(18) جهيزيه حضرت زهرا عليهاالسلام
هنگامي كه پيغمبر صلي الله عليه و آله وسلم قصد داشت حضرت زهرا عليهاالسلام را براي علي تزويج كند، فرمود:
- اي علي! برخيز و زرهت را بفروش!
علي عليه السلام هم آن را فروخت و پولش را براي خريد جهيزيه در اختيار حضرت گذاشت. سپس پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به اصحاب دستور فرمود، براي فاطمه لوازم خريده شود. بعضي از وسايل خريده شده عبارت بودند از:
پيراهني به هفت درهم
نقاب به چهار درهم
قطيفه سياه خيبري
تختخواب بافته شده از برگ و ليف خرما
دو عدد تشك كه درون يكي از آنها با پشم گوسفند و درون ديگري با ليف خرما پر شده بود.
چهار بالش از پوست طايف، ميانش از علف اذخر پر كرده بودند.
پرده اي از پشم
يك تخته حصير حجري (نام شهري است در يمن)
يك دستاس
يك طشت مسي
مشكي از پوست
كاسه چوبين
يك ظرف آب
يك سبوي سبز
يك آفتابه
دو كوزه سفالي
يك سفره ي چرمي
يك چادر بافت كوفه
يك مشك آب
مقداري عطريات
اصحاب پس از خريد، اشيا را به خانه حضرت آوردند. پيغمبر صلي الله عليه و آله وسلم با دست مباركش آنها را زير و رو مي كرد و مبارك باد مي گفت.(20)
داستانهای بحار الانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
📚 #داستان_کوتاه
در زمان قاجاریه، در کنار سفارت حکومت عثمانی در تهران، مسجد کوچکی وجود داشت.
امام جماعت آن مسجد می گوید: شخص روضه خوانی را دیدم که هر روز صبح به مسجد می آمد و روضه حضرت زهرا (س) را میخواند و به خلیفه دوم و اهل سنت ناسزا می گفت...
و این درحالی بود که افراد سفارت و تبعه آن که سنّی بودند، برای نماز به آن مسجد می آمدند.
روزی به او گفتم:
تو به چه دلیل هر روز همین روضه را می خوانی و همان ناسزا را تکرار می کنی؟
مگر روضه دیگری بلد نیستی؟!
او در پاسخ گفت:
بلدم؛ ولی من یک نفر بانی دارم که روزی پنج ریال به من می دهد و می گوید همین روضه را با این کیفیت بخوان.
از او خواستم مشخصات و نشانی بانی را به من بدهد...
فهمیدم که بانی یک کاسب مغازه دار است.
به سراغش رفتم و جریان را از او پرسیدم. او گفت: نه من بانی نیستم.
شخصی روزی دو تومان به من می دهد تا در آن مسجد چنین روضه ای خوانده شود.
پنج ریال به آن روضه خوان می دهم و پانزده ریال را خودم برمی دارم.
باز جریان را پیگیری کردم، سرانجام با یازده واسطه معلوم شد که از طرف سفارت انگلستان روزی 25 تومان برای این روضه خوانی با این کیفیت مخصوص (برای ایجاد تفرقه بین ایران شیعی و حکومت عثمانی سنی) داده میشود که پس از طی مراحل و دست به دست گشتن، پنج ریال برای آن روضه خوان بیچاره می ماند.
📘 هزار و یک حکایت اخلاقی
✍ محمدحسین محمدی
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا کشورهای خارجی تلاش میکنن مسئله حجاب رو در ایران امنیتی جلوه بدن
https://eitaa.com/zandahlm1357
#تلنگر
⛔️گام اول
مرد مجازی: سلام خواهرم
زن مجازی: سلام (هر چه باشد جواب سلام واجب است!)
مرد مجازی: خواهری من قصد مزاحمت ندارم. فقط بهعنوان برادرتان درخواستی دارم.
