eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
49.1هزار عکس
35.7هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: دو گوش دستمال در پشت سعید گره زده می‌شود. برانکارد آماده می‌شود. ولی کسی برای حمل سعید به عقب وجود ندارد. اکثر بچه‌ها به جلو رفته اند. تعدادی مجروح نیز در گوشه و کنار افتاده و منتظر کمک هستند. یکی از بچه‌ها یک گلوله به پایش خورده و لنگان لنگان می‌رسد. همین طور که عبور می‌کند وضعیت جلو را گزارش می‌دهد: «... عراقی‌ها با بچه‌ها قاطی شده اند. معلوم نیست کی به کیه؟ کشتی می‌گیرن!... » معلوم می‌شود، هنوز عراقی‌ها با بچه‌ها درگیری تن به تن دارند. جنگ عجیبی است. انتقال سعید هم توسط یکی از افراد حمل مجروح و یک مجروح که چند ترکش نارنجک به پشتش خورده صورت می‌گیرد و جثه ی سنگین سعید به عقب برده می‌شود. برادر حمیدی پس از کسب اجازه، ضامن نارنجک را کشیده و بالای تانک می‌رود. قبل از اینکه موفق شود نارنجک را به داخل بیندازد، ناگهان یکی دیگر از بچه ها، تصور می‌کند که حمیدی یک عراقی است که از تانک بیرون پریده و می‌خواهد فرار کند، رگبار اسلحه اش را به سوی حمیدی می‌گیرد و او را می‌زند. فریادها هم بی اثر است. خیلی شلوغ شده. قابل کنترل نیست. بعضی از آرپی جی زنها در فاصله چند متری تانک می‌ایستند و تانک را منهدم می‌کنند. فاصله آنقدر نزدیک است که آتش انفجار آرپی جی به صورت آرپی جی زن بر می‌گردد. همه چیز به هم ریخته. شاید این شلوغی و آشفتگی لازمه ی عملیات باشد. جنگ خیلی جدی است. جان انسانها در میان است. سست باشی، هدف قرار می‌گیری. قبل از آنکه تو را بزنند باید بزنی. خیلی سریع. [صفحه ۲۳۶] می توان خونسرد بود ولی مشکل است. هر سیاهی مشکوکی یعنی عراقی. بنابراین احتمال دارد که نیروها یکدیگر را بزنند. کاری هم نمی توان کرد. آنقدر صدای شلیک و انفجار و ناله و... هست که فریادهای تو به جایی نمی رسد. خیلی از اوقات باید خود را به نیروها نزدیک کنی و خود را به آنها نشان بدهی و بعد دستور خود را تکرار کنی. پس یک حرف را دهها بار می‌زنی. به تک تک نیروها. بعضی اوقات سایر نیروها هم تو را کمک می‌کنند. مثل پیک خود را به نیروها می‌رسانند و فرمان تو را تکرار می‌کنند: -... مسئول گروهان می‌گه به سمت راست جبهه شلیک نکنین. نیروهای خودی هستند. -... مسئول گروهان می‌گه نیروهای سمت راست، خودی هستند، شلیک نکنین... پیشروی در دو سمت جاده ادامه دارد. مقاومتهای پراکنده عراقی‌ها در هم کوبیده می‌شود. برتری با نیروهای اسلام است. خداوند متعال به وعده هایش وفا کرده و با امدادهای غیبی راه را برای رزمندگان اسلام باز کرده. تجهیزات و امکانات پیشرفته عراقی بی فایده شده. تانکهای منهدم شده، صف طولانی را تشکیل داده اند. سیاهی دود تانکها از سیاهی شب، سیاهتر است. وقتی وارد گلو می‌شود، می‌سوزاند. انفجار مهمات داخل تانکها خیلی خطرناک است. تلفات هم می‌گیرد. ولی چاره ای نیست باید جلو رفت. حدود پنج ساعت این درگیری ادامه می‌یابد. صبح نزدیک می‌شود. نیروی زیادی باقی نمانده. گرفتن پل احتیاج به یک گروهان دارد، ولی از تمام گردان به اندازه ی یک دسته تا نزدیک پل رسیده ایم. آنها هم خسته و بدون