.......:
۴-۱-۲-۳-۱- تشخیص درست هدف و فداکاری در راه آن
زن اسلامی، زنی است که راه را درست میرود؛ هدف را درست تشخیص میدهد و در این راه حاضر به فداکاری است. و چنین زنی عظمت میآفریند؛ هم چنان که زنان ایران عظمت آفریدند؛ اینها تعارف نیست. [۳]
۵-۱-۲-۳-۱- وصول به مقامات عالی علمی، فقهی و فلسفی
خانمهای باسوادِ مسلمانِ مؤمنِ درسخوانی که یا مشغول تحصیلند و یا در دانشگاه ها، بهترین علوم را در بالاترین مدارج تدریس میکنند، زیادند و این برای نظام اسلامی مایه ی افتخار است. خانمهایی هستند که بحمدالله بالاترین تخصّصها را در پزشکی و در علوم گوناگون - در زمینه ی علوم انسانی، در زمینه ی علوم تجربی و در زمینه ی علومِ گوناگونِ دیگر دارند. خانمهایی هستند که در زمینه ی علوم دینی پیشرفت کرده و به مراتب بالا رسیده اند. یک روز یک خانم بزرگوار در ایران - در اصفهان - بود، به نام «بانوی اصفهانی» که خانم بسیار عالی مقامی بود. مجتهده و عارف و فقیه بود. امّا فقط او بود. امروز، بحمدالله دختران جوانی که در آینده ی نه چندان دور به مقامات عالی علمی، فقهی و فلسفی میرسند، بسیارند. اینها افتخار نظام اسلامی هستند؛ و پیشرفت زن یعنی این. [۴]
۶-۱-۲-۳-۱- الگوگیری از فاطمه ی زهرا و زینب کبری (علیهماالسّلام) در فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها
زن امروز دنیا الگو میخواهد. اگر الگوی او زینب و فاطمه ی زهرا باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بردوش انسانها گذاشته است، همراه باشد. زن مسلمانی که الگویش فاطمه ی زهرا یا زینب کبری (علیهماالسّلام) باشد، این است. [۱]
۷-۱-۲-۳-۱- تسلیم نشدن در برابر سیاستهای ویرانگر و اسارتبار و مقاصد سیاسی و شخصی غربیها
... زن ایرانی و زن مسلمان، به مجاهدت خود برای رها شدن از دامهای پرداخته و در راه نهاده ی فرهنگ تباهگر غرب، با اراده ای راسخ ادامه دهد و به هیچ رو تسلیم اغوای آنان [غربی ها] که زن را ابزاری برای پیشبرد سیاستهای ویرانگر و اسارتبار خواسته اند، نشود. ظرافتی هوشمندانه لازم است که میان تشخّص و منزلت علمی و فرهنگی و اجتماعی و هنری و سیاسی زن، با تنزّل و انحطاط او تا سطح وسیله و ابزاری برای مقاصد سیاسی و شخصی فرق گذاشته شود و این یک، با آن چه مطلوب و محبوب هر انسان آزاده و آگاه است، مشتبه نگردد. [۲]
----------
[۳]: . بیانات در دیدار با جمع کثیری از پرستاران به مناسبت میلاد حضرت زینب (س) و روز پرستار ۲۲-۸-۱۳۷۰.
[۴]: . بیانات در دیدارگروهی ازپرستاران: ۲۰-۰۷-۱۳۷۳.
[۱]: . بیانات در دیدار با جمع کثیری از پرستاران به مناسبت میلاد حضرت زینب (س) و روز پرستار ۲۲-۸-۱۳۷۰.
[۲]: . پیام به سیمنار بررسی شخصیت زن از دیدگاه امام خمینی (قدّس سره) ۳-۸-۱۳۶۸.
#زن و باز یابی هویت حقیقی
✍مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 حساسیت امیرالمؤمنین علی(ع)
نسبت به ظلم اینچنین بود
.......:
غافر
أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا كَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ
ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪﻭﻛﻨﺎﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺳﻔﺮ ﻧﻜﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ﺁﺧﺮﻋﺎﻗﺒﺖِ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥﻫﺎ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﭼﻪ ﺷﺪ؟! ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ، ﺁﻥﻫﺎ ﺧﻴﻠﻲ ﻗﻮیﺗﺮ ﻭ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦﻫﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﻪﺳﺰﺍی ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﮔﻴﺮﺷﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺣﻤﺎﻳﺖﻛﻨﻨﺪﻩﺍی ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ. (٢١)
https://eitaa.com/zandahlm1357
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ - انبیاء 87
و ذوالنون (یونس علیه السلام) را (به یاد آور) هنگامی که خشمگین (از میان قومش) رفت، پس چنین پنداشت که ما هرگز بر او تنگ نمی گیریم، پس (وقتی که در شکم ماهی فرو رفت) در تاریکیها ندا داد که:«(خداوندا !) هیچ معبودی جز تو نیست، تو منزهی! بی گمان من از ستمکاران بودم».
📺 تلاوت زیبا و دلنشین آیات 87 و 88 سوره مبارکه انبیاء با صدای ناصر القطامی
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
واقعه متن حديث سورة الواقعة (۵۶) الصدوق قال: حدّثنا محمّد بن عمر الجعابي، قال: حدّثنى أبو محمّد ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يس
متن حديث
سورة يس (۳۶) علىّ بن إبراهيم قال: حدّثنى أبى عن داود بن محمّد الفهدى قال: دخل أبوسعيد المكارى علي أبى الحسن الرضا عليه السلام فقال له: أبلغ من قدرك أن تدّعى ما ادّعى أبوك، فقال له الرضا عليه السلام: ما لك أطفأ الله نورك، و أدخل الفقر بيتك، أما علمت أنّ الله أوحي إلي عمران: أنّى واهب لك ذكراً، فوهب له مريم و وهب لمريم عيسي، فعيسي بن مريم من مريم، و مريم من عيسي، و مريم و عيسي شى ء واحد، و أنا من أبى و أبى منّى، و أنا و أبى شى ء واحد. فقال له أبو سعيد: فأسئلك عن مسألة، قال: سل و لاأخالك تقبّل منّى و لست من غنم?، و لكن هاتها
، فقال له: ما تقول فى رجل قال عند موته: كلّ مملوك له قديم فهو حرّ لوجه الله؟ قال: نعم، ما كان له ستّة أشهر فهو قديم و هو حرّ لأنّ الله يقول (و القمر قدّرناه منازل حتّي عاد كالعرجون القديم) فما كان لستّة أشهر فهو قديم حرّ قال: فخرج من عنده و افتقر و ذهب بصره ثمّ مات لعنه الله و ليس عنده مبيت ليلة.
سوره يس (۳۶) علي بن ابراهيم، از پدرش، از داود بن محمد فهدي روايت كرده است كه گفت: ابوسعيد مكاري بر ابوالحسن الرضا عليه السلام وارد شد و (گستاخانه) گفت: آيا كار تو به جايي رسيده است كه آنچه را پدرت ادعا ميكرد تو هم ادعا ميكني، حضرت رضا (ع) به او فرمود: تو را چه ميشود، خدا نورت را خاموش كند و فقر را به خانه ات درآورد، مگر نمي داني كه خداوند به عمران وحي فرمود كه من به تو پسري عطا ميكنم، اما مريم را به او بخشيد، و به مريم عيسي را عطا فرمود، پس عيسي بن مريم از مريم است و مريم از عيسي، مريم و عيسي عليهما السلام يك چيز هستند، من هم از پدرم هستم و پدرم از من است، و من و پدرم نيز يك چيز هستيم. ابوسعيد گفت: پس از تو سؤالي ميكنم، حضرت فرمود: بپرس، گرچه خيال نمي كنم از من بپذيري و تو از دوستداران من نيستي
آن ملعون در حالي مرد كه حتي نان شب خود را نداشت۲.
منبع حديث
۱- يس / ۳۹. ۲- تفسير قمّى ۲/ ۲۱۵.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
کرامت شمش طلا از امام رضا علیه السلام
از حضرت رضا علیه السلام درخواستی کردم که به من وعده اجابت داد تا آن که روزی حضرت برای دیدار برخی علویون خارج شد. در میان راه وقت نماز شد، حضرت - از مرکب - فرود آمد، کسی جز من و ایشان نبود ...
ابراهیم بن موسی می گوید: از حضرت رضا علیه السلام درخواستی کردم که به من وعده اجابت داد تا آن که روزی حضرت برای دیدار برخی علویون خارج شد. در میان راه وقت نماز شد، حضرت - از مرکب - فرود آمد، کسی جز من و ایشان نبود. به من فرمود: اذان بگو، عرض کردم: صبر کنید تا اصحاب بیایند، فرمود: خدا تو را مشمول مغفرت قرار دهد، نماز را بی جهت از اول وقت به آخر وقت، به تأخیر نینداز، همیشه اول وقت نماز بخوان. من اذان گفتم و نماز خواندیم. بعد از نماز عرض کردم: ای پسر پیامبر! مدتی است از وعده شما می گذرد و من نیازمندم، شما نیز گرفتارید و همیشه به شما دسترسی ندارم در این هنگام حضرت رضا علیه السلام دست مبارک بر زمین زد و شمش طلایی را در آورد و فرمود: این را بگیر، خداوند به تو برکت دهد، استفاده کن و آنچه دیدی مخفی دار.
آن مرد گوید: آن مال چنان برکت داشت که با آن هفتاد هزار دینار خرید کردم و از بی نیازترین افراد در خراسان شدم.[1]
منبع: کتاب حکایت آفتاب، سید محمد نجفی یزدی، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی
https://eitaa.com/zandahlm1357