eitaa logo
ضرب المثل
32.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
878 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
وجه تسمیه ضرب المثل ، از ریش گرفته و به سبیل پیوند زده    گویند فرزند ناصرالدین شاه تعدادی نایب در اختیار داشت که مأمور اجرای اوامر او بودند. این مأموران برای جلب توجه بیشتر و زهر چشم گرفتن از مردم، خود را به قیافه های مخصوصی در می آوردند، یکی سبیل بلند و دیگری سبیل چخماقی می گذاشت. یکی از این مأموران یک طرف صورتش سبیل نداشت. روزی کامران میرزا در حال سان دیدن از مأموران بود، به محض این که به این مأمور رسید، از قیافه او خنده اش گرفت و گفت: آن نصفه سبیلت را کجا گذاشته ای؟ از این حرف همه به خنده افتادند. در اولین فرصت مأمور مورد نظر خیلی زود به سلمانی مراجعه کرد و از او خواست که سبیل او را کامل کند، اما سلمانی گفت: من سبیل تراشم نه سبیل گذار. مأمور، به زور از او خواست که به هر طریق ممکن این کار را بکند. سلمانی هم به ناچار مقداری از ریش او را با قیچی چید و در جای خالی سبیل او چسباند. در مراسم سان باز هم کامران میرزا وقتی به آن مأمور رسید گفت: دفعه پیش سبیل تو نصفه بود، این بار ریش تو نصفه شده. میرزا احمد دلقک کامران میرزا که در محل حضور داشت گفت: قربان «از ریش گرفته و به سبیل پیوند زده.» صدای خنده حضار بلند شد و این واقعه مدت ها نقل محافل بود تا این که رفته رفته به ضرب المثل تبدیل شد.    این ضرب المثل وقتی به کار می رود که فردی برای پوشاندن کاستی و ضعف خود، اقدامی کند که باعث شود ضعف دیگری از او نمایان شود. @zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃 عبارت مثلی بالا هنگامی به کار می رود که در مجلس یا محفلی در آن واحد هر دو تن دو به دو با آواز بلند و بدون رعایت نظم و ترتیب با یکدیگر گفتگو کنند و آنچنان قشقرقی راه بیندازند که هیچ یک از افراد آن جمعیت حرف و سخنشان برای دیگران مفهوم نگردد . در چنین مورد اصطلاحاً گفته می شود حمام زنانه شده است و یا به عبارت دیگر طاس گم شده است که در هر دو صورت پای حمام زنانه و حمامیان در میان است که باید دید در حمام زنانه قدیم چه می گفته اند و اصولاً چه مطالب و موضوعاتی مطرح شده است که گفتگو در حمام زنانه به صورت ضرب المثل درآمده است . سابقاً در کلیه شهرها و روستاهای ایران حمام عمومی با خزینه وجود داشت که چند متر پایینتر از سطح زمین ساخته می شد " تا آب جاری کوچه و خیابان بر آن سوار شود " و گنبدهای بزرگی سقف آن را تشکیل می داد و بر روی این گنبدها سوراخهایی تعبیه کرده ورقه های نازکی از سنگ مرمر و یا شیشه های نسبتاً محکم و مقاوم قرار می داده اند تا نور خورشید بتواند از آن عبور کرده صحن حمام و خزینه و سربینه رختکن و پستوهای حمام را روشن کند . گرمابه های قدیم از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح ، مردانه بود و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعدازظهر در اختیار زنان و بانوان قرار می گرفت که این طولانی شدن مدت حمام خانمها بدون حکمت و علت نبوده است زیرا مردان جز نظافت و تطهیر و انجام فرایض مذهبی کار دیگری نداشته اند و مخصوصاً مشاغل و گرفتاریهای زندگی و تحصیل و تامین معاش خانواده ، آنان را مجبور می کرد که هر چه زودتر از حمام خارج شوند و به کار و زندگی روزانه خود بپردازند ولی زنان و بانوان تنها خودشان نبوده اند که پس از شستشو و نظافت از حمام خارج شوند بلکه یک یا چند بچه قد و نیم قد را که همراه می آورده اند باید چرک گیری کنند و چند بار با صابون بشویند که همین کار مدتی از وقت حمام را می گرفت . گاهی به دستها و پاها و موی سر خود حنا می بسته اند که این کار نیز خالی از اشکال و دشواری نبوده است . از این مسایل و عوامل که بگذریم به گفته سیاح فرانسوی گاسپاردروویل : " ... زنان ایرانی حمام را بهترین نقطه