🔴مصونیت یا محدودیت؟ مساله این است!
در کلاس #تریبون_آزاد، بچه ها آزادن هر چی میخوان بگن و معمولا با گفتگو به نتیجه های خوبی می رسیم.
یه روز توی سالن مدرسه آماده ی شروع کلاس بودیم. انگار معاون محترم مدرسه قصد نداشت کلاسو ترک کنه. از چهرش مشخص بود کنجکاوه بدونه تو این کلاس چی میگذره.
می دونستم با حضورش بچه ها راحت نیستن و به مشکل بر می خوریم.
رفتم و محترمانه ازش خواستم کلاسو ترک کنه و دلیل رو توضیح دادم. بش برخورد. چون وقتی رفت، در سالن رو چهار طاق باز گذاشت. مهم نبود البته. مهم نتیجه ای بود که ازین اتفاق گرفتم...
بچه ها طبق معمول هر جلسه، شروع کردن حرفای رادیکال زدن:
تو کشور ما همه عقده ای هستن... چون زنا اسیرن ...همه محدودیتا مال ما دختراس... تو این مملکت هیچ #آزادی نیست...
این حرفا رو با نیم نگاهی به در کاملا باز سالن میگفتن و گاهی صداشونو بالا پایین می بردن؛ کلا راحت نبودن
من با سکوت به حرفاشون گوش می دادم. در همین حین آروم به سمت در راه افتادم و همزمان که دو لنگه در رو روی هم میذاشتم، با صدای آهسته ای گفتم:
گاهی برای اینکه #امنیت و #آزادی بیشتر داشته باشیم، کمی #محدودیت رو می پذیریم...
چفت در رو بستم و رو به سمتشون با صدای بلندتر ادامه دادم:
من در رو بستم تا شما آزادانه حرف بزنید... محدودیت برای امنیت و آزادی!
سر جام برگشتم و به چهره هاشون نگاه کردم. زبان #تمثیل، تاثیر فوق العاده ای در اقناع داره!
پ. ن: لاک پشت بی ریختیه؛ ولی مثال خوبی برای افرادیه که به هوای آزادی، #خودخواسته ولی #ناآگاهانه امنیت خودشون رو از دست میدن.
📝رها عبداللهی