسمانها و زمين است) ۹، سؤال كردم، فرمود: يعني هدايت كننده اهل آسمان و اهل زمين است، در روايت برقي آمده است: يعني هر كس را كه در آسمان و در زمين
است هدايت ميكند ۱۰.
منبع حديث
۱- نور/ ۳۵. ۲- نور/ ۳۵. ۳- شورى/ ۱۳. ۴- آل عمران / ۱۰۲. ۵- شورى / ۱۳. ۶- نور / ۳۶-۳۸. ۷- نور / ۳۹. ۸- تفسير قمي۲/ ۱۰۴-۱۰۶. ۹- نور / ۳۵. ۱۰- اصول كافى ۱/ ۱۱۵.
#دانستنیهای امام رضا علیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️آریا عظیمی نژاد از گریه زندهیاد کریمخانی هنگام ضبط قطعه مشهور «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✅ کارگاه #مهدویت_و_فرق_انحرافی 5 💠 جلسه 5⃣ 🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور 👌 انتشار فای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
35.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کارگاه #مهدویت_و_فرق_انحرافی 6
💠 جلسه 6️⃣
🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور
👌 انتشار فایل آزاد و حلال
متن با ترجمه زیارت ناحیه مقدسه.pdf
439.6K
📕 مقتل از زبان منتقم
متن همراه با ترجمه " زیارت ناحیه مقدسه " ، دو رنگ و با خط درشت
◀️ زیارت نامه ای مهم که در حقیقت باید آن را مقتل امام حسین (ع) از زبان منتقم خون امام حسین (ع) دانست
✌️ پاسخ به دو شبهه مهم
1️⃣ آیا این زیارت نامه سند دارد ؟
🔰 پاسخ : این زیارت از طریق یکى از نایبان خاص امام زمان(عج) به دست برخى از اساتید شیخ مفید و سپس به شیخ مفید و سید مرتضى و ابن مشهدى رسیده است. «زیارت ناحیه» داراى سندهاى مختلف و معتبر بوده، در کتابهاى این سه بزرگوار ثبت و ضبط گردیده است. متأخرین از سید بن طاووس تا زمان حال نیز آن را نقل و صریحاً تأیید کردهاند
2️⃣ اگر سند دارد، چرا شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح این زیارت نامه را نیاورده است؟
🔰 پاسخ : شیخ عباس قمی خیلی از دعاها را نیاورده است، ایشان هدفش جمع همه ادعیه نبوده ، بلکه هدفش جمع گلچینی از دعاها بوده است ، ایشان اتفاقا در کتاب دیگرشان به نام " نفس المهموم " اشاره ای به این زیارت ناحیه می کنند.
🏴 در این ماه #محرم، از این زیارتنامه مهم غافل نشویم و همراه با امام زمان (عج) با مقتلی که ایشان برای ما گفتند ، برای امام حسین (ع) گریه کنیم 🏴
#نشر_حداکثری
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: و ناله میکند. گریهها هماهنگ میشود. همایش یک سرود جاودانه. کلامی آشنا. یا ابا عبدالله. ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
مأموریتی تازه
یک تکان هم کافی است. ولی پیک گردان که شب گذشته همراه حاجی به قرارگاه رفته بود، تو را
حسابی تکان میدهد.
«... بلند شو، بلند شو... زود باش، حاجی کارت داره... »
هنوز باورت نمی شود که اتفاقی افتاده و تو مجبوری از داخل کیسه خواب بیرون بیایی.
«... منو، منو کار داره... حاجی کجاست؟ »
ول کن هم نیست. دوباره تکان میدهد. شانهها را گرفته و به شدت تکان میدهد. کلافه کننده است. یکی دیگر از مسئول گروهانها هم بلند شده و در حال پوشیدن چکمه هاست. معلوم میشود خبری شده و باید بلند شویم. لایههای کیسه خواب لای زیپ آن گیر کرده و پایین نمی رود. تو هم خواب آلوده و کلافه با آن بازی میکنی. عجله پیک گردان هم تو را عصبانی تر میکند. ساعت را نگاه میکنی. ۲۵ / ۳ دقیقه بامداد. پیک گردان میرود تا مسئول گروهان دیگر را نیز بیدار کند. به هر حال خارج میشوی. آهسته و آرام. نباید بچههای دیگر بیدار شوند. البته شاید نتوانی با صدای توپ هم آنها را بیدار کنی. زیپ اورکت را تا آخر بالا میکشی و کلاه آن را هم روی کلاهی که بر سر داری، میکشی. تا چند
[صفحه ۲۰۳]
لحظه بعد هر سه آماده شده اید.
- خانی چه خبره؟ چی شده؟ حاجی کجاست؟
- حاجی تو قرارگاهه. گفت بیام شماها رو ببرم اونجا. باید برین شناسایی.
