eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
49هزار عکس
35.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: خيانت متن حديث الغشّ الصدوق عن الفقيه المروزى عن أبى بكر بن محمّد النيسابورى عن عبدالله بن أحمد الطائى عن أبيه عن الرضا عليه السلام عن آبائه عن علىّ عليه السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: ليس منّا مَن غشّ مسلماً أو ضرّه أو ماكره. خيانت صدوق از فقيه مروزي، از ابوبكر بن محمد نيشابوري، از عبدالله بن احمد طائي، از پدرش، از امام رضا (ع)، از پدرانش، از علي (ع) نقل كند كه آن حضرت فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: آن كه به مسلماني خيانت كند يا به او زياني رسانده و نيرنگي به او زند، از ما نيست ۱. منبع حديث ۱- عيون اخبار الرضا ۲/ ۲۹. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: از هارون به من صدمه ای نمی رسد! حضرت مکرر اشاره می‌کرد که از هارون به من صدمه ای نمی رسد. هنگامی که به حضرت خبر دادند عیسی بن جعفر به هارون تذکر داده و سوگند خورده است مدّعی امامت را بعد از موسی بن جعفر به قتل برساند، و علی بن موسی به جای پدر نشسته و مدعی امامت است و هارون پاسخ منفی داده است، حضرت فرمود: از هارون به من صدمه ای نخواهد رسید. [۱] و چون به آن حضرت گفته شد: شما به عنوان امام شناخته شده و خود را مشهور کرده اید، از شمشیر هارون خون می‌چکد؟! فرمود: جواب من همان است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر ابوجهل یک مو از سر من کم کند، گواه باشید که من پیامبر نیستم؛ من نیز می‌گویم: اگر هارون یک مو از سر من کم کند، شاهد باشید که من امام نیستم. و در حدیث دیگر وقتی به حضرت در مورد هارون هشدار دادند، فرمود: هرچه می‌خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد! [۲] ---------- [۱]: عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ۱/ ۲۴۵. [۲]: عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ۲/۲۶۲. 📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سلسله کلیپهای 8 🔰 بررسی ویژگی های حکومت عجل الله فی فرجه 🎬 قسمت 8 : آیا در حکومت امام زمان عج ، اگر بر فرض به وجود یهودیت و مسیحیت اعتقاد داشته باشیم ، آنها چگونه در جامعه زندگی میکنند؟ 🎙با توضیحات از اساتید مهدویت کشور 👌دنیای بعد ظهور را بهتر بشناسیم
12.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیا امامی که به دلیل حفظ جان خود در غیبت است، صلاحیت امامت دارد؟ 🔶🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: گفتند: باشه. در اين گير و دار اصغر ديزجي گفت: غلامحسين! هم ماشين ات زخمي شد هم خودت! نگاه كردم از جايي كه در پايم سوزش احساس مي‌كردم تركش خورده بود. از رادياتور ماشين آب قرمز مي‌ريخت. [رنگ آب رادياتور تويوتا به رنگ قرمز است. ] «آخ» احمد آقا هنوز توي گوشم بود، برگشتم طرفش. گفت: ببين اون بند انگشتم كجا اوفتاده، شايد پيدا كردي. [ صفحه ۴۷] يك بند از انگشت وسطش را تركش قطع كرده بود. بند را پيدا كردم و گذاشتيم سر جايش و با گاز و باند بستيم. احمد آقا باز هم نمي رفت عقب. با اصرار راضي كرديم تا برود عقب. آمدم سراغ تويوتا، ولي ديگر تويوتا به درد نمي خورد. مي خواست برود كه پرسيدم: احمد آقا جنازه حميد را چيكار كنيم؟ گفت: بذار بمونه، بريم ماشين بفرستيم بيارن عقب. گفتم: شما برين من مي‌مونم اينجا. از دستم گرفت و كشيد كه بيا برويم. پاي من زخمي بود و مي‌لنگيدم. پياده راه افتاديم. بي سيم زد لشكر نجف، يك جيپ داشتند كه رويش موشك تاو سوار بود. همين جيپ موشك تاو آمد، سوارش شديم و برگشتيم قرارگاه. خودش از جيپ پياده شد به راننده سفارش كرد اين را ببر اورژانس و خودش رفت سنگر آقا مهدي، خواستم من هم پياده شوم كه به آقا مهدي گفت: زخمي شده، بذار بره اورژانس. آقا مهدي هم گفت: برو بده زخمت را پانسمان كنن بعد برگرد. من رفتم پانسمان شدم و برگشتم دوباره پيش آقا مهدي و احمد آقا. بعد از اين احمد آقا را راضي كرديم كه برود عقب. در اين فاصله وضعيت خط و موقعيت دشمن را براي آقا مهدي شرح داد و رفت و فرماندهي لشكرش را سپرد دست آقا مهدي. منتهي از جزيره نرفته بود پس از يكي دو ساعت برگشت به همان سنگر كوچك آقا مهدي. بند انگشت را توي اورژانس انداخته بودند دور. گفته بودند ديگر به دردت نمي خورد. جذبه آقا مهدي تنها احمد كاظمي را كه نكشيده بود به اين سنگر [ صفحه ۴۸] كوچك و كم ارتفاع، خيلي‌ها را اينجا جمع كرده بود؛ ابراهيم همت، مهدي زين العابدين، عزيز جعفري و... بعد از اين خبر شهادت آقا مرتضي هم در جزيره پيچيد و غم و اندوه شهادت حميد آقا بر دلهايمان مضاعف شد. بعد از ظهر همان روز، دشمن فشارش براي تصرف پل شطاطه زياد شد و مقداري آمديم عقب تر، سر پل را دشمن از ما گرفت و ديگر نتوانستيم برويم جاده حميد را بياوريم و... [ صفحه ۴۹] https://eitaa.com/zandahlm1357
صوتی"آن بیست و سه نفر" "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" تهیه شده در مرکز هنرهای نمایشی رادیو در 6قسمت کارگردان