eitaa logo
ذره
240 دنبال‌کننده
490 عکس
500 ویدیو
27 فایل
ذره ای بودم و هستم، به امید تو نشستم تا مرا هم به سر چشمه رسانی به ذره گر نظری بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند خادم کانال: @Javanenqlabi
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 هر روز با یک روایت از کتاب همراه باشید... 🔰 باب استحباب کسب صفات پسندیده و به کار بردن آنها و ذکر تعدادی از آنها: 🔻۲۷. وَ عَنْهُمْ عَنِ ابْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَی عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّکُمْ لَا تَکُونُونَ صَالِحِینَ حَتَّی تَعْرِفُوا وَ لَا تَعْرِفُونَ حَتَّی تُصَدِّقُوا وَ لَا تُصَدِّقُونَ حَتَّی تُسَلِّمُوا أَبْوَاباً أَرْبَعَةً لَا یَصْلُحُ أَوَّلُهَا إِلَّا بِآخِرِهَا ◽️۲۷. امام صادق علیه السلام فرمود: شما نیکوکار نمی باشید مگر اینکه شناخت پیدا کنید و شناخت پیدا نمی کنید مگر اینکه تصدیق کنید و تصدیق نمی کنید مگر اینکه تسلیم شوید و اینها چهار باب است (صلاح، عرفان، تصدیق و تسلیم) که اولین آنها به سامان نمی آید مگر به سبب آخرین آنها... 📖 منبع: تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج ۱۵ 🌌 @zarreeh | ذره‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذره
. - وَ مَتِّعنی بِجَوارِحی وَ اجعَل سَمعی وَ بَصَری الوارِثَینِ مِنّی - و مرا از جوارحم بهره‌مند گ
. - وَ انصُرنی عَلیٰ مَن ظَلَمَنی وَ أرِنی فیهِ ثاری وَ مَآرِبی وَ أقِرَّ بِذَلِکَ عَینی - و مرا بر کسی که به من ستم کرده، یاری کن و با انتقام‌جویی و برآورده‌شدن حاجت، پیروزمندی را نشانم بده و بدین سبب چشمم را روشن گردان... 🌱 دُعای عَــرفۀ إمامْ حُسین (ع) 🌌 @zarreeh | ذره
🔰 دعاهای مهم در اعتکاف! 🔻به کسانی که فردا موفق به اعتکاف هستند، عرض می‌کنم که به این و دعا کنید. این موجب قبولی سایر دعاهایتان می‌شود. دعا به را هم جدی بگیرید. در قیامت، فرد را می‌آورند و به او می‌گویند: «أشَکَرتَ فلاناً؟»: فلانی برای تو زحمت کشیده بود. آیا از او سپاسگزاری کردی؟ می‌گوید: «بل شکرتُک یا ربّ». درست است که ایشان به من خدمت کرده بود، اما خب من می‌گفتم: «همه از جانب خداست؛ خدایا از تو تشکر کردم». خدا به او می گوید: «لَم تَشكُرْني إذ لَم تَشكُرْهُ»: وقتی از او سپاس‌گزاری نکردی، چطور از من تشکر می‌کنی؟ نه! سپاس‌گزاری از او، تشکر از من است. خدا عذرش را قبول نمی‌کند. 🌱 آیت الله حائری شیرازی 🌌 @zarreeh | ذره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذره
🌱 اگر کفشهایمان خاکی شد، اقلا حواسمان به پاچه‌ی شلوارمان باشد... #تأمل ☁️ ادامه دارد... 🌌 @zarreeh
🌱 هر چقدر هم در نقطه بدی باشیم باید حواسمان باشد به نقطه پایین‌تری نلغزیم... ☁️ ادامه دارد... 🌌 @zarreeh | ذره
📝 هر روز با یک روایت از کتاب همراه باشید... 🔰 باب استحباب کسب صفات پسندیده و به کار بردن آنها و ذکر تعدادی از آنها: 🔻۲۸. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ ثَمَانُ خِصَالٍ وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ شَکُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ لَا یَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ وَ لَا یَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِی تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ إِنَّ الْعِلْمَ خَلِیلُ الْمُؤْمِنِ وَ الْحِلْمَ وَزِیرُهُ وَ الْعَقْلَ أَمِیرُ جُنُودِهِ وَ الرِّفْقَ أَخُوهُ وَ الْبِرَّ وَالِدُهُ ◽️۲۸. امام صادق علیه السلام فرمود: بر مؤمن سزاوار است که دارای هشت خصلت باشد، در هنگام فتنه ها باوقار و بردبار باشد، هنگام نزول بلا شکیبا باشد، در هنگام فراخی و ناز و نعمت شکرگزار باشد، به آنچه که خداوند به او روزی بخشیده قانع باشد، به دشمنان ستم نکند و به دوستان جفا نکند، بدنش از او در سختی و مردم از او در آرامش باشند، همانا دانش دوست مؤمن و بردباری وزیر اوست و عقل فرمانده لشکریان او و مدارا برادر او و نیکی پدر اوست. 📖 منبع: تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج ۱۵ 🌌 @zarreeh | ذره‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- اللَهُمَّ اکشِف کُربَتی وَ اسْتُر عَورَتی - خدایا اندوه مرا برطرف کن و عیب مرا بپوشان... 🌱 دُعای عَــرفۀ إمامْ حُسین (ع) 🌌 @zarreeh | ذره
🔰 طلبه‌ای که به لوستر‌های حرم امیرالمؤمنین (ع) اعتراض داشت! 🔻یکى از طلبه‌هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیرقابل تحملى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) عرضه مى‌دارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل‌هاى بى‌بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده‌اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین (ع) را در خواب مى‌بیند که آن حضرت به او مى‌فرماید: اگر مى‌خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى مى‌خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب‌خانه در را باز کرد به او بگو‌: به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از این خواب، دوباره به حرم مطهر مشرف مى‌شود و عرضه مى‌دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى‌دهید؟! بار دیگر حضرت را خواب مى‌بیند که مى‌فرماید: سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى‌توانى استقامت‌ورزى اقامت کن، اگر نمى‌توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب‌ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى‌رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى‌کنند تا خود را به هندوستان مى‌رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى‌گیرد. مردم از اینکه طلبه‌اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى‌کنند. وقتى به در خانه آن راجه مى‌رسد در مى‌زند، چون در را باز مى‌کنند، مى‌بیند شخصى از پله‌هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى‌شود، مى‌گوید: به آسمان رود و کار آفتاب کند. فوراً راجه پیشخدمت‌هایش را صدا مى‌زند و مى‌گوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى‌اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس‌هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى‌گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى‌شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف، چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. او نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى‌شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى‌دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است؛ یکى از آن‌ها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى‌بندم و شما اى عالمان دین، هم‌اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (ع) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم. مصراع گفته شده آن‌ها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ایران مراجعه کردم. مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى‌زد. پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (ع) قرار نگرفته است؛ لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى‌ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او درآورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید. دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم: به ذره، گر نظر لطف، بوتراب کند، طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (ع) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: به ذره گر نظر لطف بوتراب کند/ به آسمان رود و کار آفتاب کند. وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق، در حق عبد، چه خواهد کرد؟ 🌌 @zarreeh | ذره