تجمع خویش می دانند . دید و بازدیدها در حمام صورت می گیرد و در هر گوشه ای از آن جوخه ای از زنان که مشغول درددل اند به چشم می خورد . سر صحبت از وضع خانواده ها در گرمابه ها باز می شود . اشارات رشک آلوده و شکوه و شکایات و صلاح اندیشی با گیس سفیدان و پیرزنان ، صحنه حمام را به صورت ساحت دادگاه در می آورد ." تنها فرصت و مجال حمام زنانه بود که به آنها امکان می داد تا با علاقه مندان و دوستان یکدل همدلی کنند بی آنکه ساعیان و سخن چینان در آن غوغا و جنجال گوشخراش حمام زنان بتوانند استراق سمع کنند و گفته های آنان را بزرگ و بزرگتر کرده و تحویل شوهر و هوو و مادرشوهر و خواهرشوهر و جز اینها بدهند . آری ، حمام زنانه محل گفت و شنیدهایی بود که دو به دو می گفتند و می شنیدند در حالی که حرفهایشان در آن سروصداهای بی امان برای دیگران " که آنها نیز به خود مشغول بوده اند " مفهوم نبوده و همین فلسفه و مورد استفاده حمام زنانه آن را به صورت ضرب المثل درآورده است . @zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃 ملانصرالدین دلباخته دختر کدخدا شده بود. او از هر فرصتی برای ابراز عشقش استفاده می کرد. «نه مهر فسون نه ماه جادو کرد نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد.» (اخوان ثالث) روزی از جانب عموی ملانصرالدین نامه ای رسید که وضع اورا ناگوار توصیف می کرد. پدر ملا وی را برای پرستاری ومراقبت از برادرش به محل زندگی او در شهری دور فرستاد. ملای عاشق پیشه ، برای اثبات دلدادگی اش واینکه هرگز او را فراموش نخواهد کرد به دخترکدخدا قول داد هرروز برایش نامه بنویسد. از آن به بعد هروز یک نامه رسان در خانه کدخدا را دق الباب میکرد. دختر کدخدا نیز برای دریافت نامه خود را شتابان به در منزل میرساند. به نظر شما این داستان چه فرجامی داشت؟ آیا ملا به وصال یار رسید؟ بله ..بالاخره نامه نگاری روزانه اثر خود را گذاشت ودختر کدخدا ازدواج کرد. اما نه با ملانصرالدین .... بلکه با نامه رسانی که هرروزمی دیدش. نکته: «آنچه بینی دلت همان خواهد.»(هاتف اصفهانی) مهم"دوست داشتن" است . بر این اساس ما جذب و علاقمند کسانی میشویم که درمجاورت ونزدیکی ما قرار دارند وبا آنها آشناییم . کسانی را که بیشتر می بینیم بر افراد ناآشنا وغریبه ترجیح می دهیم. به خوشبختی لبخند بزنید تا خوشبختی به شما لبخند بزند. ‎ @zarboolmasall
🌸خـدایا 💫نعمت سلامتى مبـداء 🌸همـه نیـازهاست 💫و عاقبت بخیرى 🌸مقصـد همه نیـازها 💫تو را به مهربانیت 🌸ایـن دو را 💫به همـه عزیزانم عطا فرما شـبـتـون گرم از نگاه خـدا @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ قانون جهان هستی که نمی‌خوان شما بدونید : ۱- قانون تلاش معکوس: هرچقدر بیشتر تلاش کنید “به زور” چیزی رو جذب کنید، کمتر موفق می‌شوید، مثلاً اگر بخواید با تقلا کردن با دیگران روابط خوبی داشته باشید نتیجه ی عکس می‌گیرید. برای ایجاد یک رابطه ی خوب کافیه که آسوده باشید، خودتان باشید و از لحظاتی که با بقیه هستید لذت ببرید. ۲- قانون فراوانی: ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که از نعمت ها پر و لبریز است، پس هیچوقت نباید نگران این باشید که من اینهمه پول و ثروت را از کجا بیاورم. فقط باید بخواهید، بدون نگرانی تلاش کنید و آماده ی دریافت شهود و راهنمایی های کائنات برای خواسته تان باشید. ۳- قانون ایمان: در تمام شرایط حتی سخت ترین آنها هم باید ایمان قلبی داشته باشید که موفق می‌شوید و به خواسته تان صد در صد می‌رسید. تاکید می‌کنم، در تمام شرایط. تصویر ذهنی بسازید از چیزی که می‌خواهید به او برسید و هرشب تجسمش کنید. اینگونه در کنار تلاش حتماً می‌رسید. ۴- قانون رهایی: اگه چیزی رو می‌خواید و هرچقدر تلاش کردین نشده، بپذیرید و رها کنید. به این معنی نیست که دیگه به خواستتون فکر نکنید؛ فقط دیگه نگرانش نباشید. با خیال راحت مطمن باشید که کائنات خواستتونو از منطقی ترین و سریع ترین راه ممکن بهتون می‌رسونه. اینجوری احتمال رسیدن بیشتره. ( راجب آدما بیشتر صدق می‌کنه. ) ۵- قانون تجسم: هرچیزی که دائماً توی فکر و ذهن و دل تجسم کنیم و باور داشته باشیم که بهش می‌رسیم، در دنیای فیزیکی ما به واقعیت تبدیل می‌شود. @zarboolmasall
