eitaa logo
زینبی ها
3.9هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/16847855722639 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡|گذرم‌تابہ‌در‌خانہ‌اٺ‌افتاد خانہ‌آبادشدم،خانہ‌اٺ‌آباد |♡ ✋🏻✨ 🌤 ♥️ 🌱| @zeinabiha2
❤️🍃‍ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۱۶﴾ *✨خدا هر كه را از خشنودى او پيروى كند به وسيله آن كتاب به راه ‏هاى سلامت رهنمون مى ‏شود و به توفيق خويش آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون مى ‏برد و به راهى راست هدايتشان مى ‏كند (۱۶)* 📚 سوره مبارکه المائدة ✍آیه ۱۶ 🌱| @zeinabiha2
⭕️ ترامپ هم رفت تا مثل کارتر، ریگان، بوش پدر و پسر، بیل کلینتون و اوباما در تاریخ گم وگور شود. 🔹اما انقلاب و جمهوری اسلامی ماندگار شد، ریشه دواند و در منطقه شاخ و برگ گستراند. 👈 در حالی که فراعنه آمریکا در این چهار دهه می‌گفتند کار جمهوری اسلامی ظرف چند هفته یا حداکثر چند ماه تمام است. 🌱| @ZEINABIHA2
✨🌸✨ هیچکس قفل⛓ بدون کلید نمی سازد...🔑 اگر قفلی در زندگیت می بینی؛ شک نکن اون قفل کلیدی هم داره ! کلید خیلی از قفلهای زندگی؛ سه چیز است: "صبر،آرامش،توکل 🌱| @ZEINABIHA2
مۍگفت : قدیما‌ کہ ترازو ‌داشتن یہ‌ سنگ ‌محک ‌داشتن؛ همہ چیو ‌با اون ‌مۍسنجیدن...⚖ مۍگفت : اگہ‌سنگ‌محک‌زندگیت‌بشہ سود‌کردۍ.‌‌..🍁 ما‌ کردیم یا ⁉️ 🌱| @ZEINABIHA2
زینبی ها
#قسمت17 یوزارسیف ناگهان دراستانه ی سرنگون شدن بودم ,دستام را گرفتم جلو چشمام تا لااقل چیزی تو چش
یوزارسیف اووف چه روزی بود اولین روز اخرین سال تحصیلی ام با اون چادری که مامان به دلش اومده بودبرام بخره و یوزارسیف دعا خونده بود واعظم خانم دوخته بود وچه دسته گلی به اب داد این چادر دسته گل من... تومدرسه حواسم به هیچی نبود,نه مثل سالهای پیش با سمیه سر یه صندلی جلو عقب بحثمان شد ونه اصلا فهمیدم که کی معلم جدید بود وکی قدیمی,همش ذهنم درگیر حادثه اول صبحی بود,سمیه هم که همش فک میزد ,صحبت میکرد,زنگ تفریح هم که جاش پیش مرضیه خانم دختر حاج محمد بود ,بعضی وقتا که میدیدمش چه گرم گرفته,خندم میگرفت,اخه چه پشتکاری داره این دختر فضول...اما نمیدانستم که دل اونم مثل دل من یه جا گیر کرده.... بالاخره به خونه رسیدم,کلید در حیاط را انداختم وسروصدای پژمان ,پسر بهرام داداش بزرگم که کل خونه را برداشته بود ,نوید این را میداد امروز میهمان داریم. ومن برخلاف اینکه عاشق پژمان بودم وهمیشه مشتاق شیطنتهاش,اما امروز یه جورایی حال وحوصله ی هیچ کس را نداشتم,دوست داشتم خودم باشم وخودم .... پا که داخل هال گذاشتم ,پژمان مثل اجل معلق جلوم ظاهر,شد وخودش را انداخت توبغلم,درحینی که پژمان را تواغوشم فشار میدادم وبوسش میکردم رو به مامان وشیما عروس بزرگه ,سلام کردم,وناگهان دوباره چادره اومد زیر پام ومن درحال سرنگون شدن بودم که شیما پرید وسط ومانع افتادنم شد. با بد خلقی برگشتم طرف مامان وگفتم:اه مامان,نیگا اعظم خانمت چی برام دوخته,انگار هم قد اقا رضا برا من چادر بریده این دومین باره که میخواستم بخورم زمین... تااین حرف از دهنم دراومد مامان خنده ای زد وگفت :هم قد اقا رضا؟؟