📜 اندیشه های ناب...
✅ اگر #مردم در سرنوشت و در مسیر زندگیشان و دخالت در کارهایشان ممنوع شدند، معنیاش این است که یک عدهای مثل قیم بالای سر اینها باشند؛ مثل قیم برای صغار؛ اما نه قیم دلسوز؛ قیمی که هم مال صغیر را ببرد و هم عرض و استعدادهایش را از بین ببرد.
✅ #خداوند حتی به پیغمبرش، با آن عظمت میگوید: با این مردم مشورت کن. به اینها شخصیت بده، بدانند که #مسئولیت دارند، متکی به شخصِ رهبر نباشند.
✅ ما از جهتِ #وحی، و همهی دنیا از جهت قدرت تعقل و برتری فکری رسول خدا، همگی مُعترفیم که رأیش صائب بود و دارای صائبترین رأیها بود. مع ذالک به خودِ "پیغمبر" خطاب میکند: #وشاورهمفیالامر...
✍ #آیتالله_سیدمحمود_طالقانی
@zarrhbin
✅ و #علی اینگونه بود...
💠 وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بیسابقه از او ( #علیعلیهالسلام) خواستند که حاکم شود، گفت: "مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید." اینطور نبود که حکومت را حق خداداد خود بداند و تشکیل آن را تکلیف شرعی خود بشمارد ....
💠 بعد از انتخابشدن به مردم نگفت به خانه روید و مطیع باشید. گفت: "در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگاهم دارد”. بارها در سخنانش انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست...
💠 سعد ابنابیوقاص، مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، و علناً اعلام کرد من علی را برای حکومت قبول ندارم ... #علی نه خانه را بر سرش خراب کرد، نه در خانه حبساش کرد و نه حتی علیه او سخن گفت...
💠 طلحه و زبیر پیش او آمدند و پست و مقام خواستند. نپذیرفت. چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارکنمودن جنگ جمل (علیه علی) ترک کردند. از آنها پرسید: کجا میروید؟ دروغ گفتند.... علی گفت: میدانم برای جنگ با من میروید. باوجوداین آنها را زندانی نکرد... زندانی سیاسی برای #علی معنا نداشت...
💠 هنگامی که خلیفه شده و برای سرکشی به یکی از شهرها رفته بود، مردمانی را که بهدنبال اسب او با پای پیاده راه افتاده بودند و او را مشایعت میکردند، با فریاد آن ها را از این کار بر حذر داشت، گفت: من هم انسانی مانند شما هستم. بروید به کار و زندگی خود برسید و فقط در برابر خدا تعظیم کنید.
💠 همیشه در کنار زیر دستانش مینشست به طوری که مشخص نمیشد خلیفه کدام هست.
به نقل از
#آیتالله_سیدمحمود_طالقانی💚
🌹
@zarrhbin