#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📗کتاب صوتی #گلستان_سعدی با روایت دکتر اسماعیل آذر قسمت 7⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part08_گلستان سعدی.mp3
12.88M
📗کتاب صوتی
#گلستان_سعدی
با روایت دکتر اسماعیل آذر
قسمت 8⃣
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: شکر منعم از جمله ادله وجوب شکر منعم که توسط بزرگان شیعه (قدس اللّٰه سرهم و اعلی فی الفردوس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تزکیه
اومیرس میگوید: اخلاق بد خود را متهم ساز، که اگر این اخلاق در دنیا به نتیجه رسید چون هیزم برای آتش و آب برای ماهی است. و چون از خواسته اش باز داری و بین او و بین خواستهها مانع شوی، چون آتش بی هیزم خاموش شود و چون ماهی بی آب هلاک شود
........:
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
علامه طباطبایی :
همه امامان علیهم السلام رئوف هستند، اما رافت امام رضا علیه السلام ظاهر است.
انسان وقتی وارد حرم می شود ، مشاهده می کند که از در ودیوارحرم آن امام رافت میبارد.
#امام_رضا
#علامه_طباطبایی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_208
و قال عليهالسلام
مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ، وَ مَنْ خَافَ أَمِنَ، وَ مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ، وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ، وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ.
امام عليه السلام فرمود:
هر كس به حساب خود برسد سود مىبرد و آن كس كه غافل بماند زيان مىبيند.
كسى كه (از خدا) بترسد ايمن مىگردد و كسى كه عبرت گيرد بينا مىشود و آن كس كه بينا گردد (حقايق را) مىفهمد و آن كس كه (حقايق را) بفهمد دانا مىشود.
شرح و تفسير
شش اندرز ناب
در اين كلام حكيمانه شش جمله وجود دارد كه سه جملۀ از آن مستقل از يكديگر و سه جمله مرتبط با يكديگر است و هر كدام نكتهاى را بيان مىكند، مىفرمايد:«هر كس به حساب خود برسد سود مىبرد و آن كس كه غافل بماند زيان مىبيند. كسى كه (از خدا) بترسد ايمن مىگردد و كسى كه عبرت گيرد بينا مىشود و آن كس كه بينا گردد (حقايق را) مىفهمد و آن كس كه (حقايق را) بفهمد دانا مىشود»؛ (مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ، وَ مَنْ خَافَ أَمِنَ، وَ مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ، وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ، وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ) .
هميشه مسئلۀ حسابرسى در زندگى مادى مردم وسيلهاى براى پرهيز از زيانها بوده است و وسايل مختلفى براى ثبت و ضبط حسابها از قديم الايام فراهم كردهاند. در عصر و زمان ما اين وسايل بسيار متنوع و پيچيده شده و دقيقترين حسابها را نگهدارى مىكند. بررسى حساب سبب مىشود كه اگر انسان احساس زيان كرد به سراغ نقطههاى آسيبپذير برود و آنها را اصلاح كند تا زيان، تبديل به سود گردد. اصولاً تمام اين جهان بر اساس حساب و نظم آميخته با آن قرار گرفته است. هر گاه درون بدن خود را ملاحظه كنيم در منطقۀ خون ما حساب دقيقى حكمفرماست؛ بيش از بيست فلز و شبه فلز و مواد مختلف حاصل از آن خون ما را تشكيل مىدهد و به مجرد اينكه نظم آن به هم بخورد بيمارى حاصل مىشود. به همين دليل پزشكان اولين دستورى را كه مىدهند محاسبۀ اجزاى تشكيل دهندۀ خون از طريق آزمايش است تا به وسيلۀ اين حسابگرى جلوى بيمارى را بگيرند.
آن كس كه اين آزمايشها را به فراموشى بسپارد ممكن است زمانى متوجه شود كه خسارت و زيان وسيعى دامن او را گرفته، در امور مادى دنيا ورشكست و در مسائل طبيعى مانند سلامتى جسم گرفتار بيمارىهاى غير قابل علاج شده است.
اسلام مىگويد: در امور معنوى نيز بايد همينگونه بلكه دقيقتر به حساب خويش رسيد. آن كس كه مراقب اعمال خويش باشد و حسابرسى دقيق كند سود معنوى مىبرد و كسى كه از آن غافل گردد گرفتار خسران و زيان در دنيا و آخرت مىشود.
