eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.7هزار دنبال‌کننده
60.6هزار عکس
9.4هزار ویدیو
187 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
☔️ #سه‌شنبه_خوانی مراسم شب شعر زمان :سه‌شنبه ۹ بهمن ماه ساعت ۱۸:۳۰ مکان : خانه سلامت 💐سه‌شنبه خوانی یک اتفاق نیست،یک جریان است💐 @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 هشدار پلیس فتا استان یزد پيرامون خرید های اینترنتی در فضای مجازی شهروندان گرامی : 📣 متاسفانه تعداد زیادی از همشهری هایمان با عدم رعایت نکات ایمنی در خرید های اینترنتی در دام کلاه برداران افتاده وحساب آنها خالی می شود. ⚠️⚠️⚠️ نکات آموزشی کلیپ بالا را مد نظر قرار دهید. ارتباط با پلیس فتا استان یزد بصورت شبانه روزی 👇👇👇👇 ☎️ 03521825144 03521825012 @zarrhbin
🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊 آگهی استخدام باسلام به یک نفر نیروی فنی آقا جهت کار در شرکت لبنی اردکان نیازمندیم. جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره زیر تماس بگیرید. 📱09132548590
🔴 پست اینستاگرامی کارلوس کی‌روش و خداحافظی از فوتبال ایران ▪️ " هیچ کلمه ای تشکر من از بازیکنانم را توصیف نمی‌کند. آن ها در طول این سال ها همه تلاش، حمایت و تعهد خود را به کار گرفتند. باعث افتخارم بود که در طی این 8 سال شانه به شانه این مردان حضور داشتم و همیشه و همیشه با شخصیتی فوق‌العاده با همه سختی ها رو برو شدیم. شخصیت و منشی که من فکر میکنم شایستگی حضور در فینال را داشت ▪️به ژاپن تبریک میگویم. تیمی که امشب بهترین تیم در زمین بود. اما غرور و افتخار متعلق به تیم ملی ایران است، برای آنچه که برای مردمشان ساختند، برای فوتبالی که به جهان نشان دادند، برای میراثی که برای آیندگان به جای گذاشتند، این یکی از بهترین خانواده های فوتبالی بود که من در آن حضور داشتم، و برای این بازیکنان بهترین آرزو هارا دارم؛ حالا پایان اینجاست. من کار خودم به روش خودم انجام دادم. من با حمایت کادر فنی ام، همه تلاشم را کردم. از همه شما متشکرم. و همچنین با تشکر از همه طرفداران ایران ❤️همه برای تیم ملی ..." @zarrhbin
📸 مراسم ختم والده ملک مدنی شهردار اسبق پایتخت؛ امروز @zarrhbin
🔺اطلاعیه جوی اداره هواشناسی استان یزد @zarrhbin
هدایت شده از ذره‌بین درشهر
🌺هرشب _یک حدیث🌺 💫 امیرالمومنین(ع) : مَن أعظَمَكَ لإِكثارِكَ استَقَلَّكَ عِندَ إقلالِك كسى كه تو را براى دارايى ات احترام كند، در هنگام نا داريت تو را خوار شمارد 📚 ميزان الحكمه ج 8 ص 532 @zarrhbin
در این دنیا اگر غــم هست صبوری ڪن خدا هم هست اگر دشمن ڪنارت هست مخور غصــہ خدا هم هست اگر در عشــق فریبــے هست چہ غم لیڪن خدا هم هست اگر تنهاے تنها هم شدے باز خدا هــم هست شبتون منور به نور خدا ❤️ یا حق 👋 @zarrhbin
4_5931451446112289942.mp3
9.39M
