eitaa logo
زینبی ها
3.9هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/16847855722639 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
یاسیدے خذنے، حُسین.. مولایَم مرا دریاب :)💔 🦋 @zeinabiha2 🦋
اگه‌ میبینی داره‌‌ به‌ راه‌ میره ‌باید بشی به‌ عنوان‌ مسئولی وگرنه‌ روز پات گیره..! اگه‌‌ کنی و نکنی.. همین‌ آدم‌ که داره‌ میره میاد میگیره میگه: ‌تو که من‌ دارم‌ میکنم چرا‌بهم‌ نکردی؟! چرا نگرفتی!! یوم‌الحسرت... امر به‌ معروف‌‌ و نهی از منکر ما هم‌ مسئولیم... 🦋 @zeinabiha2 🦋
مداحی آنلاین - عجله در کارها - حجت الاسلام رفیعی.mp3
2.54M
♨️عجله در کارها 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید ♥️ @zeinabiha2 ♥️
راه جهش تولید.mp3
2.45M
🎧| راه 💌| 👣| سرچشمه تولید ، پژوهش و تحقیق است... •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/1728380966Cf1dc55ef07 •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
- جوانی خود را چگونه گذراندید؟ +وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ _به دوریت سر کردم .....
🌸🌍☁️🌵🐭 ❁ • 🦋@zeinabiha2🦋
🌸🌍☁️🌵🐭 ❁ • 🦋@zeinabiha2🦋
🌸🌍☁️🌵🐭 ❁ • 🦋@zeinabiha2🦋
🌸🌍☁️🌵🐭 ❁ • 🦋@zeinabiha2🦋
.✨.📷. {شهدایے} .📷.✨. 🦋@zeinabiha2🦋
.📿. و گفت:مؤمن را همه جایگاه ها مسجد بود و روزها همه آدینه، و ماه ها همه رمضان. 😊 ☘ .📿. 🦋@zeinabiha2🦋
.🌸🌷🌸. ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَلِيماً . .اگر شکرگزاری کنید و ایمان آورید،خدا چه نیازی به مجازات شما دارد ؟خدا شکرگزار و آگاه است. (اعمال و نیّات شما را می‌داند، و به اعمال نیک، پاداش نیک می دهد.) . 🌱ترجمه آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی . . 📚«آیه 147 سوره مبارکه نساء » 💜 .🌸🌷🌸. 🦋@zeinabiha2🦋
.🌱. چه حس خوبی ست، اینکه در کسی تمام خوبی ها را پیدا کنی. خوبی هایش را بگذاری جلوی چشمانت و کیف کنی از انتخابی که کرده ای. چه حس خوبی ست ، همه چیز را در یک نفر خلاصه کنی و بعد بنشینی هی بشماری ، هی بشماری، انقدر که زندگی کفاف شمردن خوبی هایش را ندهد. این انسان، که سیری ناپذیری از ویژگی های مزخرفش است را مهار کنید. چه حس خوبی ست، هر صبح ، هر شب، هر لحظه از زندگی ات را در آغوش کسی خلاصه کنی که معمولی ست، اما همین انسان معمولی، عجیب تورا عاشق خودش کرده باشد. تجربه های گوناگون را فدا کنید، اما این حس خوب را از خودتان دریغ نکنید. _متن‌های عصرانه🌱 🦋@zeinabiha2🦋
° ° طـۅلآنے ترینـ خیـابآنـ رآ••⇣ بہ نامتـ ڪردیمـ🍃|° تا شَھر بیٖشتر رَنگـ و بویتـ را بگیرد~✨ اما نفھمیدیمـ خُودمآنـ↯ جآدھِ انتظـٰاڕ رآ طۅلآنے ڪرده‌ایمـ ...|💔 💕{ 👣 @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*بیاوبخاطرامام زمانت ازیه گناه بگذر😉 *خیلی زود جواب میگیری... دل مهدی فاطمه(عج)شادکردن خداست 🍀امتحانش کن همین امشب☺️ (عج @zeinabiha2
💚 ❤️ اینکہ مےخوانمـٺ از دور دلیلش این اسـٺ ؛ دل مـن نازڪ و دورے حـرم 🕌سنگین اسـٺ 🦋 @zeinabiha2 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌹
4_1149911174913982504.mp3
1.78M
🌸با نوای استاد فرهمند🌸 التــــــماس دعـــا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى 🦋@zeinabiha2🦋
