دليل آن ا
ست كه خداوند را آغاز و ابتدايي نيست ; چون هر موجودي كه آفرينش او آغازي داشته باشد نمي تواند آغازگر همانند خود باشد
. پس، نامهاي خداوند متعال براي بيان (ذات او) است، و افعال و آثارش براي تفهيم و اثبات وجود او. كسي كه براي خداي تعالي حدّ قايل شود بي گمان او را نشناخته است، و هر كس او را محاط داند از مرز معرفت او تجاوز كرده است، و هر كس بخواهد به كنه ذات او برسد راه خطا رفته است. هر كس بگويد: او چگونه است؟ او را تشبيه كرده است، هر كس درباره خداوند بگويد: چرا؟ برايش علت فرض كرده است، هر كس بگويد: از كجا؟ او را در زمان قرار داده است، هر كس بگويد: در چيست؟ او را در چيزي گنجانده است. هر كس بگويد: تا كجاست؟ براي او نهايت قرار داده است. هر كس بگويد: تا كي؟ برايش غايت در نظر گرفته است و هر كس برايش غايتي شناسد او را محاط و محدود دانسته و هر كس محاط و محدودش بداند از مسير درست شناخت او بيراهه رفته است. خداوند تعالي با دگرگوني مخلوقات دگرگون نگردد، و با حدّ پذيري محدود، حدّ و مرز نپذيرد، او يكي است اما نه به معناي عددي آن، آشكار است اما نه اين كه لمس شود، پيداست اما نه به اين معنا كه با چشم ديده شود، ناپيداست اما نه اين كه از مخلوق جدا باشد، دور است اما نه به مسافت، نزديك است اما نه به معناي نزديكي
مكاني، لطيف است اما نه به معناي لطافت جسماني، موجود است اما نه اين كه از عدم به وجود آمده باشد، فاعل است اما نه از روي جبر و بي اختياري، تدبير كننده است اما نه به ياري انديشه، گرداننده است اما نه با به حركت در آوردن عضوي، اراده كننده است اما نه با عزم و آهنگ قبلي، خواهنده است اما نه با نيت قبلي، مدرِك است اما نه به كمك حسّي، شنواست اما نه با عضوي (گوش)، بيناست اما نه با ابزاري (چون چشم)، زمانها با او همراه نباشد، و مكانها او را در بر نگيرد، و چرت و خواب او را نربايد، صفات او را محدود نسازد، و ابزارها و ادوات به كار او نيايد. بود او بر زمانها پيشي دارد، و وجودش بر عدم، و ازليّتش بر ابتدائيت. از اين كه موجودات همانند را آفريده است دانسته ميشود كه خود او همانندي ندارد، و از اين كه اشياء متضادّ
را خلق كرده معلوم ميشود كه خود او ضدّي ندارد، و از اين كه ميان امور مقارنت برقرار ساخته دانسته ميشود كه خود او را قريني نيست، روشني را ضدّ تاريكي ساخت و سردي را ضد گرمي، ميان اشياي دور از هم پيوند و نزديكي بر قرار ساخت، و اشياي بزرگ به هم را از يكديگر جدا ساخت. با جدايي افكندن ميان آنها نشان داد كه آنها را جدا افكننده