زن مجازی: (باکمی تعلل و تأمل) خواهش میکنم، بفرمایید!😏
مرد مجازی: من رفتار شمارا در گروهها دیدهام. شما واقعاً خانم موقر و فهمیدهای هستید. من در فضای مجازی به دنبال کسی مثل شما هستم که مثل خواهرم مواظبم باشد و نگذارد در لغزشگاهها دچار لغزش شوم! به راهنمایی شما در این فضای آلوده در برخورد با نامحرمان خیلی نیاز دارم!😢
زن مجازی: حرف عجیبی میزنید! چه نیازی هست که شما با یک نامحرم ارتباط آلوده داشته باشد تا از ارتباطهای آلوده دیگر در امان بمانید؟😐
مرد مجازی: نه اینطور قضاوت نکنید! من به دنبال آلودگی و هوس و این حرفها نیستم. از وقار شما در برخورد با دیگران خوشم آمده. خانمهای زیادی سعی کردهاند با من ارتباط برقرار کنند اما من خودم را از همه آلودگیها نجات دادهام شکر خدا. به دنبال نقطه اتکایی برای فرار از وسوسههای فضای مجازی میگردم!😞
زن مجازی: ببخشید من معذورم. من قبل از اینکه غریقی را نجات بدهم خودم به ورطه نابودی کشیده میشوم. لطفاً پیام ندهید چون بلاک میکنم!😡
مرد مجازی: اجازه میدهید فقط پیامهای مذهبی برای شما ارسال کنم؟
زن مجازی: اشکال ندارد. من استفاده میکنم. اما حق چت کردن ندارید چون پاسخ نمیدهم!😒
مرد مجازی: حتماً! حتماً!…
⛔️گام دوم
مرد مجازی: ببخشید خواهر سؤالی دارم. شما متأهل هستید؟ چون جواب هیچکدام از سؤالاتی که از شما میپرسم نمیدهید!
زن مجازی: بله. من متأهلم و همسرم از همه تعاملات من در این فضا خبر دارد.
مرد مجازی: من هم متأهل هستم.
زن مجازی: پس شما متأهل هستید؟ شرمآور است که با وجودیکه متأهل هستید به دنبال زنهای دیگر هستید. ولی من ترجیح میدهم همه انرژی و وقتم را برای همسرم صرف کنم.😠
مرد مجازی: شما دوباره برگشتید به پله اول! من که گفتم دنبال یک مشاور روحی هستم. چرا از کمک به من مضایقه میکنید؟😭
⛔️گام سوم
مرد مجازی: آبجی لطفاً کمی درباره هدف زندگی برای من توضیح بدهید. من احساس پوچی میکنم…
و پاسخ زن مجازی…😊
مرد مجازی: خیلی عالی توضیح دادید. کسانی مثل شما حقیقتاً کمیاباند. من قدردان شما هستم!
⛔️گام چهارم:
مرد مجازی: خواهرم رفتارهای خانمم جدیداً کلافه کننده است. نمیدانم چطور باید با او رفتار کنم تا زندگیام لذتبخش شود…شما که خانم هستید لطفاً من را راهنمایی کنید!
