eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.3هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: نیروهای مکانیزه همه جا کاربرد ندارد. بمبارانهای هوایی همه جا کارساز نیست. همیشه عملیات شبانه موفق نیست. پیروزی همیشه کامل نیست. ولی دشمن یکی است. پایدار و قسم خورده. مجهز تا بن دندان. حمایت شده از سوی تمام قدرتها و پولدارها. بسیجی می‌داند شب حمله یعنی چه؟ صبح منتظر پاتک دشمن است. قدر گلوله‌های آرپی جی را می‌داند. پاکسازی سنگرهای دشمن را خوب یاد گرفته. می‌داند شاید مجبور شود در چند مرحله از عملیات به صورت پیوسته شرکت کند. می‌داند امروز به او نیاز دارند و فردا معلوم نیست... بسیجی عاشق امام است و رضایت این سید اولاد پیامبر را عین رضای پیغمبر می‌داند. پشت پیراهنش می‌نویسد، «امام، شویم فدات» روی قلبش نوشته: «کربلا می‌آییم». جنگ ناشناخته نیست. جنگ غریب نیست. گروههای نامنظم شهید چمران، [صفحه ۲۲۸] منظم شده اند. خائن علنی وجود ندارد. کسی در کار سپاه اخلال نمی کند. ارتش جایگاه خود را پیدا کرده و در حد توان، خود را یک ارتشی جنگی نشان می‌دهد. با قدرت هم می‌جنگند. از آب عبور کردن و بعد به خط دشمن زدن، کار مشکلی است. غواصهایی متبحر و شجاع می‌خواهد. آموزش کافی نیست. امداد غیبی هم نیاز است. خدا هم می‌دهد. برای اتمام حجت. از این سوی آب به سوی آب. آبی خشمگین و وحشی. شاید غیر قابل تصور برای عبور. حتی برای شجاعترین مردم بومی. از نظر نظامی هم محال. ولی خدا می‌برد. از این سو به آن سو. خط هم شکسته می‌شود. منطقه ای استراتژیک به تصرف در می آید. باور نکردنی. حتی برای خودیها. چه برسد برای بیگانگان اقلیمی و بیگانه‌های با خدا. حالا باید سپاه اسلام نیز از آب عبور کند و در آن سوی آب و بر روی چند جاده ی محدود نبرد کند. یا علی (ع). تا اینجا خدا کمک کرده، پس از این هم کمک می‌کند. جنگ حیثیتی می‌شود. اقتدار نظامی دو طرف در معرض امتحان. یکی در منطقه و دیگری پسگیری شهر ازدست رفته. فاو. کابوسی برای عراقی‌ها و قائد اعظمشان! خیلی سخت است. ای کاش مرده بودند و چنین روزی را نمی دیدند. ولی حالا اتفاق افتاده و باید پذیرفت. [صفحه ۲۲۹] فاو را خدا آزاد کرد فاو را خدا آزاد کرد. باید بر روی یک جاده جنگید. خیلی مشکل است. همه طرف باتلاق است و هور. در آب و گل فرو می‌روی. قدرت مانور نداری. خاک محدود است. اما خیلی کم. شاید لازم باشد از جای دیگر خاک آورد. حتی از خرابی شهر فاو. خاکریز می‌خواهیم. عراق هم دیوانه شده. صدها هواپیمای بمب افکن. هزاران تن بمب. هزاران گلوله ی توپ. دهها هزار گلوله خمپاره. میلیونها تیر کلاش. با همه ی ژنرالهایش. برای جلوگیری از پیشروی بیشتر و یا عقب راندن این بسیجیهای شجاع. آمده اند، با تمام قوا. شماره ی تیپ و لشکر همه ی اعداد را در بر می‌گیرد. گردانهای ۳۱۱، ۹۱۷، ۴۱۴، ۹۵۸،... لشکرهای ۷۳، ۹۹، ۷۷، ۴۳، ۱۶، ۲۱، ۱۸،... گارد مخصوص ریاست جمهوری. حسابی جنگ شده. فاو را می‌خواهند. به غیرتشان برخورده! ولی ما آمده ایم. خوش آمده ایم. آمده ایم و می‌خواهیم بمانیم. حتی با بارش هزاران گلوله. نه تنها عراق را بلکه دانشگاههای جنگ را متحیر کرده ایم. کلاسهای آکادمیک باید تجدید دوره کنند. بسیجی جی!؟ حیله‌های نظامی هم فایده ندارد. فشار اتمی هم بی ثمر است. اگر بتوانند قرآنها را بر سر نیزه [صفحه ۲۳۰] خواهند کرد. جنگ مشکل تر شده. توپهای فرانسوی اذیت می‌کنند. باید ادامه داد. خدا با ماست. چند خیر دیگر نیاز داریم. اگر پل گرفته شود شهرام القصر سقوط می‌کند و سپس بصره بیچاره می‌شود. یا زهرا خودت کمک کن. باید امشب هم عملیات کنیم. پس از هفت روز جنگیدن و تحمل آتشبارانهای شدید از سوی عراق. تلفات هم سبک نبوده. آمار مجروحان بالا است. شهدا هم پیش خدا رفته اند. ولی باید عملیات کرد. باید از میان دهها تانک سوخته گذشت و پل را آزاد کرد. عبور از پل یعنی فشردن گلوی عراق در منطقه. غنایم هم فراوان است. ولی امشب باید گردانها خط موقت عراق را شکسته و عقبه ی آنها را منهدم کنند. پل باید به تصرف در آید. بعد شهر بندری‌ام القصر. یک ستون این طرف جاده و یک ستون آن طرف جاده. باید خط شکسته شود و از میان تانکهای سوخته ای که از عملیات شب باقی مانده عبور کنیم. خمپاره ها، سکوت را می‌شکافند و بر قلب زمین فرود می‌آیند. سنگین و مهیب. زمین مثل گهواره می‌لرزد. احساس می‌شود. تو هم روی آن هستی. ولی نباید قلبت بلرزد. ذکر خدا را بگو. مینهای دست افشان و نامنظم جمع می‌شود. به خاکریز عراقی‌ها که روی جاده زده شده نزدیک می‌شویم. فاصله‌ها خیلی کم است. یک گروهان در سمت راست و دو گروهان در سمت چپ. به یک ستون. پشت سر هم. نشسته و نیم خیز. سرها بالاست. چشمها سیاهی شب را کنار می‌زند. چیزی دیده نمی شود. جز یک تپه خاک و چند پستی و بلندی کوچک روی آن. مثل کله ی انسان. ولی تکان نمی خورند. اگر نفس به شماره می‌افتد، جای تعجب نیست. اضطراب و هیجان بیشترین کالای این میدان است. ولی هر که بیشتر با خدا باشد کمتر می‌ترسد.
کمتر دلهره دارد. ولی هیچ کس بدون دلهره نیست. شاید ترس از مرگ نباشد، ولی مثل هنگام پرسش درس توسط معلم باشد. [صفحه ۲۳۱] دشمن همین روبرو و در چند قدمی است. باید با او جنگید. برای خدا و برای احقاق حق. چیزی زیادی هم نداریم. مقداری تسلیحات عادی. کلاش، تیربار، نارنجک و... اما خدا داریم، ایمان داریم، امیدواریم. در این تنهایی هیچ چیز مثل ذکر خدا دل را آرام نمی کند. یک سبحان الله کافی است. ذکر یا زهرا کولاک می‌کند. وقتی گفتی یا مهدی، یعنی همه ی سیاهیها را کنار زده ای. زمان هیجان انگیزی است. انتظار توأم با آمادگی. در فاصله ی انفجار خمپاره‌ها می‌توان صدای عراقی‌ها را شنید. خیلی نزدیک هستند. اما ما را نمی بینند: «و جعلنا من بین ایدیهم سدا... » خدا آنها را کور کرده. به دلهایشان قفل زده. می‌ترسند. شعله‌های جهنم را می‌بینند. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
شهـــــــ❣ــــــادت معطل من و تو نمے ماند ... اگر سرباز خدا نشوے ، دیگرے مے شود ...