اي است، و با گرد هم آوردن آنها نشان داد كه آنها را گرد آورنده اي است. خداي عزّوجلّ ميفرمايد (از هر چيزي جفتي آفريديم باشد كه پند آموزيد) ۱۱. معناي ربوبيّت در او بود آن گاه كه هنوز مربوبي نبود، و حقيقت الوهيت (و معبوديت) در او بود آن گاه كه هنوز عبادتي در كار نبود، و معناي عالميت را دارا بود آن گاه كه هنوز معلومي در ميان نبود، چنين نيست كه از وقتي آفريد سزاوار معناي آفريدگاري شده و يا از زماني كه موجودات را پديد آورد معناي پديدآورندگي را دست آورد، نه واژه (منذ: كه براي ابتداي زمان است) او را از فعلش غايب ميكند (يعني فعل و آفرينش خداوند متوقف بر زماني خاص نيست كه تا آن زمان فرا نرسد فعلش را انجام ندهد و منتظر فرا رسيدن آغاز آن زمان باشد) و نه واژه (قد: كه براي تقريب زمان است) او را به فعلش نزديك ميسازد (چرا كه خداوند براي انجام فعلي منتظر وقتي خاص نمي ماند بلكه همه زمانها براي او يكسان است)، و نه واژه (لَعلّ: كه براي اميدواري است) او را از خواستش حاجب و مانع ميشود (يعني براي انجام چيزي كه مراد و خواست اوست اميد به فرا رسيدن چيزي ديگر نمي بندد; بلكه ايجاد به فرمان اوست و هر چه اراده كند بيدرنگ تحقق مييابد) و نه واژه (متي: چه
وقت؟ ) او را مشمول زمان ميسازد (يعني گفته نمي شود: كي دانست؟ كي توانست؟ و كي مالك شد؟ ) و واژه (حين: زمان) شامل او نمي گردد (يعني ذات و صفت و فعل خداوند مشمول و محدود به هيچ زماني نمي شود چرا كه او خود فاعل و آفريننده زمان است) و واژه (مع: با) كه براي معيت و همراهي است با او قرين نشود (يعني هيچ چيز با او و در مرتبه او نيست). هر ويژگي و اثري كه در مخلوق باشد در خالقش وجود ندارد، و هر چيزي كه در مخلوق امكان وجود دارد در آفريدگارش ممتنع است. حركت و سكون در او راه نيابد. چگونه چيزي در او راه يابد كه خود او را پديد آورده است، يا چگونه به او باز گردد چيزي كه او خود آن را آغاز كرده است. در اين صورت ذات او دستخوش تغيير و تفاوت ميشد، و معناي ازليت خود را از دست ميداد، و براي آفريدگار معنايي جز مخلوق بودن باقي نمي ماند، اگر پسي براي او فرض شود بي گمان پيشي هم برايش فرض خواهد شد، و اگر كمال يابي برايش فرض گردد لازم آيد نقصان او، چگونه سزاوار ازليت باشد كسي كه حدوث براي او ممتنع نيست؟ و چگونه اشياء را ايجا
د كند كسي كه خود از ايجاد شدن امتناع ندارد؟ اگر معاني (و صفات مخلوق) به او
تعلق گيرد بي گمان نشانه مصنوع و مخلوق بودن در او باشد، و در اين صورت به جاي آن كه چيزي دليل وجود او باشد خود دليل بر وجود ديگري خواهد شد. در سخن محال (و خلاف حق و واقعيت) حجّت و دليلي وجود ندارد، و پرسش از چنين سخني پاسخي ندارد; معبودي جز خداوند بلند مرتبه و بزرگ نيست ۱۲. ۶- صدوق گويد:... عبدالعزيز بن مهتدي گويد: از حضرت رضا (ع) در باره توحيد پرسيدم، فرمود: هر كس سوره (قل هو الله أحد) را بخواند و به آن ايمان آورد توحيد را شناخته است. عرض كردم: چگونه آن را بخواند؟ فرمود: همان طور كه مردم ميخوانند و پس از خواندن آن سه مرتبه بگويد: كذلك الله ربي (چنين است پروردگار من) ۱۳. ۷- صدوق گويد:... أبو محمد، فضل بن شاذّان از امام رضا (ع) نقل كرد كه فرمود: اگر كسي بگويد: چرا مردم مأمور شده اند به اين كه به خداوند و فرستادگان و حجّتهاي او و به آنچه از نزد خداي عزّوجلّ آمده است اقرار كنند؟ در جواب گفته شود: به دلايل فراواني ; يكي اين كه: كسي كه به خداي عزّوجلّ ايمان نياورد از نافرماني او نپرهيزد و از ارتكاب گناهان بزرگ خودداري نورزد و در انجام فساد و ظلم ملاحظه كسي را نكند. و چون مردم اين كارها را بكنند و هر
