eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.6هزار دنبال‌کننده
49هزار عکس
35.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
💢عربستان ۱۷۶۱۶ مهاجر را دستگیر کرد 🔹خبرگزاری  رسمی عربستان سعودی روز شنبه گزارش داد که مقامات سعودی ۱۷۶۱۶ تن را در یک هفته به دلیل نقض مقررات اقامت، کار و امنیت مرزی دستگیر کردند. 🔹بر اساس یک گزارش رسمی، در مجموع ۱۱۰۲۲ تن به دلیل تخلف از قوانین اقامتی، ۴۲۱۶ تن به دلیل تلاش برای عبور غیرقانونی از مرز و ۴۲۱۶ تن دیگر به دلیل مسائل مربوط به کار بازداشت شدند. 🔹این گزارش نشان داد که از ۸۸۳ نفری که به دلیل تلاش برای ورود غیرقانونی به عربستان دستگیر شدند، ۵۸ درصد اتیوپیایی، ۴۱ درصد یمنی و ۱ درصد از ملیت های دیگر بودند. 🔹۶۸ تن دیگر در تلاش برای عبور از کشورهای همسایه دستگیر شدند و ۱۵ نفر به دلیل دست داشتن در عبور قاچاق  و پناه دادن متخلفان بازداشت شدند. /شفقنا 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
💢نگرش مردم فلسطین پس از گذشت ۱۰ ماه از طوفان الاقصی 🔹مرکز پژوهش های سیاسی فلسطین (نزدیک به جنبش فتح) در یک نظرسنجی نگاه مردم فلسطین در قبال موضوعاتی نظیر جنگ، انتخابات احتمالی، راه حل دو دولتی و .. پس از عملیات طوفان الاقصی را جویا شده است. 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
💢در درگیری‌ های امروز ارتش اسرائیل با نیروهای مقاومت فلسطین در غزه دست‌ کم یک نظامی اسرائیلی کشته و ٣ صهیونیست دیگر به شدت زخمی شدند. ‌‌‌ 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
💢پوتین رئیس جمهور روسیه دستور کشتن تمام سربازان اوکراینی در منطقه کورسک را صادر کرد. ‌‌‌ 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
💢مسعود پزشکیان از کشورهای مسلمان خواست برای مقابله همه جانبه با اسرائیل متحد شوند. 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جمعیت ایران بالاخره ۹۲ میلیون است یا ۸۶ میلیون نفر؟ 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
29.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 حاج صادق آهنگران آفتاب ای آفتاب آی آفتاب سرفروبر در افق دیگر متاب شاعر:حاج غلامرضا سازگار ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🍂 🔻 ۲۰۴ خاطرات سردار گرجی‌زاده بقلم، دکتر مهدی بهداروند ساعت شش عصر نگهبان در سلول ما را باز کرد تا به دست شویی برویم. نگهبان هیکلش طوری بود که بالاتنه اش باریک بود و پایین تنه اش پهن. اسم او را گذاشته بودیم گلابی. از همان روزهای اول این اسم روی او ماند و به همین نام معروف شد. او از قوانین و مقررات زندان اطلاع درست و دقیقی نداشت و خیلی کارها را از ما می پرسید. مثلا برای بیرون بردن ما می گفت: «علی، هر روز چند دقیقه باید برای هواخوری و دستشویی بیرون بروید؟» - هر روز نیم ساعت - خُب. پس یک نفر یک نفر بروید و هواخوری تان را انجام بدهید. - چرا یک نفر یک نفر؟ - مگر اشکالی دارد؟ - بله. ما هر روز پنج نفری با هم به هواخوری میرویم. این اولین بار است که می‌گویند یک نفر یک نفر بروید. - حالا من می گویم! - شما نمی توانید خلاف مقررات کاری را به ما تحمیل کنید. ما به افسر مافوق گزارش می دهیم. تا کلمه گزارش را شنید گفت: «پس عیبی ندارد. همه با هم بروید هواخوری.» کمی صبر کردم تا کاملا از زندان خارج شود. بعد از آنکه در اصلی زندان را بست، همراه بچه ها رفتم پشت در سلول، عریف حسین، از پنجره کوچک نگاهی به او کردم و گفتم: «عریف حسین چطوری؟ چه عجب از این طرفها؟ تو داخل زندان چه می‌کنی؟» وقتی دید از موضع تمسخر صحبت می کنم، فحش داد. من و بچه ها فقط می خندیدیم. فحش های آن روز او با فحش های روزهای ریاستش فرق داشت. هر چه بیشتر فحش می‌داد بیشتر می‌خندیدیم. وقتی فحش دادنش تمام شد، گفتم: «عریف حسین، تا می توانی فحش بده. من که می دانم دردت چیست و برای چه فحش می دهی؟» - برای چه؟ - خودت بهتر می دانی. - نه! نمی دانم. توجهی نکردم و همراه بچه ها از جلوی در سلول دور شدم. شاید در عرض ده دقیقه به دستشویی رفتیم و برگشتیم. دوباره کنار سلول او رفتم و با مهربانی گفتم: «عریف حسین، تو با ما خوب رفتار نکردی، ولی عیبی ندارد. اگر کاری، مشکلی داری، بگو برایت انجام بدهم.» او که می دانست با فحش و توهین هایش به امام خمینی چقدر دل ما را سوزانده است، با شرمساری گفت: «علی، خیلی تشنه ام. اگر ممکن است آب بده.» به سلول رفتم و بطری آبی برایش بردم. آب را در یک جرعه سرکشید. انگار یک عمر آب نخورده بود. از خجالت نگاهم نمی‌کرد. گفتم: «باز هم آب می خواهی؟» - نه. کافی است. راستی چطور شما را برای هواخوری آوردند بیرون ولی به من اجازه بیرون رفتن نمی دهند؟ - ما ایرانی ها می گوییم چوب خدا صدا ندارد، اگر بزند دوا ندارد. - یعنی چه؟ - یعنی تو در زمان زندانبانی ات به ما سخت می گرفتی و برای یک کار کوچک دمار از روزگار ما در می آوردی. حالا خدا دارد جبران بی محبتیهای تو را می‌کند. - مگر چه کرده ام؟ - تو می‌فهمی چهارده ساعت دست شویی نرفتن یعنی چه؟ شکسته بود و راهی غیر از سکوت نداشت. دیگر خبری از آن قلدری و بداخلاقی در رفتارهایش نبود. با اینکه دشمن من بود و به ما توهین کرده بود، باز دلم به حالش سوخت و با او همدردی کردم. - علی، می گویی با من چه می کنند؟ ۔ خدا بخواهد از این زندان بیرون می آیی و دوباره با دسته کلیدهایت زندانبان می شوی؟ - راست می گویی؟ - بله. فقط دعا کن! سپس گفتم: «اگر چیزی احتیاج داری بگو برایت بیاورم.» گفت: گرسنه ام. اگر نانی یا غذایی داری بده بخورم که دارم از ضعف می‌میرم.» صدا زدم: «اکبر، محمد، نانی، چیزی دارید بردارید بیاورید برای عریف حسین؟» اكبر دو قرص نان آورد و گفت: «چیزی غیر از این دو قرص نان نداریم.» نانها را به عريف دادم. تا نانها را گرفت، مثل گرسنه های آفریقا تند و تند خورد. آنقدر در خوردن نانها عجله داشت که فکر می‌کنم لقمه ها را نمی جوید و همین طور پایین می داد. همراه باشید ════°✦ 💠 ✦°════ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357