eitaa logo
ضرب المثل
32.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
869 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
«إنّ سَعْیَكُمْ لَشَتّی» «كوششهای شما پراكنده است» اینجا قرآن می خواهد بفرماید: كوشش شما پراكنده است؛ عیب جویی می كند كه چرا باید كوشش شما پراكنده باشد؟ ! حال، ما باید این پراكندگی را مقداری توضیح دهیم: گاهی كوشش یك انسان متفرق و پراكنده است و گاهی متمركز. من به كوشش فكری مثال می زنم. فكر انسان یك منبع و مركز نیرو برای انسان است. ممكن است انسانی خیلی بااستعداد باشد اما كوشش فكری اش پراكنده باشد؛ یعنی می خواهد در همه رشته ها سری زده باشد، مدتی از عمرش را صرف این علم می كند و مدتی را صرف آن علم و به قول آن ضرب المثل عربی در هر دیگی كفگیری دارد، از هر جایی اطلاعی دارد، اما در واقع از هیچ چیزی هیچ نمی داند؛ یعنی در واقع در هیچ رشته ای متخصص نیست. طبعا این طور اشخاص با اینكه در همه چیز سررشته دارند، ولی متخصصین هیچ علمی آنها را قبول ندارند. شنیده اید كه در میان علما بعضی جامع بودند؛ یعنی در همه رشته ها وارد بودند، مثل شیخ بهایی. البته شیخ بهایی واقعا هم مرد فوق العاده ای بوده و در همه رشته ها سری داشته است. ادیب بوده، مفسر بوده، ریاضیدان بوده، فقیه بوده، حكیم و فیلسوف بوده، و در همه این رشته ها كتاب نوشته، اما خودش جمله ای دارد كه می گوید: «غَلَبْتُ عَلی كُلِّ ذی فُنونٍ وَ غَلَبَ عَلَیَّ كُلُّ ذی فَنٍّ» یعنی با هر آدم ذی فنونی كه مثل خودم در همه فنون وارد بود نبرد كردم بر او پیروز شدم، ولی با هر فردی روبرو شدم كه متخصص در یك رشته بود شكست خوردم. نتیجه این شده كه هیچ ریاضیدانی شیخ بهایی را به عنوان یك ریاضیدان قبول ندارد؛ یعنی اگر بخواهیم مثلا ریاضیات او را با ریاضیات غیاث الدین جمشید كاشانی مقایسه كنیم [قابل توجه نیست. ] همچنین هیچ فقیهی او را به عنوان یك فقیه درجه اول قبول ندارد. فقه او در مقابل فقیه معاصرش مقدس اردبیلی جلوه ای ندارد. و نیز هیچ ادیبی و هیچ حكیم و فیلسوفی او را قبول ندارد. اگر در حكمت و فلسفه او را پهلوی معاصرش میرداماد بگذارند، طرف نسبت نیست. مفسرها هم او را قبول ندارند. خلاصه همه چیز می دانسته ولی در هیچ رشته ای متخصص نبوده است. این، نتیجه پراكندگی فكر انسان است. فكر انسان وقتی كه پراكنده شد، به قول امروزیها برآیند و راندمانش كمتر از محصول فكر كسی است كه فكرش متمركز در یك كار باشد. مغز و فكر انسان حكم چرخی را دارد كه به گردش درمی آورید. اگر یك چرخ خیلی بزرگ را به گردش دربیاورید، وقتی كه در گردش باشد نیروی كمی هم اگر پشت سرش باشد به گردشش ادامه می دهد، اما اگر یكدفعه بخواهید این چرخ را برگردانید و از طرف دیگر به گردش دربیاورید، چقدر سخت است و چقدر باید نیرو مصرف كنید! فكر انسان وقتی كه در یك رشته كار كند خوب كار می كند، ولی وقتی بخواهد در چند رشته كار كند در هیچ كدام از این رشته ها آن طور كه باید، خوب كار نمی كند. مثالی كه عرض كردم در فكر بود؛ در صنعت و هنر هم همین طور است. اگر كسی بخواهد به انواعی از صنعتها و هنرها دست بزند، در هیچ صنعت و هنری ترقی نمی كند، برخلاف اینكه فكرش را در یك صنعت یا هنر متمركز كند. در كار و كسب هم همین طور است. بعضی آدمها به صد نوع كار دست می زنند و آخرش هم چیزی نمی شوند، برخلاف كسی كه اولا می فهمد كه چه رشته ای انتخاب كند و بعد هم وقتی رشته ای را انتخاب كرد دیگر فكر خودش را به رشته های دیگر نمی‌زند. 📝شهید مرتضی مطهری @zarboolmasall