خواننده : محسن ابراهیم زاده آهنگ زیبا و جدید " منو ❤️تو " #جدید🎶 @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#خدایا🙏 ایمان دارم هرآنچه امروز برايمان مقدر کرده ای بی نظیر است الهی درهای ثروت بی پایانت را بروی ما بگشای وروزی حلال مهربانی درقلبها❤ گرمی عشق دردستها را به همه عطا فرما🙏 خدایا 🙏 امروز حاجات همه را با حکمت الهی خود یکی فرما 🙏 سلام #روزتون_بخیروخوشی 🌸🍃 @zarrhbin
🍃 .....❣ روزگاری در زدن هم اصولی داشت ، کوبه زنانه داشتیم و مردانه... و وقتی در زده میشد صاحب خانه میدانست آنکه پشت در است زن است یا مرد و بر آن مبنا به استقبال او میرفت، زندگی ها در عین سادگی در و پیکر و اصول داشت... مردها کفشهای پاشنه تخم مرغی میپوشیدند تا از صدای آن از فاصله دور در کوچه پس کوچه های تو در تو خانمها بفهمند نامحرمی در حال عبور است... منزلها بیرونی و اندرونی داشت و از ورود مهمان تا خروجش طوری منزل ساخته شده بود که متعلقات به تکلف نیفتند... آن روزگاران امنیت ناموسی چندین برابر این زمان بود، نه سیستم امنیتی در منازل بود و نه شبکه های مجازی برای پاییدن همدیگر... اطمینان و شرافت و وفاداری و نگه داشتن زندگی با چنگ و دندان و آبروداری زوجین اصل زندگی بود... من هرگز بخاطر ندارم کسی مهریه ای اجرا بگذارد و دادسراها این همه پرونده طلاق و درخواست طلاق و فرزندان طلاق... نه ال سی دی بود نه اسپیلت و لباسشویی، صابون مراغه ای بود و دستان یخ زده مادر در زمستان که با گریسیلین ترکهایش را مداوا میکرد... و پدری که سر شب دم غروب خونه بود و خیز برمیداشت زیر کرسی و مادر کاسه اناردون کرده روی کرسی میگذاشت و نصف بدنمان زیر کرسی و سر و کله کز کرده در بیرون آن،با لباسهای ضخیم... پاییزی پر باران و زمستانی پر از برف داشتیم یادش بخیر همه چکمه داشتیم و تا لبه چکمه برف می آمد،هم زمین برکت داشت هم آسمان... سفره مان برنج بخود کم میدید،اما صفا و سادگی داشت... و پنج ریالی پدر در صبحگاه مدرسه میشد نصف نان بربری با پنیر... آن روزها پشت این دربهای کوبه دار با هم حرف میزدند خیلی گرم و صمیمی... تابستان ها چقدر روی تخت های چوبی ستاره شمردیم و لذت آسمان بی غبار را بردیم... چه حرمتی داشت پدر و مادر... و پولها و مالها چه برکتی... چقدر دور هم حرف برای گفتن داشتیم، و چقدر از خدا میترسیدیم... کله صبح قمری ها(یاکریم ها) میخواندند ، با دوچرخه درخونه ها نون تازه و عدسی و شیر می آوردند محال بود کسی یازده صبح بیدار شود... زود میخوابیدند و سحر بیدار میشدند و بهترین رزقها را دریافت میکردند، زمستون برف وشیره میخوردیم و خیلی چیزی برای خوردن پیدا نمیشد و بهترین غذا را جمعه ها میخوردیم، آنروزها مردم چقدر به یکدیگر رحم میکردند و مهربان بودند و گره گشا و اعصابها حرام ترافیک و ... نمیشد... نفهمیدم چی شد ولی برف و کرسی و ستاره ها و کاسه بی تکلف انار و درب کوبه دار و دورهمی ها همه یکباره جمع شد... حالا ما مانده ایم و دنیای بی خیر و برکت و دربهای ضدسرقت و آدمهایی که سخت فخر میفروشند و متکبرند گویی هرگز نمیمیرند و چنان دنیا دارند که گویی برای آن آفریده شده اند... ⚠️ چقدر نعمتها از کف رفت و ما خوابِ خوابیم. @zarrhbin