eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.6هزار عکس
35.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- ناشناس.mp3
4.02M
🎵 تلاوت جزء 19 قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی (تند خوانی)
سحر نوزدهم_یا جابر.mp3
9.28M
🌟 پرسه‌ای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر .... سحر نوزدهم ؛ اسم شریف
حرف های من و خدا_۱۹.pdf
268.4K
`🔖 حرف‌های من‌ و خدا یَا جـــابر 🌟
اسرار روزه _13.mp3
9.24M
۱۳ ▪️کوردل ؛ کسی است که قلبش توان دریافت ادراکات معنوی را ندارد! ▪️کورذهن ؛ کسی است که عقلش توان دریافت ادراکات عقلی را ندارد! ♨️پرخوری، علّت اصلیِ کوردلی و کورذهنی است! چه کسانی می‌توانند بر این شهوت غلبه کنند؟ 🎤
✅یک نکته از قرآن ✍استاد قرائتی: شكل و قيافه‌ افراد، معيار شناخت صحيح نيست، چه بسا قيافه‌ای كه مردم از آن می‌گريزند، ولی از اوليای خدا باشد «لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِراراً» 📚آیه 18 سوره کهف •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَـٰئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِىِّ ۚ يَـٰأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا 💛 تلاوت زیبا و آرامش بخش آیه 56 سوره مبارکه احزاب با صدای اسلام صبحی 🎈💚 🔸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد🔸
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
مهرباني و كرم امام رضا (ع) به مؤمني درمانده بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ غفاري مي گويد: مردي از خاندان ابورافع غلام پيامبر (ص)، كه نامش (طيس) بود، از من طلبي داشت و آن را مطالبه مي كرد و اصرار مي ورزيد، مردم نيز او را كمك مي كردند، چون خود را درمانده يافتم و ديدم او دست بردار نيست (و دست من نيز خالي است و نمي توانم طلب او را بپردازم) نماز صبح را در مسجد مدينه خواندم و تصميم گرفتم به امام رضا (ع) كه در آن وقت در عريض (روستايي نزديك مدينه) بود، پناه ببرم، به عريض رفتم، وقتي كه به نزديك خانه آن حضرت رسيدم، ديدم آن حضرت بر الاغي سوار است و خجالت كشيدم به محضرش بروم، حضرت به طرف من آمد وقتي كه به من رسيد ايستاد و نگاه كرد، سلام كردم، ماه رمضان بود، عرض كردم: (قربانت گردم غلام شما طيس از من طلبي دارد و در دريافت آن پافشاري مي كند و مرا رسوا كرده است). من پيش خود گفتم، حضرت رضا (ع) به طيس مي گويد، به غفاري مهلت بده و اصلا نگفتم كه طيس چقدر پول از من مي خواهد. امام رضا (ع) به من فرمود: بنشين تا برگردم، نماز مغرب را خواندم و روزه هم بودم كه هنوز افطار هم نكرده بودم، سينه ام تنگ شده بود، خواستم برگردم كه ديدم امام رضا (ع) در حالي كه مردم در گردش بودند و گداها سر راهش نشسته بودند آمد، او به آنها انفاق مي كرد، تا اينكه از آنها گذشت و وارد خانه شد و سپس بيرون آمد، مرا طلبيد، به حضورش رفتم، با هم وارد خانه شديم و كنار هم نشستيم و درباره اين مسيب امير مدينه كه بسياري اوقات درباره او با آن حضرت سخن مي گفتم گفتگو كرديم، سپس فرمود: (گمان ندارم كه هنوز افطار كرده باشي؟) گفتم، نه، افطار نكرده ام، برايم غذا طلبيد و نزدم گذارد و همراه غلامش از آن غذا خورديم، بعد از غذا، به من فرمود: تشك را بلند كن و زير تشك هر چه هست براي خود بردار. تشك را بلند كردم، دينارهائي در آنجا بود، همه آنها را برداشتم و در آستينم نهادم. آنگاه امام رضا (ع) دستور داد تا چهار نفر از غلامانش بيايند و مرا تا خانه ام برسانند، عرض كردم: نيازي به آمده غلامان نيست، شبگردهاي اين مسيب، در گردش هستند و من تنها به خانه ام مي روم و دوست ندارم شبگردها مرا همراه غلامان شما بنگرند. فرمود: راست گفتي، خدا تو را هدايت كند، به غلامان دستور داد، هرگاه من گفتم برگردند. غلامان تا نزديك خانه ام آمدند، در آنجا دلم آرام گرفت و به آنها گفتم برگرديد، آنها برگشتند، من به خانه ام رفتم و چراغ را روشن كردم، ديدم پولي كه از زير تشك برداشته ام 48 دينار است و طلب طيس 28 دينار بود، در ميان آن دينارها يكي از آنها نظرم را جلب كرد، ديدم بسيار زيبا و خوشرنگ است، آن را برداشتم و كنار نور چراغ بردم، ديدم به طور آشكار روي آن نوشته شده: (28 دينار طلب آن مرد است و بقيه مال خودت باشد). سوگند به خدا، به امام رضا (ع) نگفته بودم كه طلب طيس چقدر است، حمد و سپاس مخصوص خداوندي است كه به ولي خود عزت بخشد. (299) آري حضرت رضا (ع) اين گونه نسبت به من مهرباني كرد و 20 دينار بيش از بدهكاريم به من داد، علاوه بر اينكه بدهكاريم را ادا كرد. خبر امام رضا (ع) از حوادث آينده و تحقق آن بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ يكي از اصحاب حضرت رضا (ع) مي گويد: در آن سالي كه هارون به مكه رفت، حضرت رضا (ع) نيز به قصد حج از مدينه خارج شد، در مسير