• • •
[ #امامزمان{عجݪاللهٺعاݪےفرجہاݪشریف} ]
آنڪہ از شرم گُنہ باید ڪند غیبت منم
تو چرا جُورِ گنہ ڪاران عاݪم میڪشے...؟!
#اللﮩـمعجـللولیـڪالفـرج♥️
··|🌤|··
اول صبح بگو✋🏻•↓
جان به فداے تو حسین{ع}
ڪہ اگر جانــ♥ بہ لبت شد|
بہ رهـ دوست شود...🍃
.
.
#صبحتون_حسینے 🌈
🦋@zeinabiha2 🦋
🔴 #قابل_توجه🚫
🌹خواهر و برادرم🌹
❌مراقب باش كه جلوى چشمان نامحرم،حتى با محارمت شوخى نكنى...
نگذار نمك درونت را كسى بجز محارمت ببيند...
🔺تو شوخى شوخى نمك ميپاشى و جدى جدى دلى ميلرزد‼️🙁
💕 @zeinabiha2 💕
#گاهی_یڪ_تلنگر_ڪافیست
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه عڪس شهدا رو بہ دیوار اتاقم چسبوندم ،
ولی بہ دیوار دلم نہ !
🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه اتیڪت خادم الشهدا و ... رو بہ سینہ م میچسبونم ،
اما " خادم پدر و مادر " خودم نیستم !
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه اسمم توی لیست تمام اردو های جهادی هست ،
ولی توی خونہ خودمون هیچ ڪاری انجام نمیدم !
🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه برای مادرای شهدا اشڪ میریزم.
اما " حرمت مادر " خودم رو حفظ نمیڪنم !
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه فقط رفتن شهدا رو میبینم ،
ولی " شهیدانہ زیستنشون " رو نہ !
🔺شهدا شرمندهایم ڪه مدام شرمنده ایم ...!
#پست_شهدایی
💕 @zeinabiha2 💕
رسول در ۱۵/اسفند/۱۳۴۷ در محله حکمآباد شهر تبریز به دنیا آمد. وى در خانوادهاى منور و مزین به نور اسلام و ایمان رشد کرد و پرورش یافت. او چون دیگر همسالانش در هفت سالگى قدم در راه کسب علم و دانش گذارد. امّا به علت نیاز خانوادهاش نصف روز را به نقاشى اتومبیل مشغول بود و نصف دیگر روز را به درس خواندن سپرى مىکرد.
او عاشق اسلام و انقلاب بود. هنوز هم پایگاه مقاومت «مسجد بزرگ حکمآباد» و پایگاه مقاومت «مالک اشتر» نوجوان باوقار و بىباکى را که شب و روزش به خدمت مىگذشت و سیماى مهربانش یادآور برادر شهیدش «صمد» بود را فراموش نکرده است. رسول چهارده سال بیشتر نداشت که شوق پرواز و هجرت در دلش آشیانهساخت.
او به راه رفته برادر مىاندیشید، به سلاح او، به سرزمین عروج. زمانى که در شهر بود اندوهى بىحصار میان چشمهاى آسمانىاش سوسو مىزد.
۲۲/خرداد/۱۳۶۶ از راه رسیده بود. آفتاب تازه خود را به بام آسمان رسانده و ستارگان خاکى را با اشتیاق به نظاره نشسته بود و رسول تازه از راز و نیاز فارغ شده بود و هنوز چشمانش از نم اشک مرطوب بود و آتش آه سینهاش از حسرت فراق خاموش نشده بود.
چشمانش رنگ دیگرى داشت، نگاهش بوى یاس مىداد نمىدانم شاید در خلسه آن آرامش آسمانى، آخرین دقایق انتظار را به شمارش ایستاده بود که تیر مستقیمى به بهانه عروج او، فضا را شکافت و بر سینه مهربان او بوسه زد.
رسول تاب ماندن نداشت، برادرش صمد او را به میهمانى شقایقها فرا خوانده و این زخم چون عطر بارانى نباریده، شوق سیراب شدن و طراوت را در جانش شعلهور ساخته بود. که آرام نالید: «خدایا! تاب ماندن ندارم، خدایا مرا از قفس جان برهان…»
منطقه شلمچه بود گروهان یکم، گردان حبیب بن مظاهر(س) لشکر ۳۱ عاشورا و رسول بىتاب رفتن، که در مسیر انتقال به پشت خط مقدم، اصابت خمپارهاى به ماشین حامل مجروح، جان آسمانى رسول را از قفس تن وارهانید و در جوار حسینیان آسود.
به روایت همسنگران شهید
منبع راسخون
📚موضوع مرتبط:
#شهید_رسول_جاهدالوار
#شهید_دفاع_مقدس
#معرفی
#زندگینامه
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ شهادت
#03_22
#دلے
•واویـــــلاعلےالعبـــاسـ...🖐🏿
•حـــرمغوغاستــ...
•حسیݩتنہاستـ...
۷۱روزتامحــرمحسینےدلہاتنگ:)🖤
#روزشماریہماهہآرامش🌙
🦋@zeinabiha2 🦋
در روز پنجشنبه مسالت و درخواست داریم تا این ویژگیها را داشته باشیم:
هدایت، تقوا، عفاف،غِنی و عمل به آنچه خدا دوست دارد و راضی است.
دعای روز پنجشنبه
#صحیفه_فاطمیه