🌺جوانمردی حضرت علی علیه السلام در برخورد با کافر ✳️ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﻫﺎی میان ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺸﺮﮐﯿﻦ ،ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫر کسی ﺑﺎ ﺣﺮﻳﻒ ﺧﻮﺩ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﻮﺩ، ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ‏ﺑﺎ ﻣﺸﺮﻛﻰ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺷﺪ. ♨️در میان ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺩﺷﻤﻦ ﺷﻜﺴﺖ. 🔰ﺷﺨﺺ ﻣﺸﺮﮎ که بی دفاع شده بود به امام علی ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﻋﻠﻰ ! ﺷﻤﺸﻴﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ! 🌺امام علی علیه السلام ﺑﯽ ﺩﺭﻧﮓ ﺷﻤﺸﻴﺮﻯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺍﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. 💥ﺩﺷﻤﻦ ﺷﮕﻔﺖ ﺯﺩﻩ ﺷﺪ و پرسید: ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﺧﻄﺮﻧﺎﻛﯽ، ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﺖ ﻣﻰ ﺑﺨﺸﻰ؟ 🌹ﺍمیرالمومنین ‏ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻣﻦ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﺮﺩﻯ.ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻛَﺮَﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺤﺮﻭﻡﻛﻨﻢ... ⚡️ﻣﺮﺩ ﻣﺸﺮﻙ ﺷﮕﻔﺖ ﺯﺩﻩ تر ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : اﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺭﺳﻢ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻴﺎﺯﺣﺎﺟﺘﻤﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. آنگاه به حقانیت علی علیه السلام اعتراف کرد وهمان جا ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪ... 📘فرﻭﻉ ﻛﺎﻓﻰ، جلد ۴ ، صفحه ۳۹ 📒ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺍﺑﻦ ﺷﻬﺮ ﺁﺷﻮﺏ، جلد ۲ ، صفحه ۸۷ @zarboolmasall
سرخپوستی پیر به نوه ی خود گفت: فرزندم، در درون هر انسان دو گرگ زندگی می کند. یکی از این گرگ ها شیطانی به تمام معنا، عصبانی، دروغگو، حریص، حسود و پست است؛ اما گرگ دومی خوب مهربان، آرام، خوشحال، امیدوار، متواضع، راستگو و درستکار است. این دو گرگ پیوسته با هم در جنگ و ستیزند. پسر کمی فکر کرد، سپس پرسید: پدر بزرگ! کدام یک از آنها در این جنگ پیروز می شود؟ پدربزرگ لبخندی زد و گفت: هر کدام که تو به او غذا بدهی! نتیجه ی اخلاقی: انسان نیمی فرشته و نیمی دیو است، تا با او چگونه رفتار شود. زکریای رازی @zarboolmasall
این قشنگترین پیامی بود که خوندم؛ در زندگی یاد گرفتم: با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند. از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود. و تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم و سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم : 1. به همه نمی توانم کمک کنم 2. همه چیز را نمی توانم عوض کنم 3. همه من را دوست نخواهند داشت...! @zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