و پاسخ زن مجازی…😇
⛔️گام پنجم:
مرد مجازی: ایکاش به خانمم تفهیم میکردم که مثل شما فکر کند، مثل شما صحبت کند و مثل شما رفتار کند…
و پاسخ زن مجازی درحالیکه در دلش قند آب میشود…😌
⛔️گام ششم…😌😌
⛔️گام هفتم…😌😌😌♥️
⛔️گام هشتم…♥️♥️♥️
🔥💔گام آخر:
اکنون دیگر زن، یک هویت مجازی نیست. واقعیتی است ویرانه که در کنجی نشسته و با حسرت تمام به خرابههای زندگیاش نگاه میکند؛ و هرازگاهی قطره اشکی، صورتش را خیس میکند…
😔
همه لحظات شاد زندگی او و همسرش از مقابل چشمان خیسش رژه میروند اما دیگر کار از کار از گذشته است…
💔💔😓😓
سرمایههای بزرگی را به خاطر چیزی ازدستداده است که واقعیتی جز گناه و خیانت و دروغ نداشته است…
♨️❌♨️💯
نویسنده؛
این داستان واقعی بود. برای یکی از آشنایان اتفاق افتاده است و روال رابطه ناصحیح به همین صورت بازسازیشده در داستان بوده است؛ و هرروز این داستانهای واقعی تکرار خواهد شد اگر یقین نداشته باشم که شیطان گامبهگام ما را به نیستی و فنا نزدیک میکند…
🕋 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ امَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ
(سوره نور، آیه 21)
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
🌼🌸🍀🌼🌸🍀
🔻فلسفه حجاب در قرآن🔻
👩💼👩🔧 خانمی که میگی چرا مردای فاسد و هیز بهم متلک میندازن...😢😰
👩🎓 👩🏫 خانمی که میگی چرا تفاوت منِ تحصیلکرده رو با یه زن فاحشه نمیفهمن...😥😓
👩⚕ خانمی که از نگاهِ سنگینِ مردای نامحرم شکایت داری...😨
☝️ قرآن چارهی کار شما رو 1400 سال پیش گفته:
👇️👇️👇️👇️👇️
🕋 یٰا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوٰاجِکَ وَ بَنٰاتِکَ وَ نِسٰاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذٰلِکَ أَدْنیٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلاٰ یُؤْذَیْنَ وَ کٰانَ اللّٰهُ غَفُوراً رَحِیماً. (سوره احزاب، آیه 59)
👈 ای پیامبر! به همسران و دخترانت، و به زنان مؤمنان بگو: "چادرهای بلند بر خود بیفکنند. این عمل مناسبتر است، تا به عفّت و پاکدامنی شناخته شوند، و مورد آزار قرار نگیرند. و اگر تا کنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده است، توبه کنند، که خداوند آمرزنده و مهربان است".
📣📣... زنان و دختران دقّت کنند
✅ اگر دوست دارند که از متلکها و تیکهها و تهدیدهای اراذل و اوباش، و افراد فاسد و هرزه در امان باشند...
👈 باید خودشون رو بپوشونند.
☝️ چون سرچشمهی بسیاری از مزاحمتهای هوسبازان، "نوع لباس و پوششِ زنان و دختران" است.
"یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ" 👈 خانومها حجابشون رو درست کنند.
"فَلاٰ یُؤْذَیْنَ" 👈 تا اذیّت نشن.
📛 #بدحجابی باعث تحریکِ #شهوتِ دیگران میشه،
و وقتی #شهوت تحریک شد، اهانت و آزار و اذیّت و آبروریزی شروع میشه...
🙏 خواهرم!
⛔️ با #بدحجابی، بهانه به دست بیماردلان و مزاحمانِ عفّت عمومی نده.
بلکه با #حجابِ فاطمی، فرصتِ مانور رو از هوسبازان و بیماردلان بگیر.
#معارفقرآن، #فلسفهحجابدرقرآن، #بدحجابی، #حجاب
https://eitaa.com/zandahlm1357
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
#قسمت_صد_و_یازده_رمان_نسل_ سوخته: 15 سال
دیگه نمی دونستم چی بگم ... معلوم بود از همه چیز خبر نداره ... چقدرش رو می تونستم بهش بگم؟ ... بعد از حرف های زشت عمه ... چقدرش رو طاقت داشت اون شب بشنوه ...
یهو حالت نگاهش عوض شد ...
دیگه چی می دونی؟ ... دیگه چی می دونی که من ازش خبر ندارم؟ ...
چند لحظه صبر کردم ...
می دونم که خیلی خسته ام ... و امشب هم به حد کافی برای همه خوب بوده ... فردا هم روز خداست ...
نه مهران ... همین الان ... و همین امشب ... حق نداری چیزی رو مخفی کنی ... حتی یه کلمه رو ...
از صدای ما، الهام و سعید هم از توی اتاق شون اومدن بیرون... با تعجب بهم زل زد ...
تو می دونستی؟ ...