مهمات هستند. دو مسئول گروهان دیگر در ساعات قبل مجروح شده اند و تنها فرمانده حاضر در سر ستون، تو هستی. وظیفه ات خیلی سنگین است. باید خوب فکر کنی و راه مناسب را برای تصرف پل پیدا کنی. فرمانده لشکر مستقیما با تو در تماس بی سیم است. وضعیت خیلی حساس شده. فرماندهان ارشد منتظر تصرف پل [صفحه ۲۳۷] توسط رزمندگان اسلام هستند. لحظه به لحظه کار را پیگیری می‌کنند. وقتی به نیروهایی که از پشت تو می‌آیند نگاه می‌کنی، امید زیادی برای تصرف این پل عظیم در تو دیده نمی شود. چشم امید خیلیها به تو و این تعداد معدود رزمنده است. آتش خمپاره‌های عراقی، امید زنده ماندن را کم می‌کند. پل دیده می‌شود. یک ضد هوایی چهار لول، سر لوله هایش را پایین گرفته و در سطح زمین شلیک می‌کند. صدای مهیبی دارد. ترس می‌آورد. کار را غیر ممکن می‌کند. ولی پل باید تصرف شود. خداوند متعال در قرآن مجید می‌فرماید: «چه بسا نیروهای کمی که بر نیروهای کثیری غلبه می‌یابد». پس ای خدا خودت کمک کن. آبروی رزمندگان اسلام را حفظ کن و جبهه ی مستحکم دشمن را درهم بکوب. دیگر فاصله ای تا پل باقی نمانده. پایه‌های استوانه ای عظیم که از لوله‌های انتقال نفت درست شده به راحتی دیده می‌شود. یک کلاف عظیم از آهنهایی با قطر بزرگ. پل عظیمی است. در هر دو سوی پل، عراقیها خط پدافندی تشکیل داده اند. چند تانک هم بدون حفاظ روبروی ما ایستاده و نعره می‌کشند. مبارز می‌طلبند و شلیک می‌کنند. گزارش اوضاع از طریق بی سیم به فرماندهان خیلی مشکل است. خواندن کد و درک آن از سوی مخابرات گردان و لشکر طول می‌کشد. فرماندهی لشکر اجازه می‌دهد بدون کد تماس بگیریم و هر چه می‌خواهیم پشت بی سیم بگوییم. خیلی راحت تر است. سرعت بیشتر می‌شود و آنها نیز آسانتر دستور می‌دهند. تیمم و سپس نماز نشسته. دو رکعت نماز صب
ح. روشنی فجر بالا آمده و زمین جنگ روشن شده. فرصت زیادی باقی نیست. باید تصمیم گرفت. حمله به پل و یا عقب نشینی. شاید تا نیم ساعت دیگر، راهی برای بازگشت به عقب هم باقی نماند چون با روشن شدن هوا، در دید مستقیم دشمن قرار خواهیم گرفت و امکان هر گونه تحرکی از بین می‌رود. درخواست اعزام نیروی کمکی بی فایده است. از عقب خبر نداریم، ولی [صفحه ۲۳۸] معلوم است که نیرویی برای اعزام به جلو وجود ندارد و دو گردان دست نخورده و سالم حدود بیست کیلومتر عقب ترند. زمان کافی برای رسیدن آنها وجود ندارد. یک بن بست نظامی. عراقی‌ها هم نمی دانند ما می‌خواهیم چه کنیم؟ آنها منتظر گذشت زمان هستند و روشنی صبح را آرزو می‌کنند. چند لحظه می‌گذرد و فرماندهی لشکر دستور عقب نشینی می‌دهد. باید به عقب برگردیم. راهی برای مقاومت نمانده. یک بار دیگر درخواست نیرو می‌شود تا پل تصرف شود. ولی امکان ندارد. معاون لشکر پشت بی سیم می‌آید و می‌خواهد که هر چه سریعتر به عقب برگردیم. دفاع مقدس سینای شلمچه حداقل برای ☝️☝️نفر ارسال کنید. https://eitaa.com/zandahlm1357
14.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سخنان قابل تامل شهید سلیمانی درباره سوال جوان رزمنده از ایت الله مشکینی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: خمول حکیمی گوید: کسی که خود را به خلق پوشانده و از خدا در حجاب است، مانند کسی که خود رابه خدا پوشانده و از خلق در حجاب است، نیست. پیری و خضاب به حکیمی گفتند: پیر شدی و موهایت سفید شده با اینکه جوان هستی، چرا خضاب نمی کنی؟ گفت: زن بچه مرده را نیازی به آرایشگر نیست. گناه، دانش و عمل نیز گفته شده است: آه از ذلت و بیچارگیم اگر مرگم رسد، اگر امشب سر به بالین مرگ گذارم، به گناه معترف هستم و ترسان و از آرزوهای نرسیده، ترسانم. تنها می‌توانم به خدا توکل کنم نه به دانش و عملم. آه یا ذلی و یا خجلی ان یکن منی دنی اجلی لو بذلت الروح مجتهدا و نفیت النوم علی مقلی کنت بالتقصیر معترفا خائفا من خیبة الامل فعلی الرحمن متلکی لا علی علمی و لا عملی شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه تربیت فرزند👇👇👇👇 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سه عامل شخصيت را تشكيل مي دهند: 1- فرديت شخص – فرديت واقعي است و معني آن چيزي است كه از فرد مي بينيم مثل: جنسيت، شكل ظاهري، طبقه اجتماعي، سواد، دارايي، جنبه ي فرهنگي و اجتماعي، جغرافيايي و .... از دل اين مسائل چه قدر تفاوت ها مي شود بيرون آورد! كه همه ي آن ها تفاوتهاي فرديت ما است. فرديت واقعي است و ما از نظر فرديت با هم متفاوت هستيم. واقعيت اين است كه اندازه ي قد من يك متر و 70 سانتي متراست، فلان مقدار وزن دارم و سنم هم چند سالي هست و ده ها مشخصه ي ديگر، همه ي اين مشخصات واقعي هستند. 2-  ذهنيت – بر پايه ي فرديتي كه داريم از آن يك ذهنيت داريم كه مي تواند واقعي يا غير واقعي باشد. ذهنيت يعني ارزش گذاري هاي ذهني كه انجام مي دهيم. "قد من كوتاه است" اين يك ارزش گذاري و يك ذهنيت است. ما اصلاً آدم قد كوتاه نداريم. قد كوتاه واقعيت ندارد، قد بلند هم واقعيت ندارد؛ واقعيت اين است كه قد من يك متر و 70 است، يا قد او يك متر و 50 است. وقتي مي گيم قد كوتاه و بلند غير واقعي مي شود. به نظر شما قد 70/1 بلند است يا كوتاه؟ حاضرين: خوب است. استاد: اين يعني ارزش گذاري و غير واقعي است. واقعيت همان اندازه ي قد است. هر چيز ديگري غير از گفتن اندازه، ذهنيت ما است. يكي از حاضرين: اين معيار يك استاندارد جهاني است. استاد: استاندارد جهاني هم ذهنيت ما است و يك هنجار است.  واقعيت اين است كه قد من يا او يا شما يك متر و 70 است و بقيه حرف ها غيرواقعي و قرار دادي است. ذهنيت مي تواند واقعي يا غير واقعي باشد. ذهنيت غير واقعي برداشتي است كه ما داريم. يعني القايي، چيزي كه به ما القاء مي شود، يعني هنجار و چيزهايي كه در جامعه ي ما هست. بر پايه ي ذهنيتي كه ما از فرديت خودمان داريم، عامل سومي پيش مي آيد كه رفتار ما است. 3- رفتار نيز هم واقعي و هم غير واقعي است. مسئله ي مهم ذهنيت ما است و اين كه چه برداشتي داريم و چي به ما القاء شده و هنجارهاي جامعه ي ما چيست. وقتي مي گوييم استاندارد، استاندارد يك هنجار اجتماعي است. ما برپايه ي برداشت ها، القائات و هنجارها براي خودمان يكسري ذهنيات مي سازيم. هرچه قدر اين سه عامل هماهنگ و واقعي باشند، شخصيت فرد يك شخصيت مطلوب خواهد بود. و هرچه قدر غير واقعي باشند شخصيت نامطلوب خواهد بود. (ادامه دارد... ) {قسمت4} [مباحث کودک متعادل ]