انساني آنچه را ميخواهد و هوس ميكند مرتكب شود و ملاحظه احدي را نكند و كسي را مراقب اعمال خود نداند جامعه به كلّي فاسد ميشود و مردم به جان يكديگر ميافتند و به ناموس و اموال هم تجاوز ميكنند و خونها و حرمتها را مباح ميشمارند و يكديگر را بناحق و بدون گناه ميكشند. در نتيجه، دنيا خراب ميشود و انسانها از بين ميروند و حرث و نسل به تباهي كشانده ميشود. دوم اين كه: خداوند عزّوجلّ حكيم است، و حكيم نيست و به حكمت وصف نشود مگر كسي كه از فساد و تباهي منع كند و به صلاح و پا كي فرمان دهد و از ظلم جلوگيري كند و از زشتكاريها باز دارد جلوگيري از فساد و امر به صلاح و پاكي و نهي از زشتكاريها هم ميسر و مؤثر واقع نشود مگر پس از اقرار به وجود خداي عزّوجلّ و شناخت كسي كه امر و نهي ميكند. اگر مردم بدون اقرار به خداوند عزّوجلّ و بدون شناخت او به حال خود رها شوند در آن صورت امر به صلاح و پاكي و نهي از فساد ثابت نشود; در اين صورت آمر و ناهي در كار نباشد. سوم اين كه: ما ملاحظه ميكنيم كه انسانها گاه در نهان و بدور از چشم خلق مرتكب فساد ميشوند: پس اگر اقرار به خدا نباشد و كسي در خفا از او نترسد هيچ كس، وقتي با خواستها و هوسهاي خود خلوت كند،
ملاحظه كسي را نمي كند و كسي را ناظر اعمال خودنمي داند تا ترك معصيت كند و هتك حرمت نكند و مرتكب گناهان كبيره نشود، چه، اعمال او از چشم مردم پنهان است و كسي را مراقب خود نمي داند. و اين خود باعث تباهي همه مردم و جامعه ميشود; بنابر اين، قوام جامعه و صلاح مردم تحقق نيابد مگر با اقرار و اعتراف ايشان به موجودي كه دانا و آگاه است و اسرار و نهانيها را ميداند، به صلاح و پاكي امر ميكند و از فساد و تباهي باز ميدارد و هيچ امر پنهاني بر او پوشيده نيست ; اقرار و اعتراف به وجود چنين خدايي باعث ميشود كه از ارتكاب فساد و گناه در خفا خودداري ورزند ۱۴.
منبع حديث
۱- أعراف / ۱۸۰. ۲- حاقه / ۱۷. ۳- غافر / ۷. ۴- أصول كافى ۱/ ۱۳۰- ۱۳۲. ۵- اخلاص / ۱ - ۴. ۶- شوري / ۱۱. ۷- بقره / ۱۳۷. ۸- توحيد صدوق ۹۵. ۹- توحيد صدوق ۶۸. ۱۰- عيون أخبار الرضا ۱/ ۱۲۷ - ۱۲۹. ۱۱- ذاريات / ۴۹. ۱۲- أمالى مفيد ۲۵۳ - ۲۵۸. ۱۳- عيون أخبار الرضا ۱/ ۱۳۳- ۱۳۴. ۱۴- عيون أخبار الرضا ۲/ ۹۹ - ۱۰۰.
.......:
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎤💭🎤💭🎤💭🎤 ✅پاسخ به شبهات وهابیت علیه مهدویت ⬅️قسمت 1⃣2⃣ از 2⃣3⃣ 💭شبهه ی شماره 1⃣2⃣ 👈در این شبهه م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤💭🎤💭🎤💭🎤
✅پاسخ به شبهات وهابیت علیه مهدویت
⬅️قسمت 2⃣2⃣ از 2⃣3⃣
💭شبهه ی شماره 2⃣2⃣
⚠️این شبهه یکی از مهمترین شبهاتی است که وهابی ها در شبکه ها📡 و کانالهای مختلف مطرح کردند ..
