eitaa logo
زنگـــ🔔 ھنـــ🎨ـــر
139 دنبال‌کننده
860 عکس
494 ویدیو
28 فایل
یھ کاناݪ ویژه‌ۍ همه هنردوسٺ ها 😍 هر هنرے ڪه ݕخوای اینجا پیدا میشھ... از كاࢪدستــی و نقاشے گࢪفتھ تا آشپزی و دوخٺ‌و دوز و... ڪلے آموزش‌ و ایده عاݪے ⭐ ارتباط با ادمین: @meshkat_98 کانال شرایط: https://eitaa.com/joinchat/2341077163Cc872f822f3
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
جگر با زهر شد درگیر و آه از سینه ات برخواست از این غم باز هم در سینه ام بزم عزا برپاست نفس میسوزد و دارد دو چشمت تار می بیند دوباره روی خاکِ سردِ حجره یک حسن(ع) تنهاست @hosenih خودت را رو به قبله کرده ای با زحمت بسیار اجل نزدیک شد! از سردی دستان تو پیداست شدی دوم-حسن(ع) که باز خرجِ کینه ات کردند به دستِ زهرِ مسمومی که قصدِ کشتنش بالاست رسید آخر به لب جانت؛ امام ِ عسکری(ع)جانم ملائک آمدند آقا به دورِ پیکرت غوغاست سپس مهدی‌(عج) رسید و جعفر کذاب ها دیدند که این صاحب-عزا با سنّ کم هم سرور و آقاست یتیمانه پدر را دفن کرد و تازه شد داغش به یادِ پیکری زخمی، دلش آوارهٔ صحراست لبش آهسته با خود گفت غرقِ آه یا جداه لبانت از عطش خشک و کنارت پهنهٔ دریاست بمیرد کاش آن خنجر که دارد چشم بر حنجر إلهی بشکند دستی که بر قتل تو بی پرواست @hosenih پریشان آمد و حالِ تو را دید و «بنیّ» گفت پریشان-حالی اش از پیکرِ عریانِ تو پیداست میانِ ازدحامی سخت شد پیراهنت پاره عزادارِ شبانه روزِ این غم مادرم زهراست(س)! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e