eitaa logo
ضرب المثل
31.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
964 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلامـے بہ صبـح و بہ نام غزل 🌼بہ خوش رنگـے و طعم ناب عـسل 🌸بہ پیوند مـهر و زمین و زمان 🌼 بہ پاکـے آیینہ، دور از دغل 🦋ســلام صبحتون بــــخیر🦋 @zarboolmasall
بنی آدم اعضای یکدیگرند همه عاقلندو براین باورند؛ که یک روز نوبت به ما میرسد که آسان زمان وداع میرسد..! چه بر اوج قله چه چاه عمیق؛ همه بی گمان در صفیم ای رفیق ‌ و این شتری است که در خانه هر کس میخوابد.💚🌿 @zarboolmasall
عروس نمی تواند برقصد میگوید زمین کج است🖇 ♟در این حالت فردی هدف قرار گرفته که نمی‌تواند امور خود را به درستی انجام دهد و همیشه برای رفع و رجوع کردن کارهایش بهانه‌گیری می‌کند. بهتر است زمانی که توانایی انجام کاری را ندارید، مسئولیت آن را برعهده نگیرید تا بعدا بخاطر انجام اشتباه مورد سرزنش قرار نگیرید. ♟در این صورت است که خواهید توانست در زندگی پیشرفت کرده و موفقیت‌های بسیاری را به بیاورید. برای اینکه بتوانید در زندگی خود موفق شده و پیشرفت‌های بسیاری کسب کنید، باید دارای مهارت و توانایی‌هایی باشید. در زندگی سعی کنید همیشه نیمه پر لیوان را ببینید تا بتوانید روی خوش زندگی را دیده و زندگی را به خوبی سپری کنید. @zarboolmasall
‌ 📚 داستان کوتاه یک غذا خوری بین راهی بر سردر ورودی اش با خط درشت نوشته بود: «شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آنرا از نوه ی شما دریافت ‌خواهیم کرد» راننده ای با خواندن این تابلو، اتومبیلش را فورا " پارک کرد و وارد رستوران شد و ناهار مفصلی را سفارش داد و نوش جان کرد. بعد از خوردن غذا، سرش را پایین انداخت که بیرون برود. ولی دید پیش خدمت با صورت حسابی بلند و بالا جلویش سبز شده است ... با تعجب پرسید: «مگر شما ننوشته اید پو ل غذا را از نوه ی من خواهید گرفت؟» پیش خدمت با خنده جواب داد:«چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت ولی این صورت حساب مربوط به پدر بزرگ مرحوم شماست.» نتيجه اخلاقی : ممکن است ما کارهایی را انجام دهيم که آيندگان مجبور به پرداخت بهای آن باشند ... انتخاب ها را جدی بگیریم در قبال آیندگان مسئولیم @zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃 آورده اند که: چون فردوسی وفات کرد، شیخ ابوالقاسم گرکانی بر او نماز نکرده و عذر آورد که او مداح کفار بوده است. بعد از مدتی خواب دید که حکیم فردوسی در بهشت با فرشتگان است. شیخ به او میگوید: به چه چیز خدای تعالی تو را آمرزید و در جنت ساکن گردانید؟ فردوسی گفت: به دو چیز، یکی به آنکه تو بر من نماز نکردی و دیگر آنکه این بیت در توحید گفته ام: جهان را بلندی و پستی تویی ندانم چه ای، هر چه هستی تویی. @zarboolmasall
❤️ جرعه در طول تاریخ، همیشه در مقابل پیامبران الهی دو گروه موافق و مخالف قرار داشتند که یکی به تأیید و تکریم انبیا می‌پرداخت و دیگری در پی استهزا و آزار ایشان بود: «ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إلَّا کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُن» و هیچ پیامبری به سوی آنان نمی‌آمد جز آنکه او را به سخره می‏‌گرفتند. عده‌ای همواره سخن انبیا را به گوش جان می‌شنیدند و عده‌ای نیز با تمام توان به تخریب ایشان می‌پرداختند. شايد انسان‌های لجوج كافركيش برای آنكه اعتبار خود را در جامعه به دست آورند و كاستی شخصيت خود را جبران كنند، دست به تمسخر حقيقت می‌زنند و با اين كار درصدد تخريب چهرۀ آن بر‌می‌آيند. واژۀ «یَسْتَهْزِؤُن » از ریشۀ «هُزْء» می‌آید و چهار قرائت دارد: «هُزُءاً، هُزْءاً، هُزْواً، هُزُواً» که ریشۀ همۀ آن‌ها کلمۀ «هُزْء» به‌معنای شکستن و خُردکردن است. از آنجا که هنگام تمسخر، شخصیت مسخره‌شونده خُرد می‌شود، به این کار «استهزاء» می‌گویند. استهزاء رفتار و گفتاری همراه با اهانت به دیگران و برای خُردکردن حیثیت و شخصیت آن‌هاست. علّت تحقیر و تمسخر افراد آن است که آن‌ها خود را از دیگران برتر می‌بینند، لذا به خود اجازه می‌دهند که شخصیت افراد را به تمسخر بگیرند. اولین نکته‌ای که ارتباطات خوب را برهم می‌زند، به تمسخرگرفتن آبرو و اعتبار دیگران است. متأسفانه گاه دیده می‌شود که قومی و گروهی برای اینکه موجبات خندۀ دیگران را فراهم کنند، گروهی دیگر را به تمسخر می‌گیرند که قرآن انسان‌ها را از این عمل ناپسند برحذر می‌دارد. 