eitaa logo
ضرب المثل
28.8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
80 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/BP7k.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
« کر مصلحتی دوا ندارد» : شنیده‌اید که می‌گویند آدمی که خواب است را می‌توان بیدار کرد اما آدمی که خودش را به خواب زده است را نمی‌توان؟ این ضرب المثل هم دقیقا" مثل همان است یعنی آدمی که ناشنوا است و مشکل ناشنوایی دارد ، را می توان درمان کرد و بیماریش را دوا کرد و شاید قدرت شنوایی به او بازگردد اما کسی که خودش را به نشنیدن و کری زده است با درمان هم خوب نمی‌شود چون اصولا' بیمار نیست این ضرب المثل زمانی به کار می‌رود که بخواهند بگویند که کسی هیچ نصیحت و پندی را قبول نمی‌کند یا هیچ حرفی را قبول نمی‌کند. @zarboolmasall
«ز آواز روبه نترسد پلنگ» : ریشه این ضرب المثل مشخص است ، اگر روباه شروع کند به سروصدا کردن و زوزه بکشد ، شاید مرغ و خروس‌ها را دچار ترس کند اما پلنگ هیچ هراسی به دل نخواهد داشت ، پس اگر پلنگ باشی و قوی دیگر از ابراز وجود روباه‌ها نمی‌ترسی و به عبارت ضرب المثل دیگر ایرانی «بیدی نخواهی بود که به این بادها بلرزی». @zarboolmasall
(جيك‌جيك‌ مستونت‌ بود، فكر زمستونت‌ بود) : به‌ كسی‌ كه‌ به‌ فكر آينده‌اش‌ نيست و دچار مشكل‌ می‌شود می‌گويند: "جيك‌جيك‌ مستونت‌ بود، فكر زمستونت‌ بود؟" مورچه‌ای در فصل بهار و تابستان دانه‌‌ها‌ را‌ به‌ لانه‌اش‌ می‌برد و انبار می‌كرد تا در روزهای سرد و سخت‌ زمستان‌ بی غذا نماند. گنجشک که کار کردن زیاد مورچه را میدید،به مورچه گفت:حیف این وقت خوش نیست، چرا این‌قدر کار می‌کنی؟ مورچه گفت:بازی‌ و خورد و خواب‌ هم‌ اندازه‌ای دارد. باید كمی‌ هم‌ به‌ فكر فردا و فصل‌ زمستان‌ بود. مثل‌ من‌ كمی‌ دانه‌ انبار كن‌ كه‌ هنگام‌ برف‌ و باران‌ و سردی هوا گرسنه‌ نمانی. گنجشك‌ گفت:هوای‌ به‌ اين‌ خوبی‌ را رها كنم‌ و به‌ فكر انبار كردن‌ آذوقه‌ باشم؟ امروز كه‌ خوردنی‌ و نوشيدنی‌ هست، در فصل‌ زمستان‌ هم‌ حتماً برای‌ خوردن‌ چيزی پيدا خواهم‌ كرد. روزها، هفته‌ها و ماه‌ها پشت‌سر هم‌ رفتند تا اينكه زمستان‌ سرد از راه‌ رسيد. برف‌ باريد و همه‌جا را سفيدپوش‌ كرد. ديگر نه‌ گياه‌ و سبزه‌ای روی زمين‌ ماند و نه‌ ميوه‌ای روی شاخه‌ی درختی پيدا شد. گنجشك‌ كمی اين‌طرف‌ رفت، كمی آن‌طرف‌ رفت، اما چيزی برای خوردن‌ پيدا نكرد. پروبالش‌ در آن‌ هوای سرد قدرت‌ پرواز نداشت. نمی‌دانست‌ چه‌كار كند. ياد مورچه افتاد و با خودش‌ گفت:بهتر است‌ پيش‌ دوستم‌ بروم. شايد او كمكی به‌ من‌ كند و دانه‌ای به‌ من‌ بدهد كه‌ بخورم‌ و از گرسنگی نميرم. با اين‌ فكر گنجشك‌ خودش‌ را به‌ در لانه‌ی مورچه رساند و در زد و حال‌ و روزش‌ را برای مورچه تعريف‌ كرد و گفت: "كمكم‌ كن‌ كه‌ از گرسنگی دارم‌ می‌ميرم." مورچه گفت: يادت‌ می‌آيد كه‌ در تابستان‌ چندبار به‌ تو گفتم‌ به‌ فكر اين‌ روزها هم‌ باش، اما تو گوش‌ نكردی و مي‌بينی كه‌ حالا به‌ چه‌ روزی افتاده‌ای. ببينم‌ وقتی كه‌ "جيك‌جيك‌ مستونت‌ بود، فكر زمستونت‌ نبود؟" مورچه وقتی دید گنجشك‌ از بی خيالی خودش‌ پشيمان‌ شده، گفت: در هر صورت‌ ما دوتا با هم‌ دوستيم. من‌ هم‌ آنقدر آذوقه‌ انبار كرده‌ام‌ كه‌ بتوانم‌ تو را هم‌ ميهمان‌ كنم... @zarboolmasall