فکر کردی واسه چی پسر گل بابا بودی و من آشغال سر راهی؟ ... یه سر بزرگ مشکل بابا با من همین بود ... چون من می دونستم و بهش گفتم اگه سر به سر مامان بزاره و اذیتش کنه به دایی محمد میگم ... اونها خودشون ریختن سر شوهر عمه سهیلا و زدنش ... شیشه های ماشینش رو هم آوردن پایین ... عمه، 2 تا داداش داشت ... مامان، 3 تا داره با پسرهای بزرگ خاله معصومه و شوهرش میشن 6 تا... پسرخاله ها و پسر عموهاش به کنار ...
زیر چشمی به مامان نگاه کردم ... رو کردم به سعید ...
- اون که زنش رو گرفته بود ... اونم دائم ... بچه هم داشت... فقط رو شدنش باعث می شد زندگی ما بره روی هوا ... و از هم بپاشه ... برای من پدر نبود ... برای شما که بود ... نبود؟ ...
اون شب، بابا برنگشت ... مامان هم حالش اصلا خوب نبود... سرش به شدت درد می کرد ... قرص خورد و خوابید ... منم رفتم از بیرون ساندویچ خریدم ...
شب همه خوابیدن ... اما من خوابم نبرد ... تا صبح، توی پذیرایی راه می رفتم و فکر می کردم ... تمام تلاش این چند سالم هدر رفته بود ... قرار بود مامان و بچه ها هیچ وقت از این ماجرا با خبر نشن ...
مادرم خیلی باشعور بود ... اما مثل الهام ... به شدت عاطفی و مملو از احساس ... اصلا برای همین هم توی دانشگاه، رشته ادبیات رو انتخاب کرده بود ... چیزی که سال ها ازش می ترسیدم ... داشت اتفاق می افتاد ...
زن دوم پدرم از مخفی موندن خسته شده بود ... گفته بود ... بابا باید بین اون و مادرم، یکی رو انتخاب کنه ... و انتخاب پدرم واضح بود ... مریم، 15 سال از مادرم کوچک تر بود ...
.
.ادامه دارد...
🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 هفت دلیلی که باعث #شکست خوردن ما میشود:
✍ 3 - نادیده گرفتن اشتباهات گذشته
🔸 بعضی آدمها زندگی میکنند و درس میآموزند و بعضی دیگر فقط زندگی میکنند. #شکست در واقع یک #معلم است، اما به شرط اینکه با آن درست برخورد کنید. افراد عاقل از اشتباهاتشان درس میگیرند و از تلاشهای ناموفق خود با عنوان #تجربه یاد میکنند.
❌ شکست خود را از یک موضع صحیح واکاوی کنید. از خودتان بپرسید چه هدفی را دنبال میکنید، برای رسیدن به #هدف مورد نظر چه برنامهای دارید و چرا استراتژی شما در تلاشهای قبلی جواب نداد؟ تا زمانی که مشکل را به درستی بررسی نکنید، به سختی میتوانید در تلاشهای بعدی نتیجه بگیرید. مثلاً اگر نیاز مالی دارید، بدانید که افزایش درآمد فقط یکی از راهکارهای حل مشکلات مالی است و راهکارهای مؤثر دیگری مانند کاهش هزینهها نیز شاید بتوانند نیازتان را برطرف کنند؛ پس با دقت بیشتری به اقداماتتان #فکر کنید.
#اسرار_الهی_آرامش 🌿🌺👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamosigiirani-8 - کانال شعر و موسیقی اصیل ایرانی.mp3
1.25M
#مغانه
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو
راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود
چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد
تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود
بخت حافظ گر از این گونه مدد خواهد کرد
زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود
#حافظ
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
https://eitaa.com/zandahlm1357
#هرروزیک_آیه
✨عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ ﴿۹﴾
✨داناى نهان و آشكار و بزرگ بلندمرتبه است (۹)
📚سوره مبارکه الرعد
✍آیه ۹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تلاوتی تصویری از کبیر القراء مصطفی اسماعیل
#منبر
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📝💠📝💠📝💠📝 📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت 3⃣2⃣قسمت بیست و سوم 📘در ″کتاب کمال الدین، جلد2، فصل احادیث ام
📝💠📝💠📝💠📝
📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
4⃣2⃣قسمت بیست و چهارم
👌فراز دوم می گوید «وَ اسْتَعْمِلْنٖی بِطٰاعَتِكَ»
👈این دو نکته دارد:👇👇
1⃣ ″جهت دهی می کند″ می گوید؛ خدایا کاری کن تمام اعمال من خدایی بشود.