وادامه داد:حالا که نخوردی زمین,عصر میریم درستش میکنیم.... اووفی کردم وارد اتاقم شدم ودرحین وارد شدن گفتم:مامان من خستم اگه خواب افتادم برا نهار بیدارم نکنید, چون میدونستم,پژمان وشیما پرچمدار ورود بهرام هستند ویقینا بهرام برا نهار میاد ومن همیشه به خاطر اخلاقای خاص بهرام از هم صحبتی,باهاش فراری بودم,اخه بهرام غرق مادیات بود ,کنارش که مینشستیم یک سر میگفت فلانی اینجور داره فلانی نداره ,این ماشین را امروز اینجور معامله کردم فردا میخوام این کار کنم یعنی اصولا ادمها را با مادیات سنج میزد,بی شک اگه به من نگاه میکرد پیش خودش میگفت:این خواهر ما هم درسته که جمال وکمال داره اما چون دستش توکاروباری نیست هیچ نمی ارزه,همونطور که بارها وبارها پولش را به رخ داداش بهمن بیچاره که معلم بود,میکشید... خلاصه چادره را در اوردم یه دستی بهش کشیدم تاش زدم وباخود میگفتم,اعظم خانمم دستش خوب بود هااا, لباسهام را دراوردم وبا لبخندی برلب خودم را پرت کردم رو تخت وغرق تفکر شدم.... ادامه دارد... نویسنده ط..حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋✨ ‏در خانہ‌ۍ خدا را بکوب و دلت را بہ او بسپار تنها جایے است کہ ساعت کارۍ ندارد. ورود براۍ عموم آزاد است :)♥️ ‌ 🌱| @ZEINABIHA2
سلـام و رحمت خدمت همہ اعضای خوب کانال 🌸🖐🏻 برخی از همراهان التماس دعا گفتن و خواستن برای بیمارشون حمد و شفا خونده بشہ ، لطفا برای سلـامتی همہ بیمار ها در حد توانتون حمد و شفا بخونید🍃✨ التماس دعا🙏🏻🌱
از لحاظ روحے الان احتیاج دارم صورتمو رو خنکاۍ مزار بذارم:)🌱 🌱| @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#استوری📲 ‌أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ♥️ #شب‌جمعه‌است‌هوایت‌نکنم‌میمیرم]🍂 🌱| @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. به حسین از طرفــِ وصله‌یِ ناجور سلام :)♥️ 🌱| @zeinabiha2
✍... حضرت عجل‌الله تعالی‌فرجه: اگر شيعيان ما وفادار بودند، هرگز ملاقات(ظهور، و حضور) ما با آنها به تأخير نمى‌افتاد و ديدار با ما براى آنها به دست می‌آمد هیچ‌چيزى به جز كارهاى ناشايست شیعیان،ما را از ايشان دور نمی‌سازد 📚بحارالانوار ج۵۳ص۱۷۷ آنکه از شرم گنه باید کند غیبت منم تو چرا جور گنهکاران عالم میکشی 🌱| @zeinabiha2
utf-8''%D8%B3%DB%8C%D8%AF%20%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%D9%86%D8%B1%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%20-%20%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%88%20%D8%B9%D9%82%DB%8C%D9%82.mp3
6.7M
[•°🍃🎧°•] میشناسۍ منو ، نوکر بد کارِ تو هستم جز بار گناه هیچۍ ندارم توۍ دستم 🌱 | @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱| 🍃| روز جمعه نامه ی اعمال ما را وا نکن حتم دارم واکنی حالت پریشان میشود 🥀 🌱 | @ZEINABIHA2
زینبی ها
#قسمت_18 یوزارسیف اووف چه روزی بود اولین روز اخرین سال تحصیلی ام با اون چادری که مامان به دلش اومد
یوزارسیف چند هفته از بازگشایی مدارس میگذشت,من بعداز اون خیطی که روز,اول مهر کاشته بودم ,سعی میکردم اهسته برم واهسته بیام,طوری از جلو خانه حاج محمد رد میشدم که انگار میترسیدم تیر بخورم,بااینکه تمام حواسم پی اون طبقه بالا بود اما بعداز اون حادثه واقعا روم نمیشد با حاجی,سبحانی روبه رو بشم,سمیه روز,به روز با مرضیه گرمتر میگرفت وحیف که رشته ی ما تجربی بود واز مرضیه ادبیات ,اخه کم مانده بود خودش را به جای مربی فیزیک قالب کنه وهرروز,راهی خانه حاج محمد بشه,اما الان میدونستم که سمیه نه برای کسب اطلاعات راجب یوزارسیف طرح دوستی ریخته بلکه دل خودش توخونه حاج محمد گیر افتاده . امشب سرشام بابا چیزی گفت که شاخکام تیز شد... بابا درحالیکه لیوان اب را میریخت وجرعه جرعه مینوشید رو به مامان کرد وگفت:اقا سید که سرمیدان همین خیابان خرازی داشت که یادته چندهفته پیش به خاطر سیم کشی پوسیده برقای مغازه اش کل مغازه اتیش گرفت ورفت روهوا... مامان لقمه غذاش را فرو داد وگفت:اره بیچاره چند تابچه ی,قدونیم قد هم داره معلوم چه جوری روزگارش رامیگذرونه... بابا اهی کشید وگفت:اره والا اما دیروز باورت میشه همین حاجی سبحانی مسجد خودمون,درسته جوانه اما همتش به صدتا حاجی حاج اقاهای ریش سفید میارزه...