«شلنگ تخته انداختن» : شِلَنگ یا شَلَنگ واژه‌ی عامیانه‌ی کهنه‌ی فارسی به‌معنی قدم بلند است. شلنگ زدن در اصطلاح به معنای با پا زدن است که یعنی همان لگد زدن خودمان ، تخته هم در زورخانه‌ها وسیله‌ای است که لابد می‌شناسید ، همان چیزی که روی آن شنا می‌روند ، در قدیم در زورخانه‌ها ورزشی بود که به شکل مداوم با پا روی تخته می‌زدند تا نفس و چالاکی زیاد شود به ویژه برای کسانی که کشتی می‌گرفتند یک تمرین فوق‌العاده خوب بود. اصلاً نوعی حرکت ورزشی در زورخانه بوده است که به ترتیب خاص بر روی تخته‌ای که بدین منظور ساخته شده بوده ، شلنگ می‌انداخته‌اند. اما بعدها رفته رفته با از میان رفتن رسم شاطری و عیاری و دوندگی این نوع ورزش نیز متروک و منسوخ شد. این حرکت تبدیل به ضرب المثلی شد برای بالا و پایین جستن و رقص بیقاعده و حرکات مستانه و غیر عادی کردن. @zarboolmasall
«کرم از خود درخت است» : درخت که کرم می‌گذارد ، شروع نابودی درخت است ، میوه و ثمر درخت که کرم می‌گذارد ، محصول درخت از بین می‌رود اما این کرم‌ها از کجا می‌آیند؟ از بیرون نمی‌آیند ، آن‌ها در خود درخت متولد و در خود درخت رشد و نمو و تولید مثل می‌کنند و باعث ایجاد مشکل برای درخت می‌شوند . این ضرب المثل زمانی به کار می‌رود که می‌خواهند بگویند اشکال و ایراد از خود شخص است که باعث بوجود آمدن مشکل یا آزار و مزاحمت می‌شود . @zarboolmasall
(این خاکیه که خودم بسر خودم کردم!): 《اعتراف به خطا》 مردی به زن نصرانی‌ای دل بسته بود چون راه وصال از هر طرف مسدود بود و زن را عفیفه نگریست با شوهر زن طریق مراوده و دوستی گرفت تا آنجا که شبی شوهر زن نصرانی را به خانه خود دعوت نمود شب به زن خود دستور داد خود را آراسته و به بستر مرد نصرانی برود و به زنش اطمینان داد بی حرمتی‌ای نمی‌بیند!! مرد برای این‌که بدنش لمس بدن زن نکند خودش را کنار تشک مچاله کرد تا صبح به عذاب گذراند و به‌تصور این‌که این قاعده از رسوم میزبانی و مهمانی نصرانی در نشان دادن صمیمیت می‌باشد او نیز به جوابگویی شبی وی را بخانه طلبیده جای دوست و زنش را در اطاق پذیرایی که در بالاخانه بود معلوم نمود و خودش با بچه‌هایش در اطاق پایینی خوابیدند. خانه آن‌ها قدیمی با خشت و گل بود با سقف‌های تیرچوبی و حصیر چند دقیقه‌ایی از آرمیدن‌شان نگذشته بود که خاک و خاشاک بر سرشان باریدن گرفت تا آنجا که بچه‌ها زبان به اعتراض گشودند و یکی از بچه‌ها را وادار به سوال کردن از پدرش کرد که چرا خاک و خاشاک بر سرشان می‌ریزد؟ نصرانی که وقوف یافته بود جواب داد: این خاکیه که خودم بسر خودم کردم! @zarboolmasall
(دم روباه از زرنگی در تله است): پیرمرد کشاورزی بود که جالیزی داشت که هندوانه اش زیاد بود ولی از یک بابت خیلی ناراحت بود، چون یک روباه مکار شب که می‌شد، به طرف جالیز راه می‌افتاد و در چشم به هم زدن مقدار زیادی از خربزه و هندوانه‌های رسیده و کال را خرد می‌کرد و همه‌ی بوته‌ها را می‌کند، پیر مرد هر کاری که کرد نتوانست روباه را بگیرد. پیرمرد سر راه روباه یک چاه کند و روی آن را با ساقه و برگ نازک علف پوشاند ولی روباه از این حیله پیرمرد با خبر شد. ناچار آرد آورد و خمیری درست کرد و توی آن زهر ریخت و سر راه روباه گذاشت، ولی روباه مکار همین که خمیر را بو