eitaa logo
شهید سجاد زبرجدی
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
83 فایل
ارتباط با ادمین کانال شهید سجاد زبرجدی @Majnone_roghaye_315 کپی آزاد با یک صلوات به استثنای برشی از کتاب شهید زبرجدی کانال دیگرمون: https://eitaa.com/ShahidAbdali
مشاهده در ایتا
دانلود
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد 🥀 https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
هدایت شده از شهید سجاد زبرجدی
این قاب عکس رو ببینید تا قصه ش رو تعریف کنم براتون @zebarjadi59
عادت داشت بچه ها را غافلگیر کند. تولدشان که می شد، می گذاشت آخر شب. کادو می گرفت و می رفت در خانه رفقا و حسابی غافلگیرشان می کرد.  شب تولد محسن که شد، همین کار را کرد. ساعت یازده شب رفت در خانه شان. محسن تازه رسیده بود خانه. آن روز تا دیر وقت سرکار کولر گازی بود. مادرش تولد گرفته بود برایش. داشت کیک تولدش را می برید که سجاد زنگ زد -کجایی؟ -تازه رسیدم خونه  -بیا دم در. من پایینم  محسن با یک تکه از کیک رفت جلوی در. وقتی در را باز کرد، سجاد و امیرحسین را دید، کادو به دست. اصلا باورش نمی شد، روز تولدش یاد سجاد مانده باشد.  ادامه دارد.... برشی از کتاب https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
17.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره عجیب حجت الاسلام عالی درباره مقام معنوی شهید بُرنسی و رابطه ایشان با حضرت زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
شهید سجاد زبرجدی
عادت داشت بچه ها را غافلگیر کند. تولدشان که می شد، می گذاشت آخر شب. کادو می گرفت و می رفت در خانه رف
- این چیه؟ -کادوی تولدت. تولدت مبارک!   -از کجا می دونستی تولد منه؟ -حالا دیگه....   سجاد می‌دانست محسن ارادت زیادی به حضرت زهرا(س) دارد، برای همین یک تابلوی کوچولوی رومیزی حضرت زهرا(س) به ش هدیه داده بود. خیلی هم خوش سلیقه کادو پیچش کرده بود. ... https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
خدایا ما روی تو خیلی حساب کردیم... https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
بار آخر که می رفت، گفتم این سجاد برگشتی تو کارش نیست. نوربالا میزد. اصلا عوض شده بود خیلی. چله می‌گرفت. دائم الوضو بود. حرفاش بوی شهادت میداد.... https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
🌱در‌زمان‌اشغال‌خرمشهر..!! عراقۍ‌ها‌روۍ‌دیۅار‌ نوشتھ‌بودند:«جئنا‌ لنبقے‌‌!!"😐 آمدیم‌تآ‌بمانیم"🙄» بعد‌از،‌آزادے‌خرمشهر🌱 شهید‌بهروز‌مـرادۍ‌زیرش‌نوشت (آمدیم ‌نبودید) https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
🔴گفت : ڪہ چی؟ هے جانباز،جانباز، شهید شهید! میخواستن نرن! ڪسے مجبورشون نڪرده بود! گفتم: چرا اتفاقا! مجبورشون مےڪرد! گفت: ڪے؟! گفتم: همونے ڪہ تو نداریش؟ گفت: من ندارم؟! چے رو؟ گفتم: غیرت 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