#شهیدی_که_عکس_یک_زن_بر_بدنش_خالکوبی_شده_بود
✍پنهان کاریهای او شک بعضیها را برانگیخته بود. جزو غواصهایی بود که باید به عنوان اولین نیروهای خط شکن وارد خاک دشمن میشد. هر بار که میخواست لباسش را عوض کند میرفت یک گوشه، دور از چشم همه این کار را انجام میداد. روحیه ی اجتماعی چندانی نداشت. ترجیح میداد بیشتر خودش باشد و خودش.
من هم دیگر داشتم نسبت به او مشکوک شدم. بچهها برای عملیات خیلی زحمت کشیده بودند. هر چه تاکتیک مربوط به مخفی نگه داشتن اسرار نظامی بود را، پیاده کرده بودند. همه ی امور با رعایت اصل (اختفا و استتار) پیگری میشد، حتی اغلب سنگرها و مواضع ادوات را با شاخههای نخل پوشانده بودیم.
با رعایت همه این اصول حالا در آخرین روزهای منتهی به عملیات، کسی وارد جمع ما شده بود که مهارت بالایی در غواصی داشت، منزوی بود و حتی موقع تعویض لباس، جمع را ترک میکرد و به نقطهای دور و خلوت میرفت.
بعضی از دوستان، تصمیم گرفته بودند از خودش در اینباره سوال کنند و یا در صورت لزوم او را مورد بازرسی قرار دهند تا نکند خدای ناکرده، فرستندهای را زیر لباس خود پنهان کرده باشد.
آن فرد هم بی شک آدم ساده و کم هوشی نبود، متوجه نگاههای پرسش گر بچهها شده بود. یک شب موقع دعای توسل، صدای نالههای آن برادر به قدری بلند بود که باعث قطع مراسم شد. او از خود بی خود شده بود و حرفهایی را با صدای بلند به خود خطاب میکرد. میگفت:
«ای خدا! من که مثل اینها نیستم. اینها معصوم اند، ولی تو خودت مرا بهتر می شناسی... من چه خاکی را سرم کنم؟ ای خدا!»
سعی کردم به هر روشی که مقدور است او را ساکت کنم. حالش که رو به راه شد در حالی که اشک هنوز گوشه ی چشمش را زینت داده بود، گفت:
«شما مرا نمیشناسید. من آدم بدی هستم. خیلی گناه کردم، حالا دارد عملیات میشود. من از شما خجالت میکشم، از معنویت و پاکی شما شرمنده میشوم...»
گفتم: «برادر تو هر که بودهای دیگر تمام شد. حالا سرباز اسلام هستی. تو بنده ی خدایی. او توبه همه را میپذیرد...»
نگاهش را به زمین دوخت. گویا شرم داشت که در چشم ما نگاه کند. گفت:
«بچهها شما همهاش آرزو میکنید شهید شوید، ولی من نمیتوانم چنین آرزویی کنم.»
تعجب ما بیشتر شد. پرسیدم:
«برای چه؟ در شهادت به روی همه باز است. فقط باید از ته دل آرزو کرد.»
او تعجب ما را که دید، گوشه ی پیراهنش را بالا زد. از آن چه که دیدیم یکه خوردیم. تصویر یک زن روی تن او خالکوبی شده بود. مانده بودیم چه بگوییم که خودش گفت:
«من تا همین چند ماه پیش همهش دنبال همین چیزها بودم. من از خدا فاصله داشتم. حالا از کارهای خود شرمندهام. من شهادت را خیلی دوست دارم، اما همهش نگران ام که اگر شهید شوم، مردم با دیدن پیکر من چه بسا همه ی شهدا را زیر سوال ببرند. بگویند اینها که از ما بدتر بودند...»
بغضش ترکید و زد زیرگریه. واقعاً از ته دل میسوخت و اشک میریخت. دستی به شانهاش گذاشتم و گفتم:
«برادر مهم این است که نظر خدا را جلب نماییم همین و بس.»
سرش را بالا گرفت و در چشم تکتک ما خیره شد. آهی کشید و گفت:
«بچهها! شما دل پاکی دارید، التماستان میکنم از خدا بخواهید جنازه ای از من باقی نماند. من از شهدا خجالت میکشم... .»
آن شب گذشت. حرفهای او دل ما را آتش زده بود.حالا ما به حال او غبطه میخوردیم. دل با صفایی داشت. یقین پیدا کرده بودیم که او نیز گلچین خواهد شد. خدا بهترین سلیقه را دارد.
شب عملیات یکی از نخستین شهدای ما همان برادر دل سوخته بود. گلوله ی خمپاره مستقیم به پیکرش اصابت کرد. او برای همیشه مهمان اروندماند
@ZEINABA
📚برگرفته ازکتاب توبه شهدا
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روضهای ساده برای مادر سه شهید
🔹مهدی سلحشور جلوی منزل مادر شهیدان کارکوبزاده مراسم روضهخوانی برپا کرد.