کشید فهمید که زهر دارد و آن را نخورد. عاقبت پیرمرد با یک نفر مشورت کرد و او به پیرمرد گفت که سر راه روباه تله‌ای در زمین کار بگذارد و به زمین، میخ کند و یک تکه گوشت سر راه روباه گذاشت، روباه شب که آمد و سفره چرب و نرمی دید جلو رفت، ولی از این فکر هم غافل نبود که ممکن است دامی برایش گذاشته باشند، به همین جهت دمش را به طرف تله نزدیک کرد و عقب عقب رفت که ناگهان دم روباه در تله گیر کرد روباه به هر طرف که رفت و هر زرنگی که به خرج داد خلاص نشد که نشد تا صبح آن‌قدر تلاش کرد که خسته و بی حال افتاد. پیرمرد آمد و گفت: آقا روباه تو با آن زرنگی چطور شد که توی تله افتادی؟ روباه گفت: من که در تله نیستم بلکه این دم من است که در تله افتاده، من به این سادگی‌ها در تله نمی‌افتم! پیر مرد گفت: بله دم روباه از زرنگی در تله است. @zarboolmasall
3.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖انیمیشنی زیبا که با شیوه‌ای ساده معروفِ: 😍گر نگهدارِ من آن است که من می‌دانم شیشه را در بغلِ سنگ نگه می‌دارد... را به تصویر کشانده👌 @zarboolmasall
📚 ضرب المثل های خیس 🔹ضرب المثل ها گنجینه ی فرهنگ و معارف ملی یا دینی ما هستند. این کتاب نوشته ی استاد حیدری ابهری و شامل ضرب المثل هایی است که در آن ها کلمه آب به کار رفته است. 🔸در پایان توضیحاتی درباره مواقع کاربرد هر ضرب المثل ذکر شده است. ▫️نویسنده غلامرضا حیدری ابهری ▫️ناشر جمکران ▫️قطع رقعی ▫️تعداد صفحه 200 ▫️ابعاد: 13.5*19.5 سانتی متر ✅ مناسب برای سنین 8 تا 12 سال @zarboolmasall
📚 ✍🏻حرفهای بند تنبانی ! در زمان امیر کبیر هرج و مرج در بازار به حدی بود که هر کس در مغازه اش از همه نوع جنسی می فروخت. به دستور امیر کبیر هر کسی ملزم به فروش اجناس هم نوع با یکدیگر شد، مثلا پارچه فروش فقط پارچه، کوزه گر فقط کوزه و همه به همین شکل. پس از مدتی به امیر کبیر خبر دادند شخصی به همراه توتون و تنباکو، بند تنبان، هم می فروشد، امیر کبیر دستور داد او را حاضر کردند و از او دلیل کارش را پرسیدند، آن شخص در جواب گفت: کسی که تنباکو از من می خرد ممکن است هنگام استعمال به سرفه بیافتد و در اثر این سرفه بند تنبانش پاره شود. لذا من بند تنبان را به همراه تنباکو می فروشم. از آن زمان کار و حرف بی ربط را به حرفهای بند تنبونی مثال می زنند. @zarboolmasall
🟩برق از سرش پرید 🔸️کنایه از اوج تعجب و متحیر شدن از کار یا سخنی است که انتظار آن را نداشته باشند. معمولا این مَثل را زمانی به کار می‌بریم که با قیمت بالای کالا یا خدماتی مواجه و شوکه شویم. 🔹️کلا این توصیفی است؛ یعنی اگر بخواهند چهره و حالت شگفت زده شده افراد را بصورت اغراق‌آمیز توصیف و بیان کنند از این اصطلاح استفاده می‌کنند. بدین معنی که شدت ماجرا بسیار زیاد بوده که این چنین شخص را مات و مبهوت کرده است! 🔻اصطلاح دیگری نیز نزدیک به این اصطلاح وجود دارد با این عنوان ”برق از چشمش پرید”. این مَثل را بیشتر وقتی کسی ضربه‌ی جسمی سخت و شوکه‌کننده دریافت کند به کار می‌برند. برای مثال زدن ضربه در حین مرافعه و دعوا. یا توپی که در حین ورزش محکم به صورت ورزشکار برخورد کند و موارد مشابه. @zarboolmasall
"بند دلم او ( آب) برد" موقعی که کسی بترسد یا از چیزی وحشت کند می‌گویند. @zarboolmasall