✍
خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگی انسان، چه مقدار نقش دارد؟
در قرآن میخوانیم: ما اصابک من حسنه فمن الله و ما اصابک من سیئه فمن نفسک ( سوره نساء، آیه 79. ) هر خوبی به تو رسد از خداوند است ولی هر بدی که به تو رسد از نفس خودت میباشد.
کره زمین که به دور خود و خورشید میگردد و همواره بخشی از آن روشن و بخشی دیگر تاریک است، هر کجای آن روشن باشد از خورشید است و هر کجای آن تاریک باشد، از خود زمین است.
خداوند انگور را آفرید، ولی بشر از آن شراب میسازد که مایه بروز هزاران حادثه و بیماری است.
خداوند به انسان قدرت داد، ولی عده ای با سوء استفاده از این قدرت، به محرومان ضربه میزنند.
خداوند به انسان عقل داد، ولی عده ای از این عقل سوء استفاده کرده و به دنبال مکر و حیله برای مردم هستند.
پس آنچه از سوی خداوند است، نیکوست و بدیها از خود ما سرچشمه میگیرد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
✍
چرا خداوند کارهایی را که ذره ای شرک و ریا در آن باشد، نمی پذیرد؟
خداوند میفرماید: انا خیر شریک فمن عمل لی و لغیری فهو لمن عمله غیری ( وسائل، ج 1، ص 72. )
من بهترین شریک هستم، اگر کسی عملی را انجام دهد که هدفش هم من و هم غیر من باشد، من سهم خود را به آن شریکی که برای من پنداشته واگذار میکنم تا پاداش خود را از او بگیرد.
آری، هر کس و هر چیز را در کنار خدا قرار دادن، توهین به مقام الهی است.
اگر کسی به شما بگوید:
من شما و سنگ را دوست دارم، این توهین به شماست.
اگر بگویید: از غذایی که تهیه کردهام، هم شما بخورید هم گربه ام میخورد، توهین است.
علاوه بر آنکه هدف خداوند از انجام دستوراتش، رشد و کمال انسان و شرک و ریا مایه سقوط انسان است.
اگر یک موش در دیگ غذا بیفتد، تمام غذا از قابلیت مصرف می افتد.
یک روز تمام مسافران هواپیما را پیاده و باری را که بسته شده بود تخلیه کردند و گفتند: یک موش در هواپیما دیده شده است.
پرسیدم: این همه مسافر و بار به خاطر یک موش باید پیاده شود؟
گفتند: بله، زیرا ممکن است این موش یکی از سیم ها را بجود و رابطه خلبان با فرودگاه قطع شود و موجب سقوط هواپیما شود.
آری، موش شرک، سیم اخلاص را می جود و رابطه بنده با خالق قطع میشود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
✍
آیا انسان آزاد است یا مجبور؟ مرز آزادی تا کجاست؟
خداوند، انسان را آزاد آفرید و به او اختیار داده تا کارهایش را انتخاب کند. گرچه بعضی گفته اند: انسان در کارهایش مجبور است و گمان میکند که آزاد است، اما دلایل بسیاری بر اختیار انسان وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف) هر انسانی در کارهای خود گاهی دچار تردید و شک میشود که آیا انجام دهد یا ندهد؟ همین شک، دلیل بر آزادی اوست که میتواند کاری را انجام دهد و میتواند انجام ندهد.
ب) گاهی انسانها به کار یکدیگر انتقاد دارند. انتقاد نیز دلیل آن است که کسی که کار انجام داده، میتوانسته انجام ندهد.
ج) هر انسانی در عمر خود بارها از گفتار و رفتار خود پشیمان شده است و همین پشیمانی دلیل آن است که میتوانسته انجام ندهد و لذا با خود میگوید: ای کاش انجام نمیدادم!
د) همه مردم فرزندان خود را تربیت میکنند و یا به معلم و مربی میسپارند و این دلیل آن است که فرزند انسان میتواند مسیر کج را رها و به راه حق برود.
بنابراین شک، انتقاد، پشیمانی و تربیت، دلیل آزادی انسان است. علاوه بر آنکه آزادی خواسته تمام انسانها بلکه حیوانات است. شما اگر گربه ای را در قفس کنید، هر نوع غذا برای او در قفس قرار دهید، باز ناراحت است و ترجیح میدهد در کوچه و خیابان ساده ترین غذا را بخورد اما در قفس نباشد.
در بهشت نیز اگر آزادی نباشد، مومن رنج میبرد و لذا مومنان هنگامی که وارد بهشت میشوند، خدا را به خاطر آزادی در بهشت سپاس میگویند: الحمدلله الذی نتبوء من الجنه حیث نشاء ( سوره زمر، آیه 74.)
