eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ٢٧٩٩ .... 🌷امیر فرزند بزرگم بود و علاقه عجیبی به او داشتم و در قبال این خواسته درونی هرگز نمی خواستم که او را برنجانم. آرزوی امیر آرزوی من بود، هر چند بر خلاف میلم بود. یک روز که از کار روزانه منزل و خرید بیرون خسته شده بودم، پیش پدر امیر گلایه و خستگی­ ام را اظهار کردم. با صحبت من پدر امیر عصبانی شد و گفت: شما دو پسر داری و هر دوی آن­ها را به جبهه فرستاده اى و هیچ گله­ای نداری، اما از خرید نان شکایت می­کنی! 🌷همین که اعتراض پدر امیر را شنیدم، گفتم: من شهامت این را دارم که حتی تو را نیز راهی میدان جنگ کنم. مدتی از این موضوع گذشت. تا این که این صحبت به گوش امیر رسید. او هم از این که فرصتی به دست آمده تا آرزوی قلبی خودش را به من تفهیم کند، این گفته­ را وسیله قرار داده بود تا بدین صورت مرا امتحان کند. 🌷روزی با همسنگران و دوستان خود جمع شده و خود را به صورت شهیدی در آورده بود که به کفنی پیچیده شده و پلاکی به گردن دارد. روی برگ بزرگی هم نوشته بود "شهید امیر پیرنظر" و آن را روی سینه ­ی خودش قرار داده بود و از دوستانش خواهش کرده بود که از او عکس بگیرند. چند روز بعد امیر به مرخصی آمد و همان عکس را به من نشان داد و گفت: مادر این شهید را می شناسى؟ 🌷خوب دقت کردم و با دو دست بر سرم زدم و گفتم: وای امیر! خدا مرگم بدهد، این که خودت هستی. امیر از روی شوق خنده ­ی معنا­داری کرد و گفت: مادر این بود روحیه ­ای که از آن صحبت می­ کردی؛ این بود شهامت تو؟ احساس مادرانه، طاقت دیدن چنین صحنه ­ای را از من گرفته بود، از طرفی ایمان درونی ­ام و هدف والای امیر، باعث شد مکثی کنم و بعد گفتم:... 🌷....گفتم: باز هم می­ گویم روحیه­ اش را دارم. امیر از این که هدف خود را در قالب چنین موضوعی بیان کرده بود و امان ­نامه گرفته بود، بسیار خوشحال شد و از من تشکر کرد. همین صحنه در آینده ­ای نه چندان دور به واقعیت پیوست. آری این آخرین­ باری بود که به مرخصى مى آمد؛ او رفت و شهید شد. 🌹خاطره اى به ياد شهید معزز امیر پیرنظر •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
✨﷽✨ عمر واقعی وقتى اسكندر جهت فتح ممالك به شهرى رسيد كه در آب و هوا و نعمت و صفا نظير آن را نديده بود فرمان داد تا در آن حوالى سراپرده بر پا نمايند. ناگاه به قبرستانى رسيدند ديد بر قبر يكى نوشته شده او يكسال عمر كرده و بر ديگرى نوشته سه سال و بر ديگرى پنج سال و خلاصه هيچيك را عمر از پانزده سال و بيست سال بيش نبود در حيرت شد كه چگونه در چنين آب و هواى خوب عمر اندك باشد. فرستاد جمعى از اعيان شهر را حاضر كردند و همه را معمّر و كهنسال يافت، از معماى عمر كم قبرها پرسيد گفتند: اموات ما نيز مانند ما عمر زياد كرده اند ولى روش ما اين است كه از ايام زندگى خود آنچه براى تحصيل علم و دانش و تكميل نفس گذرانديم از عمر خود شماريم و بقيه را باطل و بيهوده دانيم پس هر كه از ما درگذرد آن مقدار زمان را حساب كنند و بر روى قبر او نويسند كه با علم و دانش بوده است. اسكندر را اين سخن و عادت بسيار پسنديده آمد وآنها را تحسين كرد. منبع 📚: داستانهایی از فضیلت علم علی میرخلف زاده ص۴۵