«إنّ سَعْیَكُمْ لَشَتّی» «كوششهای شما پراكنده است» اینجا قرآن می خواهد بفرماید: كوشش شما پراكنده است؛ عیب جویی می كند كه چرا باید كوشش شما پراكنده باشد؟ ! حال، ما باید این پراكندگی را مقداری توضیح دهیم: گاهی كوشش یك انسان متفرق و پراكنده است و گاهی متمركز. من به كوشش فكری مثال می زنم. فكر انسان یك منبع و مركز نیرو برای انسان است. ممكن است انسانی خیلی بااستعداد باشد اما كوشش فكری اش پراكنده باشد؛ یعنی می خواهد در همه رشته ها سری زده باشد، مدتی از عمرش را صرف این علم می كند و مدتی را صرف آن علم و به قول آن ضرب المثل عربی در هر دیگی كفگیری دارد، از هر جایی اطلاعی دارد، اما در واقع از هیچ چیزی هیچ نمی داند؛ یعنی در واقع در هیچ رشته ای متخصص نیست. طبعا این طور اشخاص با اینكه در همه چیز سررشته دارند، ولی متخصصین هیچ علمی آنها را قبول ندارند. شنیده اید كه در میان علما بعضی جامع بودند؛ یعنی در همه رشته ها وارد بودند، مثل شیخ بهایی. البته شیخ بهایی واقعا هم مرد فوق العاده ای بوده و در همه رشته ها سری داشته است. ادیب بوده، مفسر بوده، ریاضیدان بوده، فقیه بوده، حكیم و فیلسوف بوده، و در همه این رشته ها كتاب نوشته، اما خودش جمله ای دارد كه می گوید: «غَلَبْتُ عَلی كُلِّ ذی فُنونٍ وَ غَلَبَ عَلَیَّ كُلُّ ذی فَنٍّ» یعنی با هر آدم ذی فنونی كه مثل خودم در همه فنون وارد بود نبرد كردم بر او پیروز شدم، ولی با هر فردی روبرو شدم كه متخصص در یك رشته بود شكست خوردم. نتیجه این شده كه هیچ ریاضیدانی شیخ بهایی را به عنوان یك ریاضیدان قبول ندارد؛ یعنی اگر بخواهیم مثلا ریاضیات او را با ریاضیات غیاث الدین جمشید كاشانی مقایسه كنیم [قابل توجه نیست. ] همچنین هیچ فقیهی او را به عنوان یك فقیه درجه اول قبول ندارد. فقه او در مقابل فقیه معاصرش مقدس اردبیلی جلوه ای ندارد. و نیز هیچ ادیبی و هیچ حكیم و فیلسوفی او را قبول ندارد. اگر در حكمت و فلسفه او را پهلوی معاصرش میرداماد بگذارند، طرف نسبت نیست. مفسرها هم او را قبول ندارند. خلاصه همه چیز می دانسته ولی در هیچ رشته ای متخصص نبوده است. این، نتیجه پراكندگی فكر انسان است. فكر انسان وقتی كه پراكنده شد، به قول امروزیها برآیند و راندمانش كمتر از محصول فكر كسی است كه فكرش متمركز در یك كار باشد. مغز و فكر انسان حكم چرخی را دارد كه به گردش درمی آورید. اگر یك چرخ خیلی بزرگ را به گردش دربیاورید، وقتی كه در گردش باشد نیروی كمی هم اگر پشت سرش باشد به گردشش ادامه می دهد، اما اگر یكدفعه بخواهید این چرخ را برگردانید و از طرف دیگر به گردش دربیاورید، چقدر سخت است و چقدر باید نیرو مصرف كنید! فكر انسان وقتی كه در یك رشته كار كند خوب كار می كند، ولی وقتی بخواهد در چند رشته كار كند در هیچ كدام از این رشته ها آن طور كه باید، خوب كار نمی كند. مثالی كه عرض كردم در فكر بود؛ در صنعت و هنر هم همین طور است. اگر كسی بخواهد به انواعی از صنعتها و هنرها دست بزند، در هیچ صنعت و هنری ترقی نمی كند، برخلاف اینكه فكرش را در یك صنعت یا هنر متمركز كند. در كار و كسب هم همین طور است. بعضی آدمها به صد نوع كار دست می زنند و آخرش هم چیزی نمی شوند، برخلاف كسی كه اولا می فهمد كه چه رشته ای انتخاب كند و بعد هم وقتی رشته ای را انتخاب كرد دیگر فكر خودش را به رشته های دیگر نمی‌زند. 📝شهید مرتضی مطهری @zarboolmasall