▪️فرازی دل انگیز از قنوت امام عسکری علیهالسلام:
🤲خدايا!
دلهاى مرده را به دستان مهدی علیهالسلام زنده کن،
و خواستهها و نظرات گوناگون را به وسیله او متّحد ساز،
و احكام و حدود اجرا نشده را با او به پا دار،
و شكمهاى گرسنه را به دست او سير کن،
و بدنهاى رنجور و خسته را با او آسوده فرما،
همانگونه كه ما را شيفتهی ياد او كردى،
و به فكرمان انداختى كه به درگاه تو برایش دعا کنیم،
و به ما توفيق دادی مردم را به سوی او دعوت کنیم،
و آنان را که از او غافلند به سوی او سوق دهیم،
و محبّت و اميد به او را در دلهاى ما جا دادى،
و در مورد برپایی حکومتش، دلهای ما را نسبت به خودت خوشگمان کردی.
خدايا!
خبر ظهورش را به صورت بهترين يقين برايمان بياور.
اى خدایی كه گمانهاى نيكو را محقّق مىكنى،
و اى كه آرزوهاى دور را جامه عمل مىپوشانى!
🔹...كَمَا أَلهَجتَنَا بِذِكرِهِ وَ أَخطَرتَ بِبَالِنَا دُعَاءَكَ لَهُ وَ وَفَّقتَنَا لِلدُّعَاءِ إِلَيهِ وَ حِيَاشَةِ أَهلِ الْغَفلَةِ عَنهُ وَ أَسكَنَت فِي قُلُوبِنَا مَحَبَّتَهُ وَ الطَّمَعَ فِيهِ
📚 مهج الدعوات، ص۶۴.
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
◾️دو مادرِ دلباختهای که سرنوشتشان،
مثل هم بود ... «مادر موسی» و «حضرتنرجس» سلاماللهعلیهما ...
🩸در زیارتنامه والده ماجده امام زمان علیهماالسلام حضرت نرجس خاتون میخوانیم:
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسی وَ ابنَةَ حَوارِیّ عیسی.
🔹سلام بر تو ای آنکه مانند مادر موسی و دختر حوارّی عیسی هستی.(۱)
🩸به روایت مرحوم شیخ صدوق:
پس از به دنیا آمدن امام زمان علیهالسلام مرغان بسیاری نزدیک سر مبارک آن حضرت جمع شدند؛ سپس امام عسکری علیهالسلام یکی از آن مرغان را صدا زد و فرمود:
احْمِلْهُ وَ احْفَظْهُ وَ رُدَّهُ إِلَیْنَا فِی کُلِّ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَتَنَاوَلَهُ الطَّائِرُ وَ طَارَ بِهِ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ أَتْبَعَهُ سَائِرُ الطَّیْرِ
🔸این طفل را بردار و نیکو محافظت نما و هر چهل روز یک مرتبه به نزد ما بیاور؛ مرغ آن نوزاد مبارک را گرفت و به سوی آسمان پرواز کرد و سایر مرغان نیز به دنبال او پرواز کردند.
سپس امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: سپردم تو را به آن کسی که مادر موسی علیهالسلام، موسی را به او سپرد.
فَبَکَتْ نَرْجِسُسلاماللهعلیها
🔹تا که آن مرغ، این نوزاد مبارک را به سمت آسمان بُرد، مادرش حضرت نرجس سلاماللهعلیها به گریه افتاد.
امام حسن عسکری علیهالسلام به او فرمودند:
آرام باش؛ که شیر از غیر تو نخواهد خورد و بهزودی آنرا به سوی تو برمی گردانیم چنانچه حضرت موسی را به مادرش برگردانیدند. و پس از چهل روز آن مرغان، حضرت مهدی سلاماللهعلیه را به نزد مادرش برگرداندند.(۲)
📚(۱) مصباح الزائر؛ ص ۶۳۶
📚(۲) کمال الدین؛ ص۳۹۱
✍️ ای کاش ، سرنوشت یک مادرِ دلباختهٔ دیگر هم، شبیه «مادرموسی» و «حضرتنرجس» بود و طفلش به سلامت برمیگشت...
و ای کاش سرنوشت یک پدر دیگر هم مثل امام حسن عسکری علیهالسلام بود و دیگر شرمنده از اهل و عیالش نمیشد...
🩸... ظهر عاشورا، مادر، طفل شیرخوارش را از شدت عطش به پدرش سپرد، تا شاید اندکی آب برایش فراهم آورد.
فإنّها واقفةٌ بِبابِ الخِيمة تَنظرُ إليه
▪️و خودش بیقرار در کنار خیمهها ایستاد و نظارهگر بود تا که طفلش ، سیراب گشته و برگردد.(۱)
اما ساعتی نگذشت که دید پدرش،با حال گریان، راه را کج کرده و به پشت خیمهها میرود...
ثُمَّ نَزَلَ الْحُسينُ عَن فَرَسِهِ، و حَفَرَ لِلصَّبِيِّ بِجَفنِ سَيفِهِ، و زَمَّلَهُ بِدَمِهِ، و صَلّىٰ عَلَيْهِ
▪️سپس امام حسین علیهالسلام از اسب پیاده شد و با شمشیرش قبری برای علی اصغرش حفر کرد و بدن او را با خون گلویش، خون آلود کرد و بر او نماز خواند. (۲)
📚(۱)إبصار العين،ص۱۳۰؛ وسيلة الدّارين،ص۴۱۶
📚(۲)مقتل الحسين علیهالسلام، خوارزمي،ج ۲ ص۳۲
ای گل چه زود دست خزان کرد پرپرت
رفتی و رفت خنده ز لب های خواهرت
هرکس که دید رأس تو بر روي نیزههاست
آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت
تا بیشتر به گریهی من خنده سر دهند
آوردهاند محمل من را برابرت
از دوش نیزهدار تو فهمید کاروان
خون میچکد هنوز ز رگهای حنجرت
یک تیر بوسهات زد و شد روز من سیاه
حالا چه کرد بین سفر نیزه با سرت
هرگز نمیرود ز خیال من این سه داغ
رنگ پدر... گلوی تو... لبخند آخرت
「➜@Manji313Mahdi 」