با این همه، انسان بنده خداست و باید به دستورات او عمل کند و اگر آزادی مرز نداشته باشد و انسان اختیار خود را به نفس و تمایلات شخصی یا تمایلات دیگران بدهد او را به دره هلاکت سقوط خواهد داد.
آزادی باید در چارچوب فرامین خدا و عقل باشد تا سبب سلب و آزادی دیگران نشود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
✍
امروزه زندگی بدون ارتباط با دیگران امکان پذیر نیست، پس چرا میگوییم نه شرقی، نه غربی؟
مراد از شعار نه شرقی، نه غربی آن است که ما در انتخاب راه و شیوه حکومت، به شرق و غرب وابسته نباشیم و نسبت به هیچ ابر قدرتی خود باخته نشویم، زیرا شرق زدگی و غرب زدگی دو بیماری مهلک و نشان دهنده خود باختگی است. اما در کسب علم و تجربه و مهارت، ما باید هم شرقی باشیم و هم غربی. در حدیث میخوانیم که پیامبر عزیز اسلام فرمود: اطلبوا العلم و لو بالصین ( وسائل، ج 27، ص 27. )
علم را بیاموزید، حتی اگر در چین و دورترین نقطه باشد.
همان گونه که گرمازدگی و یخ زدگی بیماری است، اما استفاده حرارت برای پخت و پز و استفاده از یخ در مواردی لازم مفید است.
آری، از یخ استفاده کنیم، اما یخ زده نباشیم.
از گرما استفاده کنیم، اما گرما زده نباشیم. از شرق و غرب استفاده کنیم، اما شرق زده و غرب زده نباشیم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
✍
آيا نفرين در دين مبين اسلام صحت دارد و به واقعيت تبديل ميشود ويا خرافات است؟
نفرین در صورتی تاثیر دارد که بر حق باشد. شخصی که به دیگران نفرین می کند، اگر به ناحق باشد، تأثیری در زندگی فرد نفرین شده ندارد، حتی اگر نفرین به حق باشد، تا خداوند مصلحت نداند، اثر نخواهد کرد. طبق برخی روایات، نفرین را خداوند آن گونه که صلاح میداند، اجابت میکند، نه آن طور که نفرین کننده دلش میخواهد، چون گاهی ممکن است به خاطر یک مسئله جزئی و کوچک، شدیدترین نفرین علیه کسی صورت گیرد.
بدیهی است خدای عادل و عالم و حکیم، به اندازة آنچه حق است، نفرین را اجابت میکند، نه بیشتر.(1)
💫در نهج البلاغه، مقوله نفرین و نفرین شدگان مشاهده می شود. حضرت علی(ع) از انس بن مالک، خادم پیامبر خواست که به سراغ طلحه و زبیر برود و حدیثی را که از رسول خدا دربارة آن ها شنیده بود، یاد آور شود. أنس سرپیچی کرد و بازگشت و بهانه آورد که حدیث فراموشم شده است.
حضرت علی فرمود: اگر دروغ می گویی، خداوند به لکه ای سفید دچارت کند که دستارش نپوشاند. آورده اند که پس از این نفرین، أنس به بیماری بَرَص در چهره دچار شد.(2)
💫در قرآن مجید این مقوله با واژه های دیگری دربارة کفّار و منافقان و ابلیس و اذیّت کنندگان خدا و رسول خدا و مفسدان و قاطعان رحم و ستمکاران و ... به کار رفته. دربارة کفار آمده : انّ الله لعن الکافرین و أعدّلهم عذاباً سعیراً؛ خداوند کفار را لعنت و نفرین کرده و برای آن ها عذاب دردناکی را مهیّا نموده است.(3)
💫با توجه به وجود این روایات و آیات، می توان به نفرین اعتقاد داشت. در عین حال نفرینی که به ناحق باشد، تأثیر گذار نخواهد بود. حضرت امام باقر میفرماید: کسی که چیزی را لعنت میکند، اگر مستحق نباشد، لعنت به خود گوینده بر میگردد. پس از لعن مؤمن بپرهیزید، مبادا خود گرفتار شوید.(4)
اگر کسی ظلمی کرده باشد، نتیجه عمل خود را در دنیا خواهد دید حتی اگر نفرین نشده باشد.
💫نتیجه گیری: بدون جهت مومنی را نفرین کردن حرام است، ولی نفرین بر ظالم و کافر وعده دیگری که در قرآن و روایات مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند حرام نمی باشد.
پی نوشت ها:
1- اصول کافی، ج4، کتاب دعا، ص 287، نشر فرهنگ اهل بیت، تهران، بیتا.
2. عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ تفصیلی آفتاب (مفاهیم نهج البلاغه)ـ ج 9، ص 4777.
3. احزاب (33) آیه 64.
4. میزان الحکمه، محمدمحمدی ری شهری، ج 5، ص 616، مکتب الاعلام الاسلامی، قم.
https://eitaa.com/zandahlm1357