👈در دعای کمیل می گوییم «حَتّٰی تَکُونَ اَعْمٰالٖی وَ اَوْرٰادی کُلُّهٰا وِرْدًا وٰاحِدًا..» کل اعمال و اوراد من خدایی بشود، اینجا هم همین است. چه طور!؟
✅می خواهید غذا بخورید، بگویید خدایا غذا می خورم به این نیت که انرژی بگیرم برای رضای تو کار کنم. خدایا می خوابم به این نیت که بدنم استراحت بکند، انرژی بگیرد تا بعد از بیداری بتوانم برای تو کار کنم. تمام اعمال مسجد رفتن، سرکار رفتن، حتی غذا پختن.. تمام نیت ها را انسان می تواند به نیت خدایی بکند.
📘کتاب ″حلیة المتقین، علامه مجلسی″ یا کتاب معاصرش ″مفاتیح الحیات، حاج آقا جوادی آملی″ یکی از این دو کتاب را حتما تهیه کنید و در منزل داشته باشید.
⁉️چرا..؟ چون تمام اموراتی که ما در طول روز با آن مبتلا هستیم، مسواک زدن، نوع لباس، کفش، همه مستحباتش آمده است. مثلا در کفش، از لحاظ اسلامی به هیچ عنوان به کفش سیاه سفارش نیست، نور چشم را کم می کند، می گویند کفش زرد بپوشید.
⚜احکام های فراوان که مستحباتش هست، انسان می تواند به راحتی این مستحباتش را انجام بدهد و برای خودش ثواب جمع بکند. مثلا سر سفره نشسته ایم، 20 دقیقه غذا خوردنمان طول می کشد خُب، در حال عادی مباح است. نه، ثواب است، نه گناه. ولی وقتی نیت خدایی بکنیم، 20 دقیقه پشت سر هم دارند برای ما ثواب می نویسند.
2⃣- نکته ی دوم ″از خدا طلب
توفیق می کند″ یعنی همین توفیق را هم باید انسان از خود خدا طلب کند.
🔹ادامه دارد ...
💽برگرفته از فایل شماره (۲)
شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
🎤استاد احسان عبادی
#متن_شرح_و_تفسیر_دعای_عصر_غیبت ۲۴
📝💠📝💠📝💠📝
================
کافی خوانی 5.MP3
7.57M
🔰 سلسله جلسات #کافی_خوانی 5
💠 شرح و بررسی روایات " باب الحجه " کتاب شریف " اصول کافی " به منظور تقویت بیشتر #امام_شناسی
🎬 جلسه 5️⃣
🎤 با توضیحات #استاد_عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ
ماجرای معجزه امام رضا(ع) برای یک زوج بودایی
روایتی از عنایت حضرت امام رضا(ع) که زندگی زوج بودائی تازه مسلمان را در کشور تایلند متحول کرد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ به نقل از ستاد رسانهای جشنهای مردمی و بینالمللی «زیر سایه خورشید»، مقابل باب الرضا(ع) که ایستاد کمی دور و برش را نگاه کرد. آرام آرام میگریست و نگاه میکرد. هر گوشه برایش یک نشانه داشت. انگار که قبلا هم اینجا بوده، از خوابی که دیده بود تصویری محو در ذهن داشت و این تصویر لحظه به لحظه جان میگرفت. لحظه به لحظه بیشتر میفهمید که چگونه و چرا پس از گذشت 5 ماه و پشت سر گذاشتن 6 هزار کیلومتر راه مقابل صحن جامع ایستاده و اذن دخول میخواند.