✨ Quand tu te lèves le matin , remercie pour la lumière du jour , pour ta vie et ta force ... صبح وقتی بیدار میشی ، برای روشنایی روز ، زندگیت و تواناییت ، سپاسگزار باش ... 🦋@zeinabiha2🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 باورش سخته، ولی واقعیت داره خودتون ببینید... 🦋@zeinabiha2🦋
 هر صبح به عشقِ مهدی نفس میکشم :) سلام بر تو ای گوهری که خدا تو را برای خودش آفریده است. سلام بر تو که تمام حقایق عالم، پرتویی از خورشید توست. سلام بر تو و بر روز طلوعت...🌻 🦋@zeinabiha2🦋
17،18،19،20😍 # رمان من باتو 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
ماشین سرخیابون ایستاد،رو بہ بنیامین گفتم:ممنون خدافظے! دستم رو گرفت،عادت ڪردہ بودم! _فردا بیام دنبالت باهم بریم دانشگاہ؟ بے حس دستم رو از دستش ڪشیدم بیرون. _با،بابا میرم باے! مثل بچہ ها گفت:دلم تنگ میشہ خب! حسے بهش نداشتم منتظر فرصت بودم تا باهاش بهم بزنم! بہ لبخند ڪم رنگے اڪتفا ڪردم و پیادہ شدم! بوق زد،نفسم رو با حرص دادم بیرون،برگشتم سمتش و براش دست تڪون دادم،با لبخند دستش رو برد بالا و رفت! آخیشے گفتم،با دستمال ڪاغذے برق لبم رو پاڪ ڪردم و راہ افتادم سمت خونہ،جدے رو بہ روم،رو نگاہ میڪردم و محڪم قدم برمیداشتم! مریم همونطور ڪہ داشت چادرش رو مرتب میڪرد بہ سمتم مے اومد،نگاهم ڪرد،با لبخند گفت:سلام هانیہ خوبے؟ دستم رو بہ سمتش دراز ڪردم و گفتم:سلام ممنون تو خوبے؟ همونطور ڪہ دستم رو میگرفت گفت:قوربونت. سرڪوچہ رو نگاہ ڪرد و گفت:امین اومد من برم! دیگہ برام مهم نبود،دیدن مریم و امین زیاد اذیتم نمے ڪرد،فقط رد زخم حماقتم بودن،ازش خداحافظے ڪردم و وارد خونہ شدم،مادرم داشت حیاط رو میشست آروم سلام ڪردم و وارد پذیرایے شدم! مادرم پشت سرم اومد داخل _هانیہ! برگشتم سمتش. _بلہ مامان! نشست روی مبل،بہ مبل ڪناریش اشارہ ڪرد. _بیا بشین! بے حرف ڪنارش نشستم. با غصہ نگاهم ڪرد. _قرارہ برات خواستگار بیاد! پام رو انداختم رو پام. _مامان جان من تازہ هیجدہ سال رو تموم ڪردم،تازہ دارم میرم دانشگاہ رو دستتون موندم؟ با اخم نگاهم ڪرد:نہ خیر!ولے بسہ این حالت!شدے عین یہ تیڪہ یخ،دوسالہ فقط ازت سلام،صبح بہ خیر،شب بہ خیر،خستہ نباشے،خداحافظ میشنویم!هانیہ چرا این ڪار رو با خودت میڪنے؟ بے حوصلہ گفتم:نمیدونم!روانشناس هایے ڪہ میرے پیششون میگن شوڪہ! با عصبانیت نگاهم ڪرد:بس نیست این شوڪ؟!هانیہ یادت بیارم ڪہ سال سوم همہ درس ها رو بہ زور قبول شدے؟یادت بیارم بہ زور ڪنڪور قبول شدے ڪجا؟!دانشگاہ آزاد قم رشتہ حسابدارے،خانم مهندس!بہ خودت بیا! از رو مبل بلند شدم. _چشم بہ خودم میام،بہ در و دیوار ڪہ نمیام! همونطور ڪہ میرفتم سمت اتاقم گفتم:خواستگار بیاد فقط سنگ رو یخ میشید من از این اتاق تڪون نمیخورم! _شهریار چرا باید پاے تو بسوزہ؟! با تعجب برگشتم سمتش! _مگہ شهریار رو چے ڪار ڪردم؟! جدے نگاهم ڪرد. _شهریار عاطفہ رو دوست دارہ بخاطرہ تو.... نذاشتم ادامہ بدہ سریع اما با خونسردے گفتم:میدونم مامان جان اما لطفا ڪسے براے من فداڪارے نڪنہ!نگران نباشید عاطفہ رو ترور نمیڪنم،قرار خواستگارے رو بذار! در اتاق رو بستم،بدون اینڪہ لباس هام رو عوض ڪنم نشستم روے تختم و بہ حیاطمون خیرہ شدم،دوسال پیش اولین ڪارے ڪہ ڪردم اتاقم رو با شهریار عوض ڪردم!