باورت میشه لباس عمله جات را کرده بود تنش وکل مغازه را ازنوسفید کرده ویک تنه کل برق کشی مغازه را انجام داده...خداخیرش بده,امشب هم بعداز نماز یه گلریزان گرفت از همه ی محله پول جمع کرد تا یه سری وسیله بخرن برای تومغازه... مامان که به قول بابا اشکش دم مشکش بود,درحالیکه اشک چشاش را پاک میکرد گفت:خدا ببخشه به زن وبچه اش چه جوانایی پیدا میشه هاا بابا اهی کشید وگفت:کدوم زن وبچه؟؟بیچاره هنوز مجرده..نمیدونم مادر وباباوخانوادش کین,اما هرکی هستن ,صد رحمت به شیرپاک ونان طاهری که خورده,واقعا اقاست واقعا.... وقتی بابا از یوزارسیف تعریف میکرد ومامان به حال خانواده اش غبطه میخورد من غرق شادی وغرور میشدم حالا چرا؟! نمیدونم.... ولی خیلی نگذشت که علت,این حس را فهمیدم... بعداز,شام سرشار از حسهای,خوب بودم وبا ارامش رفتم خوابیدم اما نمیدانستم این شاید اخرین شب ارامشم دراین خانه باشد... ادامه دارد... نویسنده.....ط.حسینی
غروب و نماز اول وقت🌸🍃 بدو رفیق وایسا پشت سر امام زمانت🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زینبی ها
غروب و نماز اول وقت🌸🍃 بدو رفیق وایسا پشت سر امام زمانت🌻 🌱| @ZEINABIHA2
...(:" ؟! چشـم‌هـآیِ‌یڪ‌شَهیـد؛ حَٺےاَزپُشـٺِ‌قـابِ‌شیشِہ‌اۍ خیرِه‌خیرِه‌دُنبـآلِ‌ٺُوسـٺ؛ کِھ‌بہ‌گُنـآه‌آلـودِه‌نَشوی بِہ‌چشمهآیَـش‌قَسَم سَردآرتورآمیبینَـد . . . 🌱| @ZEINABIHA2
[•°✨🥀°•] می‌دانی حاجی‌جان! یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای حساب‌ کوچه‌های مدینه! در جبهه بسیجی‌هایت پشت لباسشان می‌نوشتند: می‌روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم! درد پهلو و کمرت، باشد به نیابت از مادر! یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای حساب جگر تکه تکه‌ی حسن؛ درد سینه‌ی سوخته‌ات! یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای روضه‌ی ارباب تشنه لبت اباعبدالله، پای روضه‌ی غریب مادر، حسین؛ دستان قطع شده‌ات پیشکش علمدار! پاهای قطع شده‌ات، بدن تکه تکه شده‌ات، سر جدا شده‌ات؛ همه‌اش پای قاسم، علی‌اکبر، علی‌اصغر(علیهم‌السلام) درد ترکش‌هایت آرزوی خودت بود؛ دردی که اماممان، حجةابن‌الحسن(ارواحنا‌ له‌ الفداه) از حال مردمان می‌کشد. از قلّت خوبان و کثرت دشمنان! از دین‌داری بال پشه‌ای مسلمانان از گناهان مردمانش! و شهادت خوب عاقبتی است برای یاران خالص و صادق ایشان یا لیتنی کنت معکم هنیئاً لک حاج قاسم 📖قسمتی از کتاب ✍🏻به قلم خانم 🌱| @ZEINABIHA2
ما هم مےشویم آخــــر! اگر این شَھد ِ بگذارد :) 🌱 | @DOKHTARAN_FATMI
🛑وقتی مسی علینژاد میخواد با فتوشاپ به مردم القا کنه که مقام معظم رهبری به مردم گفته واکسن نزنن ولی خودش واکسن خارجی زده!! فقط انقدر احمقه که نمیفهمه ما عبای آستین حلقه ای نداریم!😐 و قطعا برای مردم سوال میشه که بقیه آستین عبای حضرت آقا پس کجاست! ✅مکرو و مکرالله والله خیرالماکرین...
زینبی ها
🛑وقتی مسی علینژاد میخواد با فتوشاپ به مردم القا کنه که مقام معظم رهبری به مردم گفته واکسن نزنن ولی خ
قبل از خواب زمزمہ کنیم🍃✨ " اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً " خداوندا ، آخر و عاقبت کارهاۍ ما را ختم بہ خیر کن ...🍃🌸 شبتون‌نورانےبہ‌نگاه حضرت‌فاطمہ"س" یادتون نره با وضو بخوابید التماس دعا 🤲🏻📿 🌱| @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا