🔸مال مفت!
❖ مرحوم آیتاللهالعظمی حاج سید احمد زنجانی در کتاب #الکلام_یجر_الکلام دربارۀ فساد و دستاندازی برخی مقامات دورۀ پهلوی به منابع عمومی، مینویسد:
📝... شنیدهام که بعضى از رجال دولت، زنهاشان را در پشت میز دولت نشانیده، حقوق زیاد براى آنها مىگیرند ولى از بس که لباس و توالت و آرایش آنها خرج بر مىدارد، حقوق آنها هر چه زیاد هم باشد کفایت نمىکند ولکن به منابعى دست دارند که هر چه زیاد هم خرج کنند کم نمىآید. خدا به مال ملّت برکت بدهد که جاى خرج و برج آنها را فورى پر مىکند! خودشان که در تحصیل آن زحمتى نکشیدهاند تا در خرج آن، حساب زحمت خودشان را در دست داشته باشند.
در دهات معروف است که مىگویند باید روغن را از مرد خرید و گندم را از زن؛ چون زحمت روغن را زن مىکشد، شیر را او مىدوشد و آن را او ماست مىکند و از ماست او کره مىگیرد و کره را او روغن مىکند. متصدّى همه این کارها نوعاً زن است؛ لذا قدرش را مىداند و در فروش آن دقّت مىکند و مسامحه نمىکند؛ به خلاف مرد که چون زحمتش را نکشیده، در فروختن آن مسامحه مىکند و دقّت نمىکند. بدین جهت، خریدن روغن از مرد باصرفهتر تمام مىشود از خریدن آن از زن؛ به عکس گندم که چون زحمتش را مرد مىکشد، خریدن آن از زن، آسانتر از مرد مىشود.
اینها نیز چون خودشان در تحصیل پول زحمتى نکشیدهاند، در خرج آن از زیادهروى و اخراجات بیهوده فروگذار نمىشوند. مال که مفت شد، این طور خرج مىنمایند.
🔸مرحوم حاج ملّا محمّد هیدجى، این مضمون را در حاشیه دیوانش که خطّى بود نوشته بود؛ گرچه در چاپ به گمان اینکه مخالف سیاست است چاپ نکردهاند.
دیوان شعرى دارد که اشعار ترکى بسیار لطیف و با ملاحتی دارد؛ از جمله این بیت است که گفته:
اگر او شوخ منیمگو گلیمى آلا الینه
باغشلارام تلنه اردبیل و خلخالى
یعنى اگر آن شوخ، دل مرا به دست آورد؛ به طرّۀ او، اردبیل و خلخال را مىبخشم.
بعد، در حاشیۀ آن، مطلبی به ترکى نوشته بود که ترجمۀ آن به فارسى این است: «در جایى که خواجه حافظ به خال هندوىِ محبوب خود، سمرقند و بخارا را ببخشد، چه مضایقه که من هم به طرّۀ یارم، اردبیل و خلخال را ببخشم.» مال که مفت شد، این طور خرج مىشود...
#بیت_المال #اموال_عمومی
@zanjani_net