📕″کتاب الغیبة النعمانی، ص321″ میگویند مهدی شیعه به قانون و کتاب حضرت داوود (ع) حکومت می کند، اما مهدی اهل سنت مطابقت از پیغمبر رسول الله می کند. یعنی می گویند مهدی شیعیان از 👥پیغمبر بنی اسرائیل و یهودی ها تبعیت می کند، مهدی اهل سنت از شریعت رسول الله (ص).❌🙄
✅جواب شبهه👇👇
👌در جواب می گوییم اولا اینجا آن حکمی🗞 که در آن روایت آمد به معنای قضاوت است، یعنی حضرت مهدی (عج)👈 شبیه حضرت داوود قضاوت می کند نه، آن بحث حکومت!👉
🤔اما حالا شاید بگویند چرا مثل حضرت داوود قضاوت می کند⁉️ باز هم این را وهابی ها مطرح می کنند، چرا شبیه حضرت داوود🌟، چرا شبیه پیغمبر (ص) ما نه..⁉️👇
⚠️ادامه روایت را وهابی ها ذکر
نمی کنند❌ ادامه روایت این است که چون 👈قائم آل محمد قیام کند به حکم داوود و سلیمان حکم می کند و (در ادامه می گوید) شاهد نمی خواهد.👉 یعنی اگر امام زمان (عج) شبیه حضرت داوود قضاوت می کند از این باب است که شاهد نمی خواهد 👈یعنی شاهد نخواستنش شبیه حضرت داوود🌟 است، نه اینکه کل قضاوت ایشان شبیه حضرت داوود باشد! چون آخر روایت را وهابی ها📚 نمیآورند اینجا شبهه وارد می کنند.
❌وهابیهای کثیف چنین شبهات سخیفی را مطرح📚 می کنند بدون اینکه آخر روایت و ادامه ی روایت را بیان کنند.
✅در روایت های شیعه هم داریم (نمیدانیم چرا اینها را مطرح نمی کنند!) کتاب 📙″ارشاد شیخ مفید، ج2، ص384″ که چون حضرت قائم قیام کند به عدالت حکم می کند و دوران او ستم برداشته میشود و 👈به حکم حضرت داوود و حضرت محمد (ص) در میان آنها حکومت می کند👉. این روایت اینجا پیغمبر و حضرت داوود را کنار هم آورده،
🌀یعنی اگر شبیه حضرت داوود است فقط 👈به این خـاطر است که بینه و شاهد از مردم👥 طلب نمی کند و خودش با علم غیب میتواند بفهمد حق با چه کسی است.👉 از این باب شبیه حضرت داوود است نه کل حکومت و..
🎤استاد احسان عبادی
#پاسخ_به_شبهات_وهابیت_علیه_مهدویت
🎤💭🎤💭🎤💭🎤
🔰 سلسله نوشتارهای #لحظه_شناسی 1
👈 بررسی رفتاری لحظه شناسی ها و لحظه نشناسی های مهم و عبرت آمیز تاریخ در کلام رهبری
🎬 جلسه اول 1️⃣ شیخ بالای دار !
✳️ در صدر مشروطه علمای بزرگی بودند -که من اسم نمی آورم، معروفند- که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزهی با اسلام است؛ مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید - مثل مرحوم شیخ فضلاللَّه نوری - جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم ( 6 اسفند 88 / جالب اینکه رهبری این بیانات را در دیدار با اعضای مجلس خبرگان فرمودند !!! )
👌 البته منظور رهبری از آن علمایی که نام نبردند ، مرحوم آیت الله عبدالله بهبهانی و مرحوم آیت الله محمد طباطبایی بود که دو مشروطه خواه در تهران بودند که ابتدا همراه با شیخ فضل الله بودند ، اما عمق بصیرت شیخ فضل الله را نداشتند تا تشخیص دهند انگلیس ، مشروطه را به انحراف برد .
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
اقدام زیرکانه و جالب از شهید چمران با قوطی کنسرو !
وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین. منم پرسیدم آخه قوطی خالی کنسرو به چه درد میخوره!
بعد خود #شهید_چمران پیداش شد، با کلی شمع.
توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی رودخانه اروند.
عراقی ها فکر کرده بودند غواص است،
تا صبح آتش می ریختند!
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: برکات سماوی و ارضی قوله علیه السلام: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا