هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: هجوم گرگ بيم بر جان آهو سرباز كه تكه نان را در ماست فرو مى برد، به مرد روستايى كه از دور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
هزار دغدغه تلخ، چون شرنگ شبيخون
شعله هاى حوادث، در اين جا و آن جا دنياى مردم را مى افروزند. روزها در پى هم در بستر رودخانه تاريخ به سوى نقطه اى روانند.
در بغدادپايتخت شرقهارون روزگار را بحرانى و سپس آن را رهبرى مى كند. او در تلاش است تا روزگار را به سويى كه خود مى خواهد و تاريخ نمى خواهد، براند. هارون برنامه ريزى مى كند. خستگى از سيماى خسته اش مى بارد، گويا با سرنوشتى ناگزير دست و پنجه نرم مى كند.
اگر در آن شب كسى مى توانست در كاخ هارون گردش كند، مى ديد كه چگونه با تمام وجود سعى مى كند مسير تايخ را تغيير دهد.
ين، رشيد است كه موجى از بيدارى ويرانگر او را در بر گرفته است. بيدارى اى كه باعث شد تا نتواند در آب هاى دجله سفر كند؛ به كاخ هاى برمكيان برود و جام لذت بنوشد.
برمكيان براى هميشه نابود شده بودند. رشيد ديگر نمى توانست لذت برد. به بيمارى بى درمانى دچار شده بود. بر سلطنت گسترده اشاز سمرقند تا مرزهاى افريقاهراسى افكنده بود. ابرهاى مسافر، بر سرمين هاى دامنگستر مى باريدند تا طلا و نقره بپراكنند. هارون تا برق سر در بركه لذت فرو رفته؛ همچون نمرودى كه مى خواست بهشت را در سرزمين بر پا سازد.
اما آن شب، او را چه مى شد كه چنان گرفته خاطر بود؟ هزاران دغدغه، بسان گرازهاى وحشى در سرش تاخت و تاز مى كردند. او رو
به نگهبانى كرد كه همانند تنديسى بى حركت ايستاده بود و گفت: « اصمعى (۴) را بياوريد ».
اصمعى با شتاب آمد و نزديك او نشست. اصمعى دانست كه در درون هارون، دغدغه هاى بى شمارى مى گذرد. انتظار به طول انجاميد. كجا بود آن سرخى تندرستى كه هميشه در چهره هارون موج مى زد؟ گلگونى سلامت رفته بود و زردى مرگ جاى آن را گرفته بود. او چهره مردى را يافته بود كه با شتاب به سوى قبر خويش گام بر مى داشت. امپراتور غرب زير لب نجوا كرد:
« دوست دارى محمد و عبدالله (۵) را ببينى؟ »
آرى اى اميرمؤمنان! دوست دارم آنها را ببينم.
اصمعى اين را گفت و خواست برخيزد. رشيد زمزمه كرد:
« بنشين اصمعى! خودشان مى آيند ».
با اشاره اى كوتاه، نگهبان رفت و آنها را آورد. اصمعى با قدرت بيان خود، گفت و گوها را اداره مى كرد. او مى دانست كه چگونه به دل پادشاهان راه يابد. پاسى از شب گذشته بود كه رشيد پرسيد:
« آنان را چگونه يافتى؟ »
كسى را از نظر هوشمندى و تيزهوشى مانند آنها نديدم. خدا عمرشان را دراز كند و مردم را از مهربانى آنها بهره مند سازد.
رشيد، فرزندانش را به سينه چسباند و بغضى كهنه را در درون پنهان كرد، مدتى منتظر ماند. امين و مأمون با ادبى مناسب مجلس شاهانه برخاستند.
كسى كه آن صحنه را مى ديد، آنان را مناسب ولايت عهدى مى دانست.
صحنه هاى كهن در خاطره اصمعى زنده شد. نخستين ديدارش با هارون در ساليان دور را به خاطر آورد. آن روزها، فضل برمكى نفوذ پادشاهان را داشت؛ اما شگفتا از چرخش روزگاران!
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
این فرزند، جانشین من است علی بن عبدالله هاشمی میگوید: به اتفاق شصت نفر از دوستان و شیعیان در کنار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا دیر کردی؟
حیدر بن ایّوب میگوید:
«جلسه ای داشتیم که در محلّه ی قبا تشکیل میشد. یکی از اعضای جلسه، محمدبن زید بن علی بود. یک روز محمد دیرتر به جلسه رسید. پرسیدیم: «چرا دیرکردی؟ » گفت: «امام کاظم علیه السلام امروز هفده نفر از فرزندان علی علیه السلام و فاطمه B را دعوت کرده بود و در جمع آنها فرزندش علی را به عنوان وکیل در زندگی و جانشین پس از خود معرفی کرد». [۱]
----------
[۱]: . همان، ص ۴۷
یک قمقمه دریا....
https://eitaa.com/zandahlm1357
سید رضا نریمانی_۲۰۲۲_۰۴_۱۶_۱۴_۳۲_۴۳_۷۰۸.mp3
20.56M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐به نبی ثمری
💐 به علی پسری
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎥آیا امام زمان (عج) از هزار نفر 999 نفر را میکشد؟(قسمت اول) #استاد_کلباسی #گامی_به_سوی_ظهور 🔶🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
45.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آیا امام زمان (عج) از هزار نفر 999 نفر را میکشد؟(قسمت دوم)
#استاد_کلباسی
#گامی_به_سوی_ظهور
🔶🔹🔶
14.mp3
8.84M
🔰 شرح و تفسیر #ادعیه_روزانه ماه رمضان
💠 دعای روز 14
🎤 با بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه
👌 به همراه بیان یک نکته شرعی مورد توجه در #ماه_رمضان