- شناسایی؟!... بچهها گاومون زاییده. بازم عملیات توی برف.
ناگهان مسئول گروهان سه ما را صدا میزند. به او نزدیک میشویم. بچههایی را که داخل کیسه خواب خوابیده اند نشان میدهد. تقریبا یخ زده اند. تمام صورتشان برفک زده. دانههای ریز یخ روی ریش و سبیل و صورت آنها نشست، تکان هم نمی خورند. ولی هنوز خواب هستند. جای گریه دارد، ولی چه میتوان کرد. امکانات نیست و جنگ سخت است.
بعضی از آنها شب گذشته نتوانستند چکمه هایشان را از پا در آوردند. پاهایشان ورم کرده. و حاج آقای گردان اجازه دادند از روی چکمه مسح کنند. حتی پاره کردن چکمهها ممکن است به پاهای آنها آسیب برساند. حالا هم سرما در حال نابودی آنهاست.
یکی از بچهها را به زور و زحمت بیدار کردیم. وضعیت را به او گفتیم و از او خواستیم تا دیگران را بیدار کند و آتشی بر پا کنند و نزدیک آتش بخوابند. همین طور که به سوی تویوتا میرفتیم، مسئول گروهان سه به عقب و به بدنهای نیمه یخزده نیروها نگاه میکرد و حالتی همچون گریه داشت.
هر چهار نفر جلوی تویوتا نشستیم. با زحمت و فشار. ولی بهتر از عقب است. قرارگاه زیاد عقب نیست. سه کیلومتر عقبتر. درست جایی که گلولههای توپ به زمین میخورد. قبضههای توپ خودی هم آنجا هستند. آنها هم شلیک میکنند. آتش دو طرفه است. میآید و میرود. هر دو سنگین و کشنده.
قرارگاه هم سردتر از مقر گردان است. همه یک پتو روی خود انداخته و اطراف یک نقشه جمع شده اند. فرماندهی لشکر به همراه فرماندهان دیگر، مشغول صحبت است. پس از ورود و عرض سلام در گوشه ای مینشینیم. اگر چند لحظه دیگر با ما صحبت نکنند، خوابمان میبرد. ولی یک لیوان چای داغ نجاتمان میدهد.
[صفحه ۲۰۴]
فرمانده لشکر در حالی که خیلی جدی و مصمم است ما را با خوشرویی به جلو میخواند. هنوز نقشه پهن است. یک کالک عملیاتی. دقیق دقیق. همه چیز مشخص شده. با رنگهای مختلف. ارتفاعات، جاده ها، مقرها،... معلوم است فرمانده لشکر هم چند روزی است استراحت نکرده. خیلی خسته است. به
سختی سخن میگوید. زانوی پای راست را زیر چانه اش گذاشته و گاهی چشمانش را روی هم میگذارد. خیلی خسته است. خسته تر از ما. با توضیحات فرمانده لشکر و مسئول طرح و عملیات و مسئول گردان متوجه میشویم که باید صبح و بعد از روشن شدن هوا، یک ارتفاع را با نیروهای گردان بپوشانیم. به این معنی که طی عملیات چند شب گذشته و پیشرویها و عقب نشینیهای مکرر، یک ارتفاع هنوز خالی است و یکی از طرفین ایران و عراق باید زودتر آن را تصرف کند. هر که زودتر نیرو به آن برساند موفق تر است. ما هنوز به طور کامل مطمئن نیستیم که عراق روی آن نیرو ندارد. به خاطر همین،
باید منتظر بمانیم و پس از شناسایی کامل و با دید باز، نیروها را به روی آن ببریم. در حال حاضر هم تنها گردان غیر درگیر، گردان ماست و باید با استفاده از نیروهای باقیمانده، آن ارتفاع را برای یک شب پوشش بدهیم. چنانچه عراق خود را به روی آن ارتفاع برساند و یا صبح متوجه شویم که عراق روی آن نیرو دارد، کار چند ارتفاع دیگر به مشکل بر میخورد و مجبوریم ارتفاع را تخلیه کنیم.
وضعیت عجیبی است. شاید همین یک ارتفاع مسیر عملیات را عوض کند. پس باید سریعتر عمل کرد. جای درنگ نیست. نبرد هوش با استفاده از حداکثر قدرت و توان نظامی.
فرماندهی لشکر خودش به خستگی و کمی روحیه نیروهای گردان واقف است و به آن اشاره میکند، ولی چاره ی دیگری نمانده و بهترین گردان انتخاب شده و ان شاء الله پس از فردا شب، برای رفتن نیروها به
اردوگاه و عقب اقدام خواهد شد.