"تسنیم بوآ" زن تازه مسلمان تایلندی فهمید که تعبیر حقیقی رؤیایش چیست. او این مکان را با همین شکل 5 ماه پیش در خواب دیده بود و امام رضا(ع) به او گفته بود که «پیش از زیارت من به دیدار مادر بودائیات برو» او به دستور امام مهربانی عمل کرد و حالا رو به روی گنبد طلا سلام میداد که "السلام علیک یا امام الرئوف(ع).
لیاقت زیارت
"تسنیم بوآ" زن تازه مسلمان تایلندی است که به همراه همسرش هر دو مسلمان سنی بودند. اما پس از آغاز زندگی مشترکشان تحقیقات بیشتری را درباره دین اسلام آغاز کردند و مذهب خود را به تشیع تغییر دادند و مطالعاتشان باعث شد تا ارادت زیادی به ائمه اطهار(ع) و بهویژه امام حسین(ع) پیدا کنند.
این ارادت باعث میشود تا شوهر تسنیم دو بار به تنهایی توفیق سفر کربلا را پیدا کند و به زیارت امام حسین(ع) مشرف شود. او در همین رابطه میگوید که "همسرم از اینکه توفیق زیارت نصیبش نشده بود بهشدت ناراحت بود و همیشه میگفت که لابد من لیاقت ندارم به زیارت اهلبیت(ع) بروم. پس کی نوبت من میشود؟"
اتفاقی عجیب در سفر کاروان «زیر سایه خورشید» به کشور تایلند باعث میشود تا او 6 هزار کیلومتر را پشت سر بگذارد و به مشهد بیاید. اتفاقی که تسنیم آن را معجزه امام رضا(ع) میداند.
شاید درک این اتفاق برای اغلب کسانی که مسلمان زاده میشوند سخت باشد. کسانی که از بدو تولد توفیق شیعه بودن را داشتهاند ممکن است ارزش آنچه هستند را ندانند. چنان که بارها خواندیم و نوشتیم آنان که کنار رودخانهاند ارزش آب را درک نمیکنند.
قبل از زیارت
اما داستان تسنیم بوآ فرق میکند او از دل ظلمت به سمت نور آمد. از شِرک به توحید و از شَک به یقین رسید. اشکهای این زن تازه مسلمان برای زیارت نه کاسبکارانه و به امید بهشت و نه زاهدانه و از ترس جهنم بود، اشک او از روی عشق بود. فهم حرفی به این بزرگی را باید در احوال او جستجو کنیم. در حال و روز تسنیم وقتی که میگفت که "در خواب دیدم که به زیارت امام رضا(ع) رفتم، اما پیش از اینکه وارد حرم مطهر شوم، ندایی آمد و ایشان به من گفتند قبل از اینکه به زیارت من بیایی به دیدار مادرت برو".
مادری که بودائی است، مادری که ازدواج با مردی مسلمان را اشتباه میدانست و به همین خاطر با تسنیم قطع رابطه و قهر کرده بود. اما برای امام هشتم(ع) فرق نمیکند که مادر او مسلمان است یا خیر! امام مهربانیها به شیعیانش فرموده است که «نیکى به پدر و مادر بر فرزند واجب است گر چه هر دو مُشرک باشند».
مادر این دختر تازه مسلمان در یکی از شهرهای شمالی تایلند زندگی میکند که فاصله دوری از بانکوک، محل زندگی دختر خود دارد. با این وجود وقتی تسنیم خواب خود را برای همسرش تعریف میکند و میگوید که امام رضا(ع) به او فرموده است که «پیش از اینکه به زیارت من بیایی، به دیدار مادرت برو» هر دو تصمیمشان را میگیرند.
همین جملات برای تسنیم و همسرش کافی بود که به حدیث رضوی عمل کنند و به مادر بودایی پشت نکنند و به دیدارش بروند و او را خوشحال کنند. لطف امام رضا(ع) نور زندگی آنها را بیشتر کرد اما این هنوز تمام ماجرا نیست و امام مهربانیها هدیه ویژهاش را وقتی به این زوج میدهد که آنها از دیدار مادر به بانکوک بازمیگردند.