* چادرمشکی رایـگان هدیه بگیریـد 🥰 هدیه شعبان با قرعه کشی بین همه خانم ها 👏 ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️⚫️⚫️ بین همه خانم های اسامی زیر هدیه میدیم 🎁 فاطمه | زهرا | محدثه | کوثر | زینب | معصومه | مهدیه | زکیه | راضیه | رقیه | مبارکه | طاهره | مرضیه | صدیقه | سکینه | بتول | مریم | صفیه | مطهره | ستایش | کبری | ام البنین | حمیده | هستی | نرگس | حلما | حانیه | طیبه | ریحانه | باران | مهسا | یسنا | مبینا | مائده | هانیه | ملیکا | حدیث | فائزه | سحر | اسما | نیایش | الهه | محیا | کیمیا | سوگند | لیلا | یلدا | عاطفه | الهام | نیلوفر | بهار و... ♥️ جهت دریافت هدیه بزن رو لینک زیر👇 https://eitaa.com/joinchat/3223650826Cfec91b6f2a
. "کم بخور، همیشه بخور" 📍 این جمله کوتاه اما پرمعنی، پیام های خوبی دارد مثل: 1️⃣ یعنی کسی که پرخوری نکند، هم سلامتی اش حفظ می شود و هم این نوع خوردن استمرار خواهد داشت. 2️⃣ کسانی که پرخوری می کنند، مریض می شوند و وقتی که مریض شدند دیگر نمی توانند مثل قدیم، هر غذایی را که می خواهند بخورند. 3️⃣ به قناعت کردن توصیه می کند. آدمی اگر در خوردن نیز اسراف کند، ممکن است روزی برسد که چیزی برای خوردن پیدا نکند. 📍 معمولا این ضرب المثل را به کسانی می گویند که هرچیزی که جلویشان می آید می خورند! هیچ نظارتی بر ورودی شکمشان ندارند!(فانظُر الی طعامک_چه می خوری از کجامی خوری؟حلال یا حرام؟ مورد توجه قرار نمی گیرد!) چنین افرادی با بیماری هایی مثل چاقی، افزایش کلسترول منفی، چربی خون و … و مشکلات معنوی مواجه می شوند. ✅همچنین می توان گفت: کم بخور تا سالم باشی! " پس چه خوبه که غذای سالم و به اندازه بخوریم تا خدای نکرده گرفتار مریضی ای نشویم که دیگر نتوانیم هر چه دلمان خواست بخوریم. " 📍 کم خوردن بهتر از هرگز نخوردن است. @zarboolmasall
🟩بشنو و باور نکن 🔹️در زمان‌هاي‌ دور، مرد خسيسي زندگي مي كرد. او تعدادي شيشه براي پنجره هاي خانه اش سفارش داده بود . شيشه بر ، شيشه ها را درون صندوقي گذاشت و به مرد گفت باربري را صداكن تا اين صندوق را به خانه ات ببرد من هم عصر براي نصب شيشه ها مي آيم . از آنجا كه مرد خسيس بود ، چند باربر را صدا كرد ولي سر قيمت با آنها به توافق نرسيد. چشمش به مرد جواني افتاد ، به او گفت اگر اين صندوق را برايم به خانه ببري ، سه نصيحت به تو خواهم كرد كه در زندگي بدردت خواهد خورد. باربر جوان كه تازه به شهر آمده بود ، سخنان مرد خسيس را قبول كرد. باربر صندوق را بر روي دوشش گذاشت و به طرف منزل مرد راه افتاد. كمي كه راه رفتند، باربر گفت : بهتر است در بين راه يكي يكي سخنانت را بگوئي. مرد خسيس كمي فكر كرد. نزديك ظهر بود و او خيلي گرسنه بود . به باربر گفت : اول آنكه سيري بهتر از گرسنگي است و اگر كسي به تو گفت گرسنگي بهتر از سيري است ، بشنو و باور مكن. باربر از شنيدن اين سخن ناراحت شد زيرا هر بچه اي اين مطلب را مي دانست . ولي فكر كرد شايد بقيه نصيحتها بهتر از اين باشد. همينطور به راه ادامه دادند تا اينكه بيشتر از نصف راه را سپري كردند . باربر پرسيد: خوب نصيحت دومت چه است؟ مرد كه چيزي به ذهنش نمي رسيد پيش خود فكر كرد كاش چهارپايي داشتم و بدون دردسر بارم را به منزل مي بردم . يكباره چيزي به ذهنش رسيد و گفت : بله پسرم نصيحت دوم اين است ، اگر گفتند پياده رفتن از سواره رفتن بهتر است ، بشنو و باور مكن. باربر خيلي ناراحت شد و فكر كرد ، نكند اين مرد مرا سر كار گذاشته ولي باز هم چيزي نگفت. ديگر نزديك منزل رسيده بودند كه باربر گفت: خوب نصيحت سومت را بگو، اميدوارم اين يكي بهتر از بقيه باشد. مرد از اينكه بارهايش را مجاني به خانه رسانده بود خوشحال بود و به مرد گفت : اگر كسي گفت باربري بهتر از تو وجود دارد ، بشنو و باور مكن مرد باربر خيلي عصباني شد و فكر كرد بايد اين مرد را ادب كند بنابراين هنگامي كه مي خواست صندوق را روي زمين بگذارد آنرا ول كرد و صندوق با شدت به زمين خورد ، بعد رو كرد به مرد خسيس و گفت اگر كسي گفت كه شيشه هاي اين صندوق سالم است ، بشنو و باور مكن 🔻از آن‌ پس، وقتي‌ كسي‌ حرف بيهوده مي زند تا ديگران را فريب دهد يا سرشان را گرم كند ، گفته‌ مي‌شود كه‌ بشنو و باور مكن @zarboolmasall