قضیه ضرب المثل 🍶 ماستمالی کردن ﻗﻀﯿﻪ ﻣﺎﺳﺘﻤﺎﻟﯽﮐﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺣﻮﺍﺩﺛﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﻋﺼﺮ ﺑﻨﯿﺎﻧﮕﺬﺍﺭ ﺳﻠﺴﻠﮥ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺷﺎﺩﺭﻭﺍﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﮥ ﻣﺮﺩﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﻘﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: "ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻭ ﻓﻮﺯﯾﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﻘﺮﺭ ﺑﻮﺩ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣﺼﺮﯼ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﻋﺮﻭﺱ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﮥ ﺭﺍﻩﺁﻫﻦ ﺟﻨﻮﺏ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻭ ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺍﮐﯿﺪ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻫﺎﺕ ﻃﻮﻝ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﺩﻫﻘﺎﻧﯽ ﻣﺠﺎﻭﺭ ﺧﻂ ﺁﻫﻦ ﺭﺍ ﺳﻔﯿﺪ ﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻫﺎﺕ ﭼﻮﻥ ﮔﭻ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱﻧﺒﻮﺩ ﺑﺨﺸﺪﺍﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﺸﮏ و ﻣﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺁﻥ ﺩﻩ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻮﻗﺘﺎً ﺳﻔﯿﺪ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﺘﺠﺎﻭﺯ ﺍﺯ ﯾﮑﻬﺰﺍﺭ ﻭ ﺩﻭﯾﺴﺖ ﺭﯾﺎﻝ ﺍﺯ ﮐﺪﺧﺪﺍﯼ ﺩﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻣﺎﺳﺖ ﮐﻠﯿﮥ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ" ﺑﻪﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﻼﺣﻈﻪﺷﺪ ﻗﺪﻣﺖ ﺭﯾﺸﮥ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﻭ ﻣﺜﻞ ﺳﺎﺋﺮ ﺍﺯ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺳﺎﻝ ﻧﻤﯽﮔﺬﺭﺩ، ﺯﯾﺮﺍ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1317 ﺷﻤﺴﯽ ﺑﺮﮔزﺍﺭ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﻣﺪﺗﻬﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﺻﻠﯽ ﺷﻮﺧﯿﻬﺎﯼ ﻣﺤﺎﻓﻞ ﻭ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻻﺯﻡ ﻭ ﻣﻘﺘﻀﯽ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﺍﯾﺠﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﺁﺭﯼ، ﻣﺎﺳﺘﻤﺎﻟﯽﮐﺮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻗﻀﯿﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺩﺍﺩﻥ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻭﺭﺩ ﺯﺑﺎﻥ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻻﺯﻡ ﻭ ﺑﺎﻟﻤﻨﺎﺳﺒﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻭ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ . ﻋﺒﺎﺭﺕ ﻣﺜﻠﯽ ماستمالی کردن ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﮤ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ ﺟﻤﺎﻝﺯﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺎﺕﻋﺎﻣﯿﺎﻧﻪ ﯾﻌﻨﯽ: ﺍﻣﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺮﺍﻓﻌﻪ ﻭ ﻧﺰﺍﻉ ﺷﻮﺩ ﻻﭘﻮﺷﺎﻧﯽﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻭ ﺗﺄﻭﯾﻞ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ، ﺭﻓﻊ ﻭ ﺭﺟﻮﻉ ﮐﺮﺩﻥ، ﺳﺮﻭﺗﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻬﻢﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﻗﻀﺎیا ﺭﺍ ﺑﻪﻧﺤﻮﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﮔﻔﺘﮥ ﻋﻼﻣﻪﺩﻫﺨﺪﺍ ، ﺍﺯ ﻣﺎﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﻣﻌﺎﻧﯽ ﻭ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻣﺪﺍﻫﻨﻪ ﻭ ﺍﻏﻤﺎﺽ ﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻧﺪﯾﺪﻩﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﺴﺎﺋﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺧﺸﻢ ﯾﺎ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﮔﺮﺩﺩ ﻧﯿﺰ ﺍﻓﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه تربیت فرزند👇👇👇👇 .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خلاقیت هم مثل بعضی مسائل است که ما با بحران مفهوم آن مواجه هستیم. مثلاً به فرد خلاق، باهوش می گویند یا کلاس خلاقیت می گذاریم و غیره. خلاقیت فقط کلاس نیست بلکه خلاقیت بر دو پایه استوار است: فرهنگ و علم. در جاهای مختلف از فرهنگ و علم، بینش –روش، و یا آگاهی – دانایی، یاد شده است. کاری که ما در مورد خلاقیت انجام می دهیم، کلاس می رویم و تکنیک آن را می آموزیم و یا از دیگران کمک می گیریم و روش می آموزیم، همه زیرشاخه ی علم است. اما فرهنگ ریشه دارد و آن را به راحتی نمی توان به دست آورد هزاران سال طول می کشد تا شکل بگیرد و یا تغییر کند یکی از معضلات امروز ما این جاست که فرهنگمان به سمت سکون و رکود می رود.  خلاقیت باید تبدیل به فرهنگ شود و ما باید رگه های خلاقیت را در سنت خودمان پیدا کنیم و بر پایه ی آن ها پیوندهای علمی بزنیم و از ترکیب علم و فرهنگ، روش های خلاقانه و زندگی خلاقانه ایجاد کنیم. بدون فرهنگ و بدون علم این منظور امکان پذیر نیست. (ادامه دارد...) {قسمت18} [مباحث کودک متعادل ]
.......: در فرهنگ باید بینش خلاقانه ایجاد کنیم. دنیای مدرن اصلاً خلاق نیست و کاملاً ضد خلاقیت است و مسئله ای که به عنوان مدرنیسم وارد جامعه ی ما شده است، ضد خلاقیت است و فقط مصرف گرایی است نه تولید؛ ممکن است ظاهر خلاق داشته باشد اما بیشتر برپایه ی مصرف است تا تولید. هدف ما بومی کردن آموزش ها است یعنی مبانی فرهنگ خودمان را بشناسیم، روش های علمی دنیا را هم بگیریم و از ترکیب این دو یک ساختار فکری و فرهنگی به وجود آوریم که در این مبحث به موضوع خلاقیت می پردازیم . (اصل-اصول-ارزش-اهمیت) اصل، نقطه و مرکزی است که ما از آن امنیت و آرامش می گیریم. اصل به ما امنیت و آرامش می دهد و ما به آن ایمان داریم و به او توکل می کنیم. . بدون داشتن نقطه ی امنیت و آرامش، بدون داشتن نقطه ای برای ایمان و توکل و بدون گرفتن آرامش از منبع اصلی، خلاقیتی به وجود نمی آید. ذهن های مضطرب نمی توانند خلاق باشند. ذهن هایی که قدرت واگذاری ندارند و همه چیز را خودشان با عقل می خواهند حل کنند خلاق نمی شوند. وقتی بخواهیم همه چیز را با عقل بفهمیم و حل کنیم، خلاق نخواهیم شد. (ادامه دارد...) {قسمت19} [مباحث کودک متعادل ] https://eitaa.com/zandahlm1357
1_479731140.mp3
5.99M
استاد محمود سلطانی "رویکرد هوش متعادل" عبور از نگرانی ها ۱٨۵
4_6014722246277340889.mp3
5.6M
استاد محمود سلطانی "رویکرد هوش متعادل" عبور از نگرانی ها ۱٨۶