راه در جانب چپ جاده، به كوهي رسيد، كه نام آن كوه (فارع) بود، حضرت رضا (ع) فرمود: (بنا كننده ساختمان در اين كوه و ويران كننده آن كشته مي شود و قطعه قطعه مي گردد). ما نفهميديم كه منظور حضرت رضا (ع) چيست، هنگامي كه حضرت رضا (ع) از آنجا به سوي مكه رفت، كاروان هارون به آنجا رسيد و در آنجا بار انداخت، (جعفر برمكي) (شخصيت برجسته دربار هارون) كه در آن كاروان بود، بالاي كوه رفت و دستور داد در آنجا ساختماني بنا كنند. سپس كاروان به سوي مكه رهسپار شدند، پس از مراسم حج هنگام مراجعت، وقتي كه كاروان هارون به پاي كوه (فارع) رسيدند، جعفر برمكي بالاي آن كوه رفت و ديد طبق دستور قبلي، ساختمان ساخته شده است، دستور داد آن را ويران نمودند. هنگامي كه كاروان هارون به بغداد بازگشت (بر اثر خشم هارون بر برمكيان، زندگي برمكيان تارومار شد، عده اي از آنها كشته و عده اي دربدر شدند) جعفر برمكي كشته شد و بدنش را قطعه قطعه نمودند (300)به اين ترتيب خبر امام رضا (ع) از حوادث آينده تحقق يافت. اصول کافی📚 https://eitaa.com/zandahlm1357
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 ببخشید استاد منظور از دولت کریمه چیه؟! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 🌟دولت کریمه از این عبارت از دعای افتتاح گرفتم «اللَّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ» خدایا ما می خواهیم ترغیب بشویم به سمت دولت کریمه (دولت امام زمان)، «تُعِزُّ بِهَا الاسْلامَ وَ اَهْلَهُ» که در آن اسلام و اهلش عزیز می شوند «وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ» و منافق و اهل نفاق هم در آن دولت ذلیل می شوند. به حکومت امام زمان (عج)✨ به آن دولت، دولت کریمه می‌گویند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
✨﷽✨ 🔴 اولین و آخرین نماز یک شهید! ✍یه لات بود تو مشهد. داشت می‌رفت دعوا، شهید چمران دیدش. دستش‌رو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه. به غیرتش برخورد و همراه شهید چمران رفت جبهه! تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران. رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به توهیناش توجه نمی‌کنه، یه دفعه داد زد کچل با توام! شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده‌ای، چیزی! شهید چمران: چرا؟ رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه! شهید چمران: اشتباه فکر می‌کنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی می‌کنم، نه تنها بدی نمی‌کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده. گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم. رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه می‌کرد. اذان شد، رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد، رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...! 👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357
🌸🍃🌸🍃 راضـيم ... به هرچی اتفاق افتاد! که اگه خوب بود زندگیمو قشنگ کرد! و اگه بد بود من و ساخت ! مــديونم ... به همه ی آدم های زندگیم! که خوباشون بهترین حس ها رو بهم دادن! و بداش بهترین درس ها رو ! مــمنونم ... از زندگیم! که بهم یاد داد همه شبیه حرفاشون نیستن! و همیشه اونطوری که میخوایم پیش نمیره ! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! آورده اند: هنگامی که حاکم فاطمی، مسجد جامع قاهره را بنا کرد، پس از مدتی ادعای الوهیت و خدایی کرد تا جایی که اول نامه‌ها می‌نوشت، بسم الحاکم الرحمن الرحیم! او با بذل و بخششهای فراوان مردم را به پرستش خویش فراخواند. در یکی از روزهای گرم تابستان مردم به جهت لبیک گفتن به ندای او اجتماع کرده بودند. به علت گرمی هوا، مگس‌های بسیاری برسر و صورت حاکم نشسته بود و غلامان هر اندازه در صدد دور کردن مگس‌ها بر می‌آمدند کاری از پیش نمی بردند. در این هنگام یکی از قاریان خوش صوت، با صدایی بلند و زیبا این آیات را خواند: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ » جمعیت با شنیدن این آیات، دچار اضطراب و از هم گسیختگی شدند و چنان این آیات مؤثر واقع شد که گویی خداوند آن را برای تکذیب ادعای حاکم نازل فرموده بود. حاکم از تخت بر زمین افتاد و از ترس این که مبادا مردم او را بکشند، پا به فرار گذاشت. حاکم دو روز مخفی ماند. بعد به قصر آمد و دستور داد خواننده ی آیه را بگیرند و در دریا غرق کنند. وقتی او را غرق کردند، شخصی او را در خواب دید و پرسید: خدا با تو چه کرد؟ گفت: صاحب کشتی مرا به بهشت رسانید. ای مگس! عرصدی سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود میبری و زحمت ما میداری 📙هزار و یک حکایت قرآنی / 584؛ به نقل از: ثمرات الاوراق / 35. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•