📚کتاب مشکاة، ص۵۲۴، ج۱۳، ص۳۱۶، تفسیر سوره حجرات، ص۱۷۶ @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ســـلام🌷 صبح بخیر🍂 آرزو می کنم 🌷 در این روز زیبا 🍂 دلتون پر از محبت🌷 روزتون پُر از رحمت 🍂 زندگیتون پر از برکت 🌷 لحظه‌هاتون پر از موفقیت🍂 و عاقبتتون ختم به خیر باشد🌷 اول هفته تون سراسر عشق و خوشبختی سلام صبح بخیر @zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃 اصطلاح بالا کنایه از این است که اسرارش را فاش و برملا کردند و به مردم فهمانیدند که توخالی است و چیزی در چنته ندارد . خلاصه آن طوری که بود نه آنچنان که می نمود شناسانیده و رسوا گردیده است . یکی از مراسم جالب که در بعض اعیاد وجشنها ضمن سایر برنامه ها اجرا می شد ، این بود که مسخره و دلقکی لباس مضحک می پوشید که داخل و لابلای آن لباس پر از پنبه بود و قسمتهای لخت و عریان بدن او هم پوشیده از گلوله های پنبه ای بوده است که مسخره و دلقک را به صورت پهلوان پرباد و بروتی نشان میداد . این پهلوان نامدار! با این ریخت مضحک با یک نفر حلاج که کمانی در دست داشت در مقابل تماشاچیان به رقص و پایکوبی می پرداخت و حلاج در حال رقص و شلنگ اندازی کم کم پهلوان پنبه را با زدن کمان عور و برهنه می کرد و این عمل را تا زمانی ادامه می داد که تمام پنبه های تن اوبر باد می رفت وچهره واقعی و اندام نحیف و مردنی و استخوانیش نمودار میگردید . در واقع چون پهلوان پنبه از آیین پهلوانی چیزی نمی دانست وازعلایم پهلوانی هم جز پنبه های گلوله شده که او را به صورت یک پهلوان با سینه های برجسته وبازوان سطبر نشان می داد نشانی دیگرنداشت ، لذا چون پنبه اش را زدند دیگر چیزی از او باقی نمی ماند تا اظهار وجودکند . به ناچار در مقابل شلیک خنده تماشاچیان ازصحنه خارج می شد و نوبت به پهلوانان واقعی می رسید . @zarboolmasall
🔻 دهقان ثروتمند و پسر جاهل 🌾 دهقانی بود ثروتمند که زمین و باغ فراوان داشت همیشه به پسرش نصیحت می کرد در نگهداشتن مال و محافظت از آن. او را به داشتن دانش تشویق می کرد و از دوستان بد، برحذر می داشت. 🌾 پدر درگذشت و همه ثروت او به دست پسر افتاد. دوستانش چند برابر شدند. 🌾 مادر پسر که زن دانا و فهمیده ای بود، به او گفت: پسرم ارث و پند پدر را نگاه دار و دوستان را بدون این که بیازمایی خالص ندان. 🌾 پسر گفت: نه، اینها دوست واقعی هستند و حتی حاضرند جانشان را فدای من کنند. 🌾 مادر گفت: بهتر است آنها را امتحان کنی. 🌾 فردای آن روز، پسر نزد دوستانش رفت و گفت: به تازگی موشی در خانه ما پیدا شده که دیشب حتی گوشت کوب ما را خورد. 🌾 دوستانش به هم نگاه کردند. یکی از آنها گفت: بله، درست است. اتفاقا همین بلا سر ما هم آمد .موشی گوشت کوب ما را برداشت و به سوراخش برد. 🌾 دیگری گفت: این که چیزی نیست ما موشی داریم که یک روز نصف وسایلمان را به خانه اش برد. 🌾 آن یکی گفت: اگر بشنوید موش ما چه کرده ، شاخ در می آورید . موش ما گوش کوب و وسایل خانه و حتی آشپزخانه را هم به لانه اش برد. 🌾 پسر دهقان با خوشحالی نزد مادر رفت و ماجرا را تعریف کرد و از دوستان لایقش گفت که دروغ به آن بزرگی را پذیرفته بودند. 🌾 مادر گفت: همین نشان می دهد که دوستان خوبی نداری، چون دوست خوب آن است که به تو راست بگوید نه آن که تورا دل خوش کند. 🌾 پسر نپذیرفت تا مادر درگذشت و تمام دارایی خود را از دست داد . روزی در جمع دوستان نشسته بود، آهی کشید و گفت: دیشب فقط یک نان توی سفره داشتم که آن را هم موش خورد. دوستانش خندیدند، یکی گفت: عجب حرفی می زنی؟ مگر موش می تواند یک نان کامل را بخورد ؟ پسر دهقان با دلی شکسته به خانه بازگشت. @zarboolmasall
شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار باز هم پنجره‌ای در دل سیمانی ماست💚🌿 @zarboolmasall