پرچم امام رضا(ع) را رها نمیکرد
تسنیم به همراه همسرش به بانکوک بازگشتند و به هیئت کوچک مذهبیشان دعوت شدند تا به استقبال کاروان خدام امام رضا(ع) بروند او باورش نمیشد که فرستادههای امام رضا(ع) اینقدر زود سراغ او بیایند.
حجتالاسلام جمالزاده مبلغ کاروان اعزامی «زیر سایه خورشید» به کشور تایلند در این رابطه میگوید: «در شهر بانکوک به یک هیئت خانگی دعوت شدیم که در آن جمعی از ارادتمندان اهلبیت(ع) حضور داشتند. وقتی پرچم وارد بخش خواهران هیئت شد مدت زیادی طول کشید، اما پرچم به قسمت برادران تحویل داده نمیشد. وقتی علت را پرسیدیم گفتند یکی از خانم اشک و آه زیادی دارد و حاضر نیست که از پرچم جدا شود که آن خانم تسنیم بوآ بود».
سلام بر پناه بیپناهان
از تسنیم یک قدم و از امام رضا(ع) چندین
.......:
قدم. نه فقط تسنیم بلکه هر که به سمت رضا(ع) بیاید این گونه است فقط پنج ماه پس از اینکه این زوج تایلندی به دستور علی ابن موسی الرضا(ع) عمل کردند و به دیدار مادر خود رفتند امام رضا(ع) حاجت این زن تازه مسلمان را داد.
به همت مسئولان موسسه جوانان آستان قدس رضوی امکان زیارت برای این زوج تایلندی فراهم شد و آنها به مشهد آمدند. از لحظهای که پرواز 7 ساعته بانکوک به سمت فرودگاه هاشمینژاد آغاز شد، دلِ بیقرارِ تسنیم آرام شد.
آرامش دل او یعنی ناآرامی چشم و لرزش شانههایش یعنی لحظه به لحظه بیتابی برای رسیدن به ملجاء پناه بیپناهان، یعنی حالی که این زن تازه مسلمان در مسیر فرودگاه شهید هاشمینژاد تا حرم مطهر رضوی داشت و میگفت: «اشکهایم را با پارچهای پاک میکنم که در روضههای امام حسین(ع) هم از آن برای همین کار استفاده میکردم. این پارچه را نگه داشته بودم تا اگر روزی زیارت امام حسین(ع) قسمتم شد آن را به امام حسین(ع) نشان دهم اما حالا زیارت امام رضا(ع) روزیام شده و آن را به امام رضا(ع) نشان میدهم».
تعبیر یک رؤیا
وقتی تسنیم به همراه همسرش برای نخستین بار به زیارت امام رضا(ع) آمد و در آستانه ورودی صحن امام رضا(ع) قرار گرفت، بسیار بیتاب شد و اشک امانش را بُرید و بر زمین نشست، وقتی علت را از او پرسیدند گفت: «خوابی که پنج ماه پیش دیدم دقیقاً در همین مکان اتفاق افتاد. خواب دیدم به زیارت امام رضا(ع) آمدم در آستانه ورود به حرم بودم که صدای ایشان را شنیدم که به من گفتند ابتدا به دیدار مادرت برو و بعد به زیارت من بیا».
تسنیم بوآ و همسرش هماکنون در شهر بانکوک زندگی میکنند و این روایت گوشهای از معجزات حضرت رضا(ع) به واسطه حضور کاروانهای زیرسایه خورشید به اقصی نقاط جهان است.
امام رضا(ع) فرمودند که «خدای متعال ما را به سپاسگزاری از خودش و پدر و مادر فرمان داده است، پس کسی که از پدر و مادرش سپاسگزاری نکند، خدا را شکر نکرده است».
منبع: تسنیم
https://eitaa.com/zandahlm1357