eitaa logo
ذره بین 🔍
780 دنبال‌کننده
45.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
240 فایل
📚 افراد عادی به دنبال سرگرمی و افراد خاص به دنبال یادگیری بیشتر هستند...... جهت انتقادات و پیشنهادات 🆔 جهت تبادلات 🆔 ‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 داستانی جالب و سرشار از تعالیم اخلاقی! اَصمَعی (وزیر مامون) می‌گوید: روزی برای شکار به سوی بیابان روانه شدیم. من از جمع دور شدم و در بیابان گم شدم، در حالی که تشنه و گرسنه بودم. چشمم به خیمه‌ای افتاد. به سوی خیمه رفتم، دیدم زنی و باحجاب در خیمه نشسته. به او سلام کردم او جواب سلامم را داد و تعارف کرد و گفت بفرمایید. بالای خیمه نشستم و آن زن هم در گوشه دیگر خیمه نشست. من خیلی تشنه بودم، به او گفتم: یک مقدار آب به من بده: دیدم رنگش تغییر کرد، رنگش زرد شد. گفت: ای مرد، من از شوهرم اجاره ندارم که به شما آب دهم (یکی از حقوقی که مرد بر زن دارد این است که بدون اجازه‌اش در مال تصرف نکند) اما مقداری دارم. این شیر برای نهار خودم است و این شیر را به شما می‌دهم. شما بخورید، من نهار نمی‌خورم. شیر را آورد و من خوردم. یکی دو ساعت نشستم دیدم یک سیاهی از دور پیدا شد. زن، آب را برداشت و رفت خارج از خیمه. پیرمردی سوار بر شتر آمد. پاها و دست و صورتش را شست و او را برداشت و آورد در بالای خیمه نشانید. پیرمرد، بداخلاقی می‌کرد و نق می‌زد، ولی زن می‌خندید و تبسم می‌کرد و با او حرف می‌زد. این مرد از بس به این زن بداخلاقی کرد من دیگر نتوانستم در خیمه بمانم و آفتاب داغ را ترجیح دادم. بلند شدم و خداحافظی کردم. مرد خیلی اعتنا نکرد، با روی ترشی جواب خداحافظی را داد، اما زن به مشایعت من آمد. وقتی آمد مرا کند، مرا شناخت که اصمعی وزیر مامون هستم. من به او گفتم: خانم، حیف تو نیست که جمال و زیبایی و خود را به پای این پیرمرد سیاه فنا کردی؟ آخر به چه چیز او دل خوش کردی، به جمال و جوانیش؟! ثروتش؟! تا این جملات را از من شنید، دیدم رنگش تغییر کرد. این زنی که این همه با اخلاق بود با عصبانیت به من گفت: حیف تو نیست می‌خواهی بین من و اختلاف بیندازی. "هُنَّ لِباس لَکم وَ اَنتُم لباس لَهُنَّ» چون زن دید من خیلی جا خوردم و ناراحت شدم، خواست مرا دلداری دهد گفت: اصمعی! دنیا می‌گذرد، خواه وسط بیابان باشم، خواه در قصر. اصمعی! امروز گذشت. من که دربیابان بودم گذشت و اگر وسط قصر هم می‌بودم باز می‌گذشت. اصمعی! یک چیز نمی‌گذرد و آن است. من یک روایت از پیامبر اکرم شنیدم و می‌خواهم به آن عمل کنم. آن حضرت فرمود: ایمان نیمی از ایمان، و نیم دیگرش است. اصمعی! من در بیابان به بداخلاقی و تند خویی و شوهرم صبر می‌کنم و به جمال و جوانی و سلامتی که خدا به من عنایت فرمود، به این مرد می‌کنم که ایمانم شود. به عقیق دعوتید http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
💢چرا شاه نماند؟❓❓ تاریخ را از هر طرف چه از دید موافقان چه مخالفان، سقوط رژیم پهلوی همه را بهت زده و متعجب میکند. چرا؟ چون همه چیز داشت. شاه داشت، قوی داشت، داشت، نفت داشت در سی و هفت سال حکومت یک روز هم در نبود، از حمایت آمریکایی ها برخوردار بود، اما شاه یک چیز نداشت: مردم خودش را! در این چهل سال دشمنان داخلی و خارجی برای سرنگونی انقلاب همه کار کردند: تجزیه، ترور، جنگ، تحریم اما یک کار نتوانستند انجام دهند: مردم را از انقلاب بگیرند. حالا تنها استراتژی دشمن، بی اعتماد کردن، عصبانی کردن و منفور کردن مردم با هر روشی از خودشان است. گروهی را با ، گروهی را با فشار اقتصادی، بخشی از مردم را با ناامید کردن، با شایعه، با خبرسازی و جنگ روانی و... تنها راه و پادزهر داشتن مردم و جلب حمایت مردم است. این مردم برای انقلابِ خودشان عزیزانشان را فدا کرده اند، به نام کوچه ها و خیابانها نگاه کنید، پُر است از نام شهید... مردمی باشیم. 👇⚜🌹مجله عقیق🌹⚜👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93 لطفا نشر دهید🙏
💢مخفی بودن علی(ع) ✅با شناختی که از صفات داریم، شاید جای تعجب داشته باشد که تا زمان امام صادق(ع) به دلیل شدت بغض و کینه از علی(ع) قبر او مخفی بود!! جامعه به کجا میرسد که حتی مزار علی(ع) را هم ندارد؟ ✅در نقل شده که آن‌حضرت فرمود پس از دفنشان، قبر در چهار مکان حفر کند؛ مسجد کوفه، رحبه، نجف و در خانه جَعده بن هُبَیره. 📚فرحة الغری، ص 32. اما چرا؟ دو دلیل داشت: بغض بنی امیه و خوارج علی(ع) به این دو گروه امان نمیداد هرچند خوارج را از بنی امیه پایین تر میدانست، اما برخورد قاطع و سخت او با این دو کاری کرد که رسما در نماز جمعه ها و منبرها علی(ع) را کنند و ثواب ببرند. ✅چون علی(ع) در اجرای دین اهل تعارف نبود. 🔵«من چشم فتنه را درآوردم که جز من کسى جرئت آن‌را نداشت». 📚الإستنفار و الغارات، ج ‏1، ص 5 @Aghygh