حالا هم باید برای شناسایی آن ارتفاع به دی
دگاه رفت تا از آنجا به طور کامل
و دقیق شرایط را بررسی کرد. برو بچههای اطلاعات و عملیات هم منتظر ما هستند تا ما را برای کار، توجیه کنند.
صدای انفجار خمپارهها همیشه بعد از دیدن نور آنها شنیده میشود. منطقه عملیاتی است و به طور عادی درگیری خمپاره اندازها و توپخانهها ادامه دارد. هم نیروها را نشانه میگیرند و هم مواضع یکدیگر را. از قرارگاه تا دیدگاه که روی یک ارتفاع بلند مشرف به منطقه مورد نظر قرار دارد، چندین گلوله ی سرگردان در اطراف ماشین منفجر میشود.
صبح نزدیک است و ان شاء الله قرار است همزمان با روشن شدن هوا، منطقه را دید بزنیم و بعد برویم و نیروها را برای کار آماده کنیم. شوخیها شروع میشود. حاج رحیم عکس العمل نیروها را ترسیم میکند و میخنداند. بذله میگوید و با آن لهجه ی زیبایش مزاح میکند.
«من مسئول گروهان سه هستم، به بچه هام میگم من مخالف بودم، ولی مسئول گروهان یک و دو قبول کردند، من هم مجبور شدم. در ضمن من چند تا پیرمرد هم توی گردان دارم که مجبورم این دفعه اونارو کول کنم... »
میگوید و میخندد. خواب از سر همه پرانده. در عین حال خیلی فعال و مطیع است. همیشه از فرصت استفاده میکند و دیگران را میخنداند. حرفها و کلمات را عمدا جا به جا میگوید و میخنداند.
تویوتا زوزه کشان از جاده ی پر پیچ و خم و پر برف ارتفاع بالا میآید و قدم به قدم به قله نزدیکتر میشود. ولی برف امان او را هم بریده. در
برف گیر میکند. کمک ما هم فایده ای ندارد. بهتر است ۲۰۰ متر باقیمانده تا دیدگاه را پیاده برویم.
دفاع مقدس
سینای شلمچه
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ورود عبیدالله به کوفه، خروج مسلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part04_آه ترجمه مقتل نفس المهموم.mp3
13.21M
حرکت امام به سوی کوفه
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کبر یکی از ارباب حقیقت گوید: بایزید بسطامی عبورش به سگی افتاد که از باران خیس شده بود، وی لباسش را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
پارسایی
ملا مؤمن حسین گوید: کلمات ابجدی به هشت قسم تقسیم میشوند، چهار بخش آن چهار حرفی، و چهار بخش سه حرفی است و هر کلمه ای رقمی هندی از یک تا هشت است و هر حرفی از هر کلمه ای رمزی سندی است. (روش این اسماء و حروف ممکن است به صورت ذیل باشد).
معما
نام چه پرنده ای است که بخشی از آن نام شهری است در شرق و تصحیف آن نام ظرف آبخوری و بقیه آن اگر مقلوب و تصحیف و مضاعف شود نام گروهی غربی باشد.
ما اسم طیر شطره بلدة
فی الشرق من تصحیفها مشربی
و ما بقی تصحیف مقلوبه
مضاعفاً قوماً من المغرب
پاسخ قمری است که قم نام شهری است و تصحیف آن (فم) نام دهان است و بقیه آن (ری) اگر مقلوب (یر) و مصحف (بر) و مضاعف (بربر) نام قومی خواهد بود.
در شرح این معما گفته شده است: پرنده ای است که بخشی از آن نام شهر قم است و بخش دیگر آن (ری) مایه شادابی است، همه کلمه به جز حرف آخر آن قمر شود که شب از مشرق به مغرب سیر میکند، دو حرف وسط آن (مر) به معنای تریاک است، برای کسی که حیوان سمی او را گزیده آسودگی میآورد، حرف اول و آخر آن مقلوب یق و مصحف بق است که به معنای پشه است که گاه فیلی را نابود میکند، اگر حرف اول آن را بردارید (مری) میشود که مسیر خوردن و آشامیدن است.
خاقانی
خرکی را به عروسی خواندند
خر بخندید و شد از قهقهه سست
گفت من رقص ندانم بسزا
مطربی نیز ندانم به درست
بهر حمالی خوانند مرا
کآب نیکو کشم و هیزم چست
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
《تعلیم و تربیت - محمود سلطانی》 - پرورش جسم - تغذیه - حرکت - خواب و استراحت #تعلیم_و_تربیت ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5787368032204505308.mp3
15.11M
《تعلیم و تربیت - محمود سلطانی》
- پرورش جسم
- تنفس
- نظافت
- ریتم
#تعلیم_و_تربیت ۳