🔹مادر شهیدان خلیل و عبدالجلیل و مفقودالاثر منصور کارکوب زاده در سفر سال ۸۹ رهبری به قم، با ارسال نامه ای خواستار دیدار با رهبر معظم انقلاب شده و حضرت آیت الله خامنهای پس از رویت این نامه، سفر خود را یک شب دیگر تمدید کردند.
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#کانال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
@ZEINABA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صحبت های رهبری که سانسور شد!
🔹در ارتباط تصویری رهبر معظم انقلاب با جلسه هیئت دولت، بخش های مهم و حیاتی از فرمایشات ایشان، کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفت.
🔷 @Zeinaba
✨﷽✨
💠تأمین آهن بدن با رو به قبله خوابیدن!
✨ازحضرت علی (علیه السلام)نقل شده است که : مؤمن بردست راست و رو به قبله میخوابد, اما پادشاهان بر دست چپ میخوابند.
امروزه تحقیقات علمی ثابت کرده است که اگر رو به قبله بخوابیم آهن در جدار رگ ها رسوب نمی کند و آهن بدن افزایش می یابد و تصلب شرایین و عوارض قلبی ایجاد نخواهد شد .
🔹همچنین به کبد که قسمت کننده آهن بدن است ، لطمه شدید وارد نمی شود.
منظور از روبه قبله خوابیدن این است که سر روبه مغرب و پا رو به مشرق قرار گرفته و صورت رو به قبله باشد
📚شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 262،
انتشارات جامعه مدرسین قم، 1403 هـ ق
@ZEINABA
✳️به بهانه هفته دولت مروری کوتاه به زندگی پربار امیر سرلشکر شهید سیّد موسی نامجوی وزیر دفاع دولت شهید رجایی.
✅شناخت شناسنامهای وزیر دفاع گیلانی شهيد سیّد موسی نامجوی؛
💐متولد:٢۶ آذر ۱۳۱۷؛
⬅️محل تولد: بندرانزلی
⬅️درجه: سرلشکر
⬅️سمت: وزیر دفاع دولت شهید رجایی
🌷شهادت:۷ مهر ۱۳۶۰
🌹چگونگی شهادت:سید موسی نامجوی در روز هفتم مهرماه سال ۱۳۶۰، پس از بازدید از فتوحات ارتش اسلام در جریان نبرد غرور انگیز «ثامن الائمه» به هنگام بازگشت، در حادثه سقوط هواپیمای «سی- ۱۳۰» به همراه شهیدان فلاحی، فکوری، کلاهدوز و جهان آرا به شهادت رسید. روحش شاد و راهش پررهرو باد.
☑️مدفن: قطعه ۲۴ بهشت زهرا
#کانال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🔰 @ZEINABA
دیدارنگار65.pdf
3.34M
🔸 دیدارنگار ۶۵ | بیانات رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با جلسه هیئت دولت
🔻 «سرخط»، «مطالبه رهبری»، «بحث روز»، «کلیدواژههای مهم»، «موضوعات اصلی بیانات»، «جملات طلایی»، «یادآوری»، «برشمردنیها»، «نظام فکری»، «روایت تاریخی»، «شخصیت»، «آیات و روایات» و «دعا» از جمله بخش های «دیدارنگار» است.
در «یادداشت بیاناتی» این شماره براساس نظام فکری و بیانات حضرت آیتالله خامنهای به سوالِ «راهحل اساسی برای غلبه بر فشارهای اقتصادی دشمن چیست؟» پاسخ داده شده است.
🌐 http://khl.ink/MMS8y
💻 @ZEINABA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی حاج قاسم روضه خوند...
✍روایت سردار از رویای صادقهی یک شهید و ملاقاتش با امام حسین علیه السلام
✅ #کانال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها 👇
@ZEINABA
قبل ازرفتنم به سوریه یه سربند مدافع حرمُ برداشتم و دورِعکسم زدم..
عکسم درست وسطش بود
یه جورایی زمینه سازی میکردم
نزدیکانم میدونستن،،
یه حسرتِ خاص دارم
وهمیشه میگفتم دلم میخاد شهید مدافع حرم بشم
تااینکه #ماه_رمضان فرارسید🌷
من هم با زبان روزه درماموریت مستشاری درمصاف باتکفیری ها که در شهر حما سوریه بود ، عازم شدم ..
و همونجا بود که به آرزوم رسیدم
بله من در روز ۱۶ خرداد
سال ۹۶ در سن ۲۶ سالگی به شهادت رسیدم.
هیچ چیزی زیباتر از شهادت نیست
الهی که همتون به آرزوی شهادتتون برسین
#شهید_علی_سیفی_علی_بلاغی
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#کانال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
@ZEINABA
وقتی خــدا در ذهن کسی بزرگ شد
و ماسوای آن همه چیزحقیـر و کوچک بود
او درهر شرایطی پیــــروز است.
#مکتب_سلیمانی
#انتقام_سخت
#ضربه_متقابل