در حديثى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم:
«لا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّى يُحاسِبُ نَفْسَهُ أشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّريكِ شَريكَهُ وَ السَّيِّدُ عَبْدَهُ ؛انسان فرد باايمانى نخواهد بود مگر زمانى كه با دقت اعمال خود را محاسبه كند؛ دقيقتر از آنچه شريك به حساب شريك خود مىرسد يا مولا به حساب بنده خويش». ١
حسابگرى در مسائل معنوى و امور اخروى بايد شديدتر و دقيقتر باشد، زيرا غير ما حسابگرانى هستند كه حساب دقيق اعمال ما را دارند، در حالى كه در امور مادى، هر كس خودش حسابگر خويش است و معمولا كسى بر او نظارتى ندارد.
قرآن مجيد مىگويد: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ* كِراماً كاتِبِينَ* يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» ؛و به يقين نگاهبانانى بر شما گمارده شده، والا مقام و نويسندۀ (اعمال نيك و بد شما) كه مىدانند شما چه مىكنيد». ٢در جاى ديگر مىفرمايد: روز قيامت خطاب به گناهكاران مىشود و خداوند به آنها مىگويد: «هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنّا كُنّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» ؛ اين نامۀ اعمال شماست كه ما نوشتهايم و به حق بر ضدّ شما سخن مىگويد؛ ما آنچه را انجام مىداديد مىنوشتيم». ١
در روايات اسلامى تأكيد شده است كه همه روز به حساب خود برسيد؛ يعنى شب هنگام همانگونه كه معمول بسيارى از بازرگانها و تجار است كه دفاتر خود را به خانه مىبرند و به حساب روز خود مىرسند شما هم شب هنگام به اعمالى كه در روز انجام داديد نگاهى حسابگرانه بيفكنيد؛ اگر خطايى بوده توبه كنيد و اگر كار خوبى بوده شكر خدا به جا آوريد و آن را تكرار نماييد.
امام كاظم عليه السلام در حديثى مىفرمايد:
«لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ في كُلِّ يَوْمٍ فَإنْ عَمِلَ خَيْراً اسْتَزادَ اللّهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللّهَ عَلَيْهِ وَ إنْ عَمِلَ شَرّاً اسْتَغْفَرَ اللّهَ مِنْهُ وَ تابَ إلَيْهِ ؛كسى كه همه روز به حساب خود نرسد از ما نيست؛ اگر كار خيرى انجام داده از خداوند توفيق فزونى بطلبد و خدا را بر آن شكر بگويد و اگر كار بدى انجام داده استغفار كند و توبه نمايد و به سوى خدا باز گردد». ٢
ارباب سير و سلوك نيز براى پيمودن مسير قرب خدا از نخستين توصيههايى كه به رهروان اين راه مىكنند مراقبت اعمال و سپس محاسبۀ آن است، چرا كه بدون آن، پيمودن اين راه پر خوف و خطر امكانپذير نيست.
سپس امام عليه السلام در سومين جمله از اين گفتار حكيمانه به اين مسأله اشاره مىكند كه اگر كسى خواهان امنيت و آرامش است بايد خائف باشد؛ هميشه خوف سپرى است در برابر حوادث خطرناك و راز اينكه خداوند آن را در وجود انسان قرار داده، اين است كه اگر ترسى در كار نباشد خيلى زو
د انسان خود را به پرتگاهها مىافكند و در چنگال حوادث سخت گرفتار مىسازد و به مرگ زودرس مبتلا مىشود.
البته اگر اين خوف در حد اعتدال باشد به يقين سپرى در برابر بلاهاست و اگر به افراط بينجامد انسان را از تلاش و كوشش باز مىدارد و به محروميت منجر مىشود و اگر به تفريط گرايد و از موجودات خطرناك نترسد گرفتار انواع حوادث مرگبار خواهد شد.
شك نيست كه خوف در كلام امام عليه السلام اشاره به خوف از خدا يعنى خوف از عدالت و مجازاتهاى عادلانۀ اوست. كسانى كه داراى چنين خوفى باشند از عذاب الهى در دنيا و آخرت در امانند و به عكس آنها كه تنها به رحمت او اميدوار گردند و اثرى از خوف در وجود آنها نباشد آلودۀ انواع گناهان شده و گرفتار مجازات خداوند در اين سرا و آن
سرا مىشوند. به همين دليل در تعليمات دينى ما كراراً آمده است كه انسان باايمان بايد با دو بال خوف و رجا پرواز كند.
امام صادق عليه السلام از وصاياى لقمان حكيم جملهاى را نقل مىكند و مىفرمايد:
در وصاياى لقمان مسائل شگفتآورى بود. از همه شگفتآورتر اينكه به فرزندش چنين گفت:
«خَفِ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خيفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ وَ ارْجُ اللّهَ رَجاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ ؛آنگونه از خداوند عزوجل ترسان باش كه اگر تمام اعمال نيك جن و انس را به جا آورى احتمال ده كه تو را (به سبب بعضى از اعمالت) عذاب مىكند و آنچنان به خداوند اميدوار باش كه اگر گناه انس و جن را انجام داده باشى ممكن است مشمول رحمت او واقع شوى». ١
سپس امام صادق عليه السلام افزود: پدرم چنين مىفرمود:
«إنّه لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إلّا وَ في قَلْبِهِ نُورانِ: نُورُ خيفَةٍ وَ نُورُ رَجاءٍ لَوْ وُزِنَ هذا لَمْ يَزِدْ عَلى هذا وَ لَوْ وُزِنَ هذا لَمْ يَزِدْ هذا ؛در قلب هر فرد با ايمانى دو نور هست: نور خوف و نور رجا، اگر اين را وزن كنند چيزى اضافه بر آن نيست و اگر آن را وزن كنند چيزى اضافه بر اين نخواهد بود». ١
البته منظور اين نيست كه واقعاً همۀ گناهان را انجام مىدهند و با همان حالت از دنيا مىروند؛ بلكه مقصود اين است كه اميدوار باشند سرانجام توبه مىكنند و در مقام اصلاح بر مىآيند و سپس از دنيا مىروند.
در روايت ديگرى در همان باب از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه راوى عرض مىكند: جمعى از دوستان شما هستند كه خود را آلوده گناهان مىكنند و مىگويند: اميد (به رحمت خدا و محبت اهلبيت) داريم، امام فرمود:
«كَذَبُوا لَيْسُوا لَنا بِمُوالٍ ؛آنها دروغ مىگويند از دوستان ما نيستند». سپس افزود:
«اُولئِكَ قَوْمٌ تَرَجَّحَتْ بِهِمِ الْأمانِىُّ مَنْ رَجا شَيْئاً عَمِلَ لَهُ وَ مَنْ خافَ مِنْ شَىْءٍ هَرَبَ مِنْهُ ؛آنها كسانى هستند كه در چنگال آرزوها گرفتار شدهاند (زيرا) كسى كه اميد به چيزى داشته باشد براى آن عمل مىكند و كسى كه از چيزى بترسد از آن مىگريزد». ٢
آنگاه امام در سه جملۀ اخير از كلام نورانى خود به اين نكته اشاره مىكند كه اگر انسان با چشم عبرت به اطراف خود بنگرد به حقايق اين عالم آشنا مىشود، سپس به تحليل آن حقايق مىپردازد و اسباب و نتايج آن را درك مىكند و كسى كه به اسباب و نتايج آن حقايق آشنا مىگردد عالم مىشود؛ يعنى راه را به سوى مقصد پيدا مىكند. در واقع پيوند ناگسستنى ميان سه موضوع هست: چشم عبرت داشتن، تحليل حوادث كردن و عالم و آگاه شدن.
منظور از عبرت گرفتن اين است كه انسان حادثهاى را كه مىبيند نخست به مقدماتى كه آن را تشكيل داده و آثارى كه بر آن مترتب مىشود توجه كند سپس مشابه آن را در زندگى خود در نظر بگيرد كه اين مايۀ ابصار و بصيرت است و هنگامى كه از آن قاعدهاى كلى براى خود و ديگران بسازد، اين فهم واقعى حادثه است كه به صورت علمى قابل قبول در روح و جان انسان جايگزين مىشود.
در ذيل حكمت پنجم بحث قابل ملاحظهاى دربارۀ عبرت و تفكّر آوردهايم