با عجلہ وارد دانشگاہ شدم،در ڪلاس رو زدم و وارد شدم. پسرے ڪہ پاے تختہ بود برگشت بہ سمتم،با دیدنش رنگم پرید ڪمے استرس گرفتم!همون پسرے بود ڪہ با بنیامین صحبت ڪرد،بے اختیار دستم رو بردم سمت مقنعہ م،همونطور ڪہ برگشت سمت تختہ گفت:بفرمایید بشینید! آروم رفتم بہ سمت یڪے از صندلے هاے خالے،بنیامین با اخم نگاهم مے ڪرد توجهے نڪردم!نگران بودم چطور برخورد ڪنہ،نڪنہ بخاطرہ اون روز سر درس ها ڪارے ڪنہ یا بہ دوست هاے حراستیش بگہ؟! محمدے،یڪے از پسرهاے ڪلاس دستش رو برد بالا و گفت:ببخشید برادر،بہ خانم هدایتے نذرے ندادین! با تعجب نگاهشون ڪردم،پسر برگشت سمتش و گفت:بعداز ڪلاس بدید! محمدے با پررویے گفت:اول وقتش فضلیت خاصے دارہ! بیشتر بچہ هاے ڪلاس باهم گفتن صحیح است صحیح است! پسر لبخندے زد و گفت:مگہ نمازہ؟ محمدے شونہ اے بالا انداخت و گفت:نمیدونم والا!ما از ایناش نیستیم! و بہ یقہ پسر طلبہ اشارہ ڪرد،پسر قد بلند و متوسط اندامے ڪہ شلوار پارچہ اے مشڪے با پیرهن یقہ آخوندے سفید پوشیدہ بود،ریش ها و موهاے قهوہ ایش مرتب بود و هروقت صحبت میڪرد سفیدے دندون هاش مشخص میشد! ملایم اما جدے گفت:ما حق سلیقہ داریم درستہ؟سلیقہ اے ڪہ بہ جامعہ مون آسیب نزنہ؟ ڪسے چیزے نگفت! یقہ پیرهنش رو گرفت و گفت:همونطور ڪہ شما دوست دارین مدل یقہ پیرهنتون اونطور باشہ من هم این مدل یقہ رو دوست دارم!یقہ پیرهن من براے شما مشڪلے ایجاد میڪنہ؟من حق انتخاب ندارم؟ دیس خرما رو از روے میز برداشت و اومد بہ سمتم،همونطور ڪہ دیس رو جلوم گرفتہ بود رو بہ بچہ ها گفت:مطمئن باشید من اینطورے استخر نمیرم نگرانم نباشید! همہ باهم گفتن اووووو،خرمایے برداشتم و تشڪر ڪردم. یڪے از دخترها با خندہ گفت:برادر مگہ استخر رفتن حروم نیست؟ بچہ ها شروع ڪردن بہ خندیدن! برگشت ڪنار تختہ،با خندہ گفت:شما برید اگہ گناهے داشت اون دنیا گردن من! با تعجب نگاهش ڪردم،این رفتار،رفتارے نبود ڪہ من از طلبہ ها میدونستم! یڪے از دخترها ڪہ دید هنوز متعجبم گفت:خرما ڪار بچہ هاست!مثلا خواستن سر ڪلاس معارف مزہ بریزن! مثل بقیہ نبود!