eitaa logo
زینبی ها
3.7هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/16847855722639 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - دانم آخر سرفرازم می کنی - سازور.mp3
1.23M
🌸 (ع) 💐دانم آخر سرفرازم می کنی 💐رحم بر حال نیازم می کنی 🎤حاج 👏 👌بسیار دلنشین @ zeinabiha2
در علم تاثیر کلام میگویند: اگر شما بگویی انجام کاری سخت است،سخت میشود اگرشما بگویی راحت است!راحت میشود. اگر شما بگویی نمیشود!نمیشود! شما اگر بگویی حالم عالیه،تمام عوامل متافیزیکی دست به کار میشوند تا حال شما عالی شود اگرشما بگویی امروز چه روز عالییه!میبینی که کائنات چقدر سریع به این فرمان شما جواب مثبت میده. اگر بگویی من گیجم! کائنات شمارو به سمت حواس پرتی و گیجی میبرد. در انتخاب کلمه ها حتی به شوخی هم دقت کنید ٺحولِّ ݥثبٺ @zeinabiha2
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🌷🕊 🌷🕊 نام:محمد نام خانوادگی:بزرگ مهر نام پدر:ولی سن هنگام شهادت:۲۵سال تاریخ تولد ۱۳۳۵/۱۰/۰۳ تاریخ شهادت ۱۳۶۰/۱۱/۲۵ 👇👇 @zeinabiha2
🌷🕊 🌷🕊 محمد بزرگمهر د رسال ۱۳۳۵ دریک خانواده روستائی چشم بجهان گشود وی در پنج ماهگی د رشکم مادربود که پدرخود را از دست داد و مادرش با قالی بافی مخارج این شهید را تامین میگرد مادرش او را د رپیش ملایان محلی برای تحصیل فرستاد تا آنکه مدارس د ردهات تاسیس شد و برادرش او را بمدرسه فرستاد شهید محمد بزرگمهر علاقه فراوانی بدرس و مشق خود نشان میداد وی دوران ابتدایی و بعد سیکل را با موفقیت گذراندو در سال چهارم دبیرستان بعد از اتمام سیکل د رآزمون دانش سرای مقدماتی شرکت نمود و در امتحانات مربوطه قبول شد و بدانشسرای مقدماتی اصفهان راه یافت و بعد از اتمام دانشسرای مقدماتی بمقام معلمی رسید. اوچندین سال در یکی از روستاهای رامهرمز بنام کهله درس میدادو دراوایل انقلاب با دیگران برادران خود با رژیم صفاک پهلوی به نبرد برخاست و تا نابودی این رژیم از پای ننشست. شهید محمد بزرگمهر با شهید حجته الاسلام سید محمودرایگانی فعالیت بسیار نزدیک داشت و در روستاها مردم را بر علیه رژیم جبار طاغوتیان میشوراندو راهنمائی میکرد و در روستاها برای عموم سخنرانی میکرد. وی در سال ۱۳۵۴ بخدمت نظام وظیفه فراخوانده شد و درسال ۱۳۶۵ خدمت خودرا به پایان رساندو با شروع جنگ تحمیلی عراق علیهاسلام با شور و شوق فراوانی عازم جبهه های حق علیه باطل گردید و دوش بدوش برادران سپاهی وارتشی به نبرد با سر بردگان بعثی پرداخت. شهید محمدبزرگمهر از شهید شدن هیچ باکی نداشت و در حدود چندماه در جبهه ها بجنگ با کفار مشغول بود تا اینکه د ر مصاف با دشمنان اسلام درروز یکشنبه ۱۳۶۰/۱۱/۲۵ درتنگ چزا به بدست مزدوران بعثی به لقاالله پیوست. 🌹هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 .... ...🌷🕊 ..🌷🕊 @zeinabiha2
عیدتووووون مبارک رفقای زینبی ها😍🍬🍩🌷 التماس دعای ویژه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@behtarinarbab.mp3
7.97M
مژده یاران! بهار آمده‌است .. 🌱| @zeinabiha2
زینبی ها
#قسمت40 یوزارسیف با اقا رضا وارد مسافرخانه شدیم ,مکان خیلی شلوغی بود اما اغلب مسافرینش از افاغنه
یوزارسیف چند روزی در مشهد به گشت وسیاحت وزیارت گذشت وبعد به توصیه واصرار حیدر که خود از افاغنه ای بود که مقیم ایران شده بود ودرقم ساکن بود,به سمت قم حرکت کردیم واینچنین بود که من یوسف سبحانی یکی از افغانیهایی که به ایران مهاجرت کردم ,,شدم,همشهری شما وساکن قم...سالهای زیادی در رنج وکار وتلاش گذشت واقا رضا خیلی برای من زحمت کشید ومن هم برای خوشحال کردن او هرکاری میکردم ووقتی متوجه شدم ارزوی او درس خواندن وبه جا ومقامی رسیدن برای من است,تمام تلاشم را کردم وهمزمان در حوزه ودانشگاه درس خواندم. اقا رضا سال پیش, سرکارش از نردبان افتاد ومتاسفانه به رحمت خدا رفت ومن ,یوسف سبحانی را تنها گذاشت,بااینکه بیش از بیست سال از زمان مهاجرت ما میگذرد اما هرچه جستجو کردیم هیچ نشانی از پدر ومادرم نیافتم ,حتی بوسیله زنگ وتلفن وپیغام و...از,شهر بامیان خبر گرفتیم وهیچ کس ,اخوند علی سبحانی را بعداز ترک انجا ندیده وخبری از ان ندارد,پس من در این دنیای بزرگ تنهای تنهایم وجز خدا وتعداد معدودی دوستان مهربان, هیچ کس را ندارم,حال اگر مرا انطور که هستم,بپذیری وقبول کنی بانوی کلبه ی محقر زندگی ام وشاه بانوی قلبم باشی,بسم اللهی بگو ومرا غلام حلقه به گوش خودت فرما.... اگر مقبول افتم,خدا راشاکرم واگر رد فرمایی ........ ارادتمند شما....یوسف سبحانی.. ودراخر هم شماره همراهش رانوشته بود.... نامه را ارام به صورتم نزدیک کردم تا هم ببویمش وهم ببوسمش که اشک چشمانم با عطر نامه وخط یوزارسیف در هم امیخت..... باخود گفتم یوسف سبحانی...تو بنده خدایی ومنم بنده خدایم ,چه توافغانی هستی وچه من ایرانی...همانا در پیشگاه خدا انکس مقرب تراست که ایمانش قوی تر باشد ومن شرم دارم بنده ی باایمان وپاک ومخلصی مثل تورا از خود برانم...همسفرت میشوم حتی اگر قرار باشد هفت خوان رستم را طی کنم ....حتی اگر قرارباشد به کل ایل وطایفه وکل کشورم بازخواست پس بدهم....من تورا که هدیه ای از جانب خدا هستی از دست نخواهم داد.... ادامه دارد... 📚نویسنده...ط;حسینی
• فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ 🌱 بگو : پروردگار شما دارای رحمتی گسترده است :)🦋💐 📿 •° سوره انعام ، آیه ۱۴۷💛•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_199778604.pdf
838.6K
🌀 برنامه ریزی اعمال ماه رجب در طول یکماه! 💠 عزیزانی که قصد دارند اعمال ماه رجب را بصورت کامل و منظم انجام دهند این جدول بسیار به آنها کمک خواهد کرد. 🔰 در نشر این جدول کوشا باشید تا در ثواب آن شریک باشید! 🌱| @zeinabiha2
🕊 اگر امروز کسے را دیدید که بوۍ شهید از کلام و رفتار و اخلاق او استشمام شد بدانید او شهید خواهد شد و تمام شهدا این مشخصه را داشتند(:🌸 🌱| @ZEINABIHA2
• بچه که بودم فکر می‌کردم مفاتیح دعایی دارد درباره خواب ! دعا را انقدر از مادرم شنیده بودم، با صدا و لحن او به خاطر سپرده بودم... یکبار پرسیدم: "وافدون" یعنی چی؟! گفتند یعنی مهمان‌ها، هرکس که بر کسی وارد می‌شود... برایم جالب شد! ماجرای خواب این مهمان‌ ها چیست که هر روز مامان تکرارش می‌کند!؟ حالا بیشتر از بیست سال است که خودم هم سالی چندبار به "دعای خاب" میرسم و تکرارش میکنم. حالا معنای تک تک جمله‌هایش را میدانم، اما راستش هنوز هم فهم من از دعا همان است که بود! مهمان‌های تو خواب‌اند... و حواسشان به چیزی غیر از توست؛ اما تو نمی‌گذاری ضرر کنند؛ همانطوری توی خواب نوازششان میکنی... "خاب‌الوافدون‌على‌غيرك" ماجده‌محمدی 🌱| @ZEINABIHA2
زینبی ها
• بچه که بودم فکر می‌کردم مفاتیح دعایی دارد درباره خواب ! دعا را انقدر از مادرم شنیده بودم، با صدا
قبل از خواب زمزمہ کنیم🍃✨ " اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً " خداوندا ، آخر و عاقبت کارهاۍ ما را ختم بہ خیر کن ...🍃🌸 شبتون‌نورانےبہ‌نگاه حضرت‌فاطمہ"س" یادتون نره با وضو بخوابید التماس دعا 🤲🏻📿 🌱| @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[•°🍃🌸°•] 🖐🏻 هرگاه به هر امامی سلام دهید خـــــود آن امام جواب ســـــــلام تان را میدهــــــد...❣ ولی اگر کسی بگوید: ❣“السلام علیک یا فاطمه الزهرا”❣ همه‌ی امامان جواب میدهند … می‌گویند: چه شده است که این فرد نام مادرمان را برده است !؟ السلام علیکِ یا فاطمهُ الزهراء(س) تا ابد این نکته را انشا کنید پای این طومار را امضا کنید هر کجا ماندید در کل امور رو به سوی حضرت زهرا کنید... 🍃🌸السلام علیک یا فاطمه الزهرا‹س›🌸🍃 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ🌸السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّه🌸ِالسَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ🌸السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ🌸 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ🌸السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ🌸السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ🌸 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِكَتِه🌸ِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ🌸 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ🌸السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ🌸 🌱| @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋•° راستش را بخواهۍ این روزها به خودم هم هیچ اعتمادۍ نیست! تو بگو! به که میسپارۍ دلم را در این روزهاۍ ابرۍ؟! من که باران زده کوۍ تو هستم(:✨ 🌤 🤲🏻📿 🌱| @ZEINABIHA2
[•°🌱🧡°•] 🌤 سفیان ثوری از حضرت صادق علیه السلام و از اجداد مطهرش از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که فرمود: هرکس در به خاطر خداوند صدقه دهد ، خداوند روز قیامت در بهشت با آنچنان ثوابی وی را اکرام می نماید که نه چشمی دیده باشد ، نه گوشی شنیده باشد ، و نه بر قلب بشری خطور کرده باشد. 📚بحارالانوار ج97 ص33 به نقل از امالی صدوق 🌱| @ZEINABIHA2
ذِکرِ إِمروز: 🍃 {إی‌صاحبِ‌جلالت‌و‌کرامت} ۱۰۰مَرتَبِہ... @zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . •در‌مقام‌او‌همین‌بُود‌ڪافے🌙🔒 --حیــــ¹¹⁰ـــدر‌ڪرار‌علے‌علے‌علے🍇💛-- 💚🔗 💜•| @ zeinabiha2
زینبی ها
#قسمت41 یوزارسیف چند روزی در مشهد به گشت وسیاحت وزیارت گذشت وبعد به توصیه واصرار حیدر که خود از ا
یوزارسیف نامه را با دقت تازدم وبلند شدم گذاشتم لای,قران داخل قفسه ها و ارام چشمام را بستم..... صبح روز بعد دیرتراز همیشه از خواب بیدار شدم,چه خوابی...چه خوابی...تا بعداز خواندن نماز صبح از فکر وخیال یوزارسیف و اینده ای نامعلوم ودلی بی تاب خواب به چشمانم نیامد ودم دمهای صبح از شدت خستگی پلکهایم فرو افتاد.... قبل از اذان ظهر با صدای زنگ گوشی ام از خواب پریدم...با چشمایی نیمه باز روی گوشی نگاه کردم,سمیه بود...بااینکه هنوز خواب الود بودم گوشی را وصل کردم... صدای جیغ جیغو سمیه از پشت گوشی پرده گوشم را لرزاند:سلام...سلام...عیدت مبارک نگو تا حالا خواب بودی که فی الفور با یه پارچ اب خنک بالا سرت ظاهر میشم... من:سلااام...حالا خیالت راحت,زنگ بی موقعت همون کار پارچ اب خنک را کرد.. سمیه:چه خبرا؟میخواستم برم تا بیرون یه دوری بزنیم,یه پارکی بریم,هستی یانه؟؟ بابی حالی گفتم:پارک؟؟اصلا اسمش رانیار.... سمیه با تعجب گفت:طوری شده زری؟؟انگار سرحال نیستی? همینطور که نیم خیز,میشدم گفتم:اگه توهم دیشب مجلس خواستگاری داشتی تا خود صبح کلی,فکر وخیال به سرت میزد,الان وضعت بدتر... ناگهان سمیه پرید وسط حرفم وگفت:خوااااستگاری...برای کی؟ خندم گرفت وگفتم:واسه بابام خخخ,خوب معلومه برا خودم خله.... سمیه قهقه ای زد وگفت:هیچی نگو...اصلا نمخواد بگی طرف کی بوده,از یک تا ده بشمار ,من درخونه تان ظاهر میشم,اخه موضوع به این مهمی را که نباید تلفنی گفت وگوشی را قطع کرد... میدونستم که سمیه الان خودش را میرسونه,پس باید یه اب به سروصورتم.میزدم...حس شیطنتم گل کرد ویه نقشه ی خوب برا سمیه کشیدم تا لااقل شیطنتهای این چندوقته اش را که سرم هوار کرده بود جبران کنم.... ادامه دارد